بایگانی‌ها

جنگجوی عزیز…

جنگجوی عزیز...
جنگجوی عزیز...

 

ترجمه:ا.ا

آدری هپبورن به عنوان محبوب چشم سیاه دوران طلایی هالیوود شناخته می شود که بعدها در کارهای بشردوستانه مشارکت کرد. اما درباره فصل دوم میراث وی حرف‌های فراوان ناگفته‌ای باقی مانده است.

 

رابرت ماتزن ، نویسنده بیوگرافی پرفروش سال 2019 «دختر هلندی: آدری هپبورن و جنگ جهانی دوم» ، کتاب جدیدی را درباره کار خطیر این بازیگر زن برای یونیسف و پنج سال آخر زندگی او قبل از مرگ در 63 سالگی به علت سرطان روده نوشته است.

 

جنگجو: آدری هپبورن توسط انتشارات گودنایت بوکس در تاریخ 28 سپتامبر منتشر می شود و شامل مقدمه ای هیجان انگیز از پسر کوچکتر هپبورن ، لوکا دوتی است.

 

دوتی ، 51 ساله  می گوید: “صدها کتاب در مورد مادرم وجود دارد و هرکدام به روش خاص خود سعی در حل بخشی از معمای آدری   را دارند. برخی صرفا(رویکردی) کلاسیک دارند در حالی که برخی دیگر فقط آثاری سودجویانه هستند و تاکنون هیچ کس روی  بخشی که او مهمترین کار خود قلمداد کرده است تمرکز ی نداشته اند که همانا جنگ او برای کودکان نیازمند و به قول خودش  در دنیای در حال توسعه  و اغلب در مناطق جنگی بود .»

 

لوکا ادامه می دهد: «داستان هایی که او به خانه می آورد و با ما در میان گذاشت ، بسیار دلهره آور بود اما همیشه با شیرینی تعریف می کرد تا زمانی که جنگجو کاملاً دیدگاه من را به چالش کشید مامان فراتر از یک پروانه فلزی بود ؛ او سرسختی جنگجو بود و کتاب جنگجو: آدری هپبورن سرانجام آن داستان را تعریف کرد.»

 

 

هپبرن ، که در دوران جنگ جهانی دوم در نوجوانی در هلند تقریباً از گرسنگی در حال مرگ بود ، با بازی در نقش هایی در فیلم هایی مانند مضحک صورت و صبحانه در تیفانی به یک نماد سینمایی تبدیل شد. او تنها 38 سال داشت که تصمیم گرفت دو پسرش را تنهایی و در آرامش در سوئیس بزرگ کند – شان هپبورن فرر ، اکنون 60 ساله ، از شوهر سابق او مل فرر و لوکا دوتی ، از همسر دیگرش آندره دوتی است.

ده سال بعد از آن تصمیم تحول آمیز ، هپبورن سفیر یونیسف شد ، همان سازمانی که در طول جنگ جهانی دوم به او کمک کرده بود. او فعالیت خود را تا زمان مرگ در سال 1993 دنبال کرد.

هپبورن مایل بود بیش از آن لبخند شیرین مقابل دوربین برای کمک به افرادی که در سراسر جهان رنج می بردند ، دست به اقدامی بزند

 

دوتی می‌نویسد:« یونیسف انتظار داشت که آدری هپبورن برای آنها یک شاهزاده خانم زیبا باشد. آنچه آنها واقعاً بدست آوردند ، یک سرباز سمج بود.»

 

هپبورن چندین بار به مناطق خطرناک در سراسر کره زمین سفر رفت و با بمب و گلوله روبرو شد. بر اساس آنچه در کتاب نوشته شده، او شاهد “جهنم روی زمین” در سومالی بود. در جنگجو ، ماتزن همچنین به سالهای آخر زندگی هپبورن می پردازد.

 

نویسنده کتاب ماتزن توضیح می‌دهد:«کتاب جنگجو مانند یک دختر هلندی داستان یک آدری غیر منتظره را تعریف می کند. بنابراین بسیاری به من گفته اند ،” اوه ، من آدری را دوست دارم بی اینکه بتوانم دقیقاً دلیل آن را بیان کنم.”جنگجو پاسخهایی را ارائه می دهد ، زیرا این آدری هپبورن خاکی ، خنده دار و نترس است ، زنی نازک اندام که در 60 سالگی به مناطق جنگی رفت و در مقابل دوربین ها با کودکان و مادران گرسنه ایستاد. نه اینکه خودش را تبلیغ کند بلکه توجه جهانیان را به موقعیت های خطیر مرگ و زندگی جلب کرد.»

 

 

پس از تحقیقات فشرده و مصاحبه با افرادی که آدری را بیشتر دوست داشتند ، از جمله دوتی ، دیدگاه ماتزن از این نماد زیبا برای همیشه تغییر کرد.

 

ماتزن می گوید: “من در مورد آدری هپبورن به سراغ کتاب های بی طرف رفتم و اکنون بدون تردید می توانم بگویم ، من این زن را دوست دارم.” “جنگجو داستان یک قهرمان واقعی است که وارد یونیسف شد و سپس بی رحمانه خودش را برای رسیدن به هدفش سوق داد.

 

“نکته دیوانه وار این است که این داستان تقریباً در تاریخ گم شده بود زیرا هیچ کس این مأموریت ها را به طور دقیق ثبت نکرده است.” “به ویژه سفر به سومالی آزار دهنده بود زیرا به قول خود او ” به جهنم پا گذاشت “و در حالی كه در آنجا زیر آتش گلوله بود ، ارتش آمریكا را از شجاعت خود مبهوت كرد.”