ایمان عظیمی
در سالهای اخیر اقبال فیلمسازان ایرانی به روایت بُرشهای مهم زندگی و نحوهی زیست قاتلین زنجیرهای فزونی گرفته و این جریان با شمایل خاص خود سعی در احیای دوبارهی سینمای ژانر داشته است. فیلم سینمایی «عنکبوت»، داکیو درام «مهین» و «طلاخون» ابراهیم شیبانی نمونههای جدیدتر این رویکرد تماتیک محسوب میشوند که در پس جذابیتی که برای مخاطب به بار میآورند هر کدام مقصود خاص خود را در این بین ارائه میدهند. سینمای ژانر در کشور ما بنا به دلایلی -که ذکر علل آن در این یادداشت نمیگنجد- سهم ناچیزی از تولیدات سینمایی در سال را از آن خویش میکند و در حقیقت در میان کمدیهای بفروش و فیلمهای شبهمصلحانهی اجتماعی امکانی برای عرض اندام ندارد، به همین خاطر باید از اندک فرصتهای خود کمال استفاده را ببرد تا برای تولید این قبیل فیلمها به مشکل جذب سرمایه برنخورد. امّا عطش مخاطب از تماشای این آثار نمیتواند به سادگی برطرف شود؛ «طلاخون» ابراهیم شیبانی نیز از این قاعده مستثنی نیست و تنها از یک ایدهی خوب بهرهمند شده، امّا در مرحلهی پرداخت به آن چیزی که در پیاش بوده اصلا و ابدا دست نیافته است.
ناهید (بهار قاسمی) زنی در ظاهر خودساخته و مادری مهربان است که بهخاطر بدهی دست به جنایت علیه زنان مُسن میزند و هشت نفر از آنها را به کام مرگ میکشاند تا بتواند از این طریق بدهیهای خود را بهوسیلهی اموال به جا مانده از مقتولین صاف کند تا فرزندانش را با آسودگی خاطر بیشتری بزرگ کند. اثر، این ادعا را دارد که از زاویهدید حنانه (ترنم کرمانیان) موقعیتهای موجود را روایت میکند ولی تحقق این امر نیز اتفاق نمیافتد و ما صرفاً با دور شدن از خط اصلی داستان با واکنشهای دختر ناهید روبهرو میشویم تا اینکه شاهد روایت قتلها از دریچهی دید حنانه باشیم؛ به همین جهت نه با یک درام روانشناسانه با مایههای جنایی و پلیسی طرفیم و نه زنانگی موجود در رگ و پِی آن را باور میکنیم. ناهید قاتل است، امّا فیلمساز با پُررنگ کردن نقش مادرانهی او، عملا این سوال را در ذهن ایجاد میکند که چطور ممکن است این فرد قاتل و جنایتکار باشد؟! خصوصاً وقتی مخاطب هیچ درکی از اعمال شنیع او ندارد و صرفاً وظیفه پیدا میکند که با قاتل داستان سمپات شود و همذاتپنداری را به اوج خود برساند! تمام اینها، از طلاخون یک اثر سطحی میسازد که جرات نزدیک شدن به جوهر پیرنگ را نخواهد داشت. در حقیقت رویکرد محافظهکارانهی فیلمساز، این اثر را تنها در قالب یک فیلم گزارشی که عاجز از خلق درام است به بیننده معرفی میکند. طلاخون برداشتی آزاد از یک داستان واقعیست ولی عقبتر از گزارشهای کتبی صفحهی حوادث روزنامه قرار میگیرد، زیرا عملاً مهمترین مواد خام خود برای صورتبندی خطوط پیرنگ را از بین میبرد و حاشیه را به جای اصل بر محور تمام اتفاقات حاکم میکند. برداشت آزاد شیبانی در مقایسه با مستند «مهین» که همین داستان را ملاک کار قرار میدهد کاملاً عقبتر قرار میگیرد و عیار ناچیزش را تنها با بازی خوب ترنم کرمانیان عیان میکند.
برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کابریتان شوید.