ترجمه:اردوان وزیری
تاد مککارتی،ددلاین
“اگه خوابت نبرده باشه نمیتونی بیدار بشی“.این چیزی است که در استروید سیتی یازدهمین فیلم وس اندرسون که به شکل دیوانهواری اٌریجینال است بیش از یک بار به مردم توصیه میشود.فیلم که به طور کامل در جایی شبیه به بیابان مجاور دره مانیومنت در 1955 میگذرد و گروهی از هنرپیشههای شگفتانگیز در آن نقشآفرینی میکنند یک غافلگیری دیوانهوار است که در هر لحظه آن خلاقیت جاری است.اگرچه به نظر میرسد گاهی اوقات به تجلیات خلاقانه خیلی جدی نزدیک میشود که صادق و راستگو نیستند و به جای اینکه درک و فهم به بار آورند سبب سرگشتگی میشوند. شما همیشه میتوانید یک فیلم اندرسون را از همان ابتدا تشخیص دهید.
هیچ کارگردان آمریکایی دیگری تا این اندازه ترکیببندیها و حرکتهای دوربین را مثل اندرسون و فیلمبردار همیشهگی او رابرت یومن به این سبک ویژه طراحی و اجرا نمیکند.ویژگی اصلی این فیلم جدید نیز نماهای ترکینگ بیشماری است که مدتهاست به یکی از مشخصههای اصلی سَبک این دو نفر بدل شده است.در حالی که فیلم درباره “غرب“ نیست اما میتوانیم بگوئیم از جهاتی یک فیلم ضد شرق و ضد کمونیستی است.دوران اوج جنگ سرد است،زمانی که به بچه مدرسهایها گفته میشد همه جا مراقب جاسوسها و آدمهای مشکوک و نگران بمب اتم باشند.این پایگاه مستحکم و دورافتاده از بسیاری جهات یادآور یک مقصد کلاسیک دهه 1950 است.علت ظاهری گرد هم آمدن تمام این کاراکترها در این بیابان استروید سیتی است.ولی چیز دیگری در این مکان وجود دارد که کلأ بٌعد دیگری به داستان میدهد:اتفاقاتی که رخ میدهند درواقع بخشی از یک نمایش هستند که هنرپیشههایی که برخی از آنها را قبلأ دیدهایم در شهر نیویورک بازی میکنند.همه میدانند که نمایش باید ادامه پیدا کند اما به نظر میرسد ابرهای شک و تردید بر این پروژه سایه افکندهاند و روشن نیست کارها چطور پیش خواهند رفت.
این روایت برساخته ثانویه حداقل در ابتدا به جای اینکه یک قصه فرعی هیجانانگیز و ماجراجویانه یا روشنگر برای رویدادهایی که در بیابان میگذرد باشد بیشتر باعث حواسپرتی میشود.در بخش قابل توجهی از فیلم شما نیویورک یا هر جای دیگری را نمیبینید بنابراین بیننده ترجیح میدهد همان روایت اصلی را دنبال کند که همیشه مسائل بزرگ و کوچکی در آن هست که میتواند برروی آنها متمرکز بماند.در بخش عمدهای از فیلم شما حتی وجود و حضور این وقفه روایی را فراموش میکنید و این برای خود فیلم هم بهتر است.تمایل دائمی اندرسون برای جلب توجه مخاطب اینجا بیش از همیشه به چشم میآید و در به کارگیری حرکتهای افقی سریع دوربین تا حد امکان تجلی پیدا میکند.میل و علاقه شدید اندرسون به استفاده از چنین شیوهای را در کمتر فیلمی میبینیم بنابراین به نظر میرسد او تلاش میکند در این فیلم حتی بیش از گذشته از آن استفاده کند و میتوان حدس زد بیش از پنجاه درصد فیلم به آن اختصاص دارد.استعاره “نمایش درون یک فیلم“ واقعأ کارساز نیست بلکه مسلمأ فیلم را پیچیده میکند و مخاطبان عام، بر خلاف علاقهمندان فیلمهای هنری از آنچه در حال وقوع است گیج خواهند شد.با این وجود استروید سیتی یک فیلم اٌریجینال،با نشاط و مهرانگیز با میزانی از داستانگویی استیلیزه است که قابل توجه و غالبأ هیجانانگیز مینماید و شبیه هیچ فیلم دیگری که تا به حال ممکن است دیده باشید نیست.
برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کابریتان شوید.