سمانه استاد
«اَی خِدا»
شاید هیچ کس باور نمیکرد که اگر فتحه روی الف قرار بگیرد و کسره رو خ این قدر بتواند این دو کلمهای را که شاید برای همه ما آشنا و تکهکلام بوده، معروف و مشهور کند و زندگی گویندهاش را نیز از این رو کند به آن رو.
بهرام افشاری برای بسیاری از مخاطبان هنوز بهتاش فریباست، دروازهبان تیم نساجی که قد بلندش بیشتر به درد بسکتبال یا والیبال میخورد. پسری بلند قد، کمی بد اخلاق که کل کل دائمیای با دایی بزرگش نیز دارد و در غم، شادی و خشم فقط «اَی خِدا» میگوید.
افشاری اما قبل از بهتاش فریبا بودن نیز نقشهای زیادی بازی کرده بود. او مدتها بازیگر تئاتر بود، اتفاقا نقش جذابی را در قالب یک پیرمرد خمیده در نمایش «پاییز» به کارگردانی نادر برهانی مرند بازی کرده است که میتوان فیلم-تئاتر آن در پلتفرمهای نمایش فیلم دید. این فیلم-تئاتر اما تنها فیلم-تئاتر افشاری نیست، پربازدیدترین فیلم-تئاتر پلتفرم فیلیمو مربوط است به نمایش «جوجه تیغی» که افشاری آن را در سال 94 و سپس در سالهای 95 و 97 به روی صحنه برد.
این مونولوگ که به نظر میرسد برگرفته از زندگی خود افشاری است، درباره پسری شهرستانی صحبت میکند که به تهران آمده و سعی میکند جایی در هنر برای خود باز کند. او به عنوان سیاهلشکر در فیلمها و سریالها حاضر میشود و آرزویش گرفتن تندیس اسکار است.
قبل از پایتخت و بعد از پایتخت
زندگی بهرام افشاری را میتوان به دو بخش تقسیم کرد، افشاری پیش از پایتخت و افشاری پس از آن. پس از بازی نقش بهتاش فریبا که بهرام افشاری بسیار خوب در آن درخشید و دیده شد، پیشنهادهای زیادی به سوی این بازیگر روانه شد که در بیشتر آنها نقش پیشنهادی کمدی بود. شخصیت خود افشاری نیز در مصاحبههایش به خصوص در برنامههای «دورهمی» و «همرفیق» نشان میدهد که او فردی دغدغهمند و در عین حال شوخطبع است. این موضوع را میتوان در تئاتر او «جوجه تیغی» نیز دید.
این روزها اما افشاری تئاتر دیگری را نیز روی صحنه دارد که باعث ترافیک زیادی در خیابان نوفللوشاتو و مقابل تماشاخانه شهرزاد شده است. این نمایش که از چهاردهم اردیبهشت ماه روی صحنه است و تا بیست و چهارم تیرماه روی صحنه خواهد بود، حدود شصت اجرا خواهد داشت. نمایش «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» البته بیربط به نمایش قبلی افشاری نیست، نه به این معنی که لازم باشد این تئاتر را دیده باشید تا درکش کنید، اما اگر دیده باشید قطعا بهتر با نمایش ارتباط خواهید گرفت.
در این نمایش بیست سال از اجرای نمایش «جوجه تیغی» گذشته و آن جوانک تبدیل به هنرپیشهای مشهور شده است، تا حدی که دوربینها رهایش نمیکنند. او به دلیل حواشی که برایش ساخته میشود مجبور به ترک ایران شده. مدتی در ترکیه کار و زندگی کرده و حالا دوباره به ایران بازگشته است و آرزو دارد بازی کند. او در اتاقی مورد بازجویی است و کل نمایش در طول این بازجویی میگذرد.
خوش اقبال در سینما و تئاتر
استقبال خوب مردم از نمایش جدید افشاری نشان میدهد که او تنها در سینما خوشاقبال است که در تئاتر، عشق نخستیناش نیز خوش اقبال است. اما نمیتوان این محبوبیت را جدا از شخصیت افشاری دانست. او در مصاحبههای تلویزیونیاش صادقانه ظاهر میشود، از زندگیاش با راستی حرف میزند و گویی خودش است. شخصیت دوستداشتنی افشاری است که باعث شده تئاترش به دل بنشیند و فیلمهایش پرفروش باشد.
این بازیگر همانطور که این روزها روی صحنه میدرخشد، نام و عکساش بر سردر سینماها با فیلم «سگ بند» خوش نشسته و در شبکه خانگی نیز با سریال «راز بقا» همچنان در دل مردم بیشتر و بیشتر جا باز میکند.
شاید «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» پیشبینی عجیبی نباشد حداقل در مورد اینکه افشاری راه بیست ساله شهرتش را در هفت سال رفته و این روزها یکی از پرفروشترین و پرطرفدارترین بازیگرهای ایران است.
برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کابریتان شوید.