بایگانی‌ها

فیلمی که کار مخاطب را سخت می کند

فیلمی که کار مخاطب را سخت می کند
فیلمی که کار مخاطب را سخت می کند

 

فیلم سینمایی “2888” یک مستند- داستانی تجربی بر بستر دفاع مقدس است که تلاش می کند از زاویه ای منحصر به فرد و البته ریسک پذیر به قهرمانانی نادیده از آن دوران یعنی خلبانان جنگنده های هوایی بپردازد.

کیوان علیمحمدی و امید بنکدار از دوران ساخت فیلم کوتاه و مستند تا فیلم بلند سینمایی نوع نگاه متفاوت خود را به روایت و کارگردانی با تکیه بر فرم های نامتعارف بر بستر درام های مختلف نهادینه کردند. از «شبانه» تا «شبانه روز»، از «ارغوان» تا «گیلدا» و حتی «سینما شهرقصه» که بستر انقلاب را بهانه ادای دین به سینمای ایران قرار داد. این بار درامی با محوریت دفاع مقدس که هم قهرمانانی تازه دارد هم فرمی به شدت تجربی و نامتعارف منجر به شکل گیری “2888” یا “سوباشی” شده است.

حضور علی اکبر حیدری؛ رمان نویس خوش قریحه در کنار این دو کارگردان، به سویه دراماتیک فیلم هایشان افزوده و حالا در “2888” تبدیل به کارگردان مشترک اثر با نقش تعیین کننده اش در نگارش فیلمنامه شده است.

ایده اصلی فیلم بر اساس صداهای ضبط شده از خلبانان هواپیماهای جنگی با برج رادار و مراقبت در دوران آغاز جنگ ایران و عراق و حضور در عملیات های پرالتهاب و حساس شکل گرفته و به همین واسطه شیوه و فرمی انتخاب شده که وفادار به همین ساختار باشد.

بخش اعظم فیلم در فضای محدود برج مراقبت و مواجهه بیژن؛ افسر شکاری (با بازی خوب حمیدرضا پگاه) با صدای خلبانان و شخصیت هایی شناخته شده همچون عباس دوران، محمود اسکندری، حسین خلعتبری و … می گذرد که این عملیات را هدایت و رصد می کند و به نوعی در لحظات بحرانی و ملتهب مرگ و زندگی آنها شریک می شود.

طبعاً اولین انتخاب در طراحی این جنس درام، رفتن به دل جنگ و حمله و عملیات و همراهی با خلبان جنگنده برای همذات پنداری با این التهاب و تعلیق باشد. اما فیلمسازان اثر انتخابی چالش برانگیز داشته و با قرار دادن دوربین در برج مراقبت و تکیه بر رابطه حسی بیژن با صداهای رادیویی، قرار است تصویر آنچه خارج از قاب اتفاق می افتد، در ذهن مخاطب ساخته شود.

همین سویه است که وجه تجربی فیلم را با واگذاری حق انتخاب به مخاطب به واسطه جنسی متفاوت از همراهی ارتقا داده و البته ریسک این انتخاب چالش برانگیز را به واسطه سلیقه و حوصله و روحیه مخاب به شدت بالا می برد که چه بسا آن را پس بزند.

چالش های این جنس نامتعارف از درام پردازی و تمرکز بر روابطی که لایه های درونی آن کمتر امکان بروز در رد و بدل شدن دیالوگ در طول عملیات دارد، فیلمسازان را واداشته که سهمی را هم به درام زندگی زنان و همسران این خلبانان و قهرمانان اختصاص دهند. بخصوص که همواره شخصیت های زن از جنسی متمایز حضوری تعیین کننده در فیلم های این فیلمسازان داشته اند.

در واقع این بخش ها نقاط اوج دراماتیک و لحظه هایی تعیین کننده از تبعات حضور مستمر این خلبانان جنگی در زندگی شخصی و روابط عاطفی شان است که زندگی زنان و فرزندانشان را در دوران حیات و حتی پس از مرگ تحت تأثیر قرار داده است.

اما غیر متمرکز و پراکنده بودن این بخش ها باعث شده تبدیل به تکه هایی مجزا تنها برای ایجاد رنگی از زندگی در درام زندگی شخصی این خلبانان شوند که فرصت و امکان حضور در فیلم با چنین فرم و ساختاری را ندارد.

طبعا فیلم اثر متعارفی برای همراهی مخاطب خوگرفته با فرمول های آشنای سینما و الگوهای متداول داستانگویی نیست و به شکل کلی هم فیلمی ساده با قصه ای خطی از رشادت های قهرمانان دفاع مقدس در قاب های کلیشه ای متداول هم نیست.

همین وجه تمایز، امتیاز آن است که از معدود امکان های موجود برای روایت قصه ای جدید و نادیده از جنگ و قهرمانانی غبارگرفته بهره برده که نیاز به شکستن قالب های از پیش تعیین شده در ذهن مخاطب برای همراهی با این اثر به عنوان تجربه و پیشنهادی جدید از فیلمسازانی ریسک پذیر دارد که همواره به مخاطب سخت می گیرند.