بایگانی‌ها

ارتش تک نفره

ارتش تک نفره
ارتش تک نفره

 

محمد جلیلوند:یکی از ایده های همیشگی و امتحان پس داده در فیلم هایی که به جنگ می پردازند، بهره گرفتن از قصه های واقع و قهرمان هایی است که در جنگ های مختلف رشادت های بسیار به خرج داده اند. فرقی هم نمی کند که این قبیل آثار در کدام کشور ساخته شده باشد چرا که هدف تمامی آنها یکی است. هدفی که چیزی جز نمایش یک قهرمان واقعی در بستر جنگ و آشنایی نسل های جدیدتر با آنها نیست. کاری که هالیوود به بهترین شکل ممکن آن را انجام داده و نمونه ای کاملا معمولی به لحاظ ارزش های سینمایی از آن را در فیلم سینمایی «تک تیرانداز آمریکایی» ساخته کلینت ایستوود شاهد بوده ایم. در سینمای ایران به ندرت شاهد خلق آثاری از این جنس هستیم که بخش مهمی از آن به ناتوانی فیلمنامه نویسان در خلق قهرمان و بخش دیگرش به پروداکشن عظیم مورد نیاز برای آن بازمی گردد. آن هم در سینمایی که به ملودرام های اجتماعی فاقد قهرمان کلاسیک خو گرفته و تماشاگران خود را نیز به این موضوع عادت داده است. حال در جشنواره سی و نهم با فیلمی به نام «تک تیرانداز» به کارگردانی علی غفاری مواجه ایم که ستون فیلمنامه خود را براساس شخصیتی واقعی (عبدالرسول برزین) بنا نهاده و بخشی کوتاه از زندگی او را به تصویر کشیده است. تک تیرانداز قهاری که در سال های نخست جنگ تحمیلی بیش از هفتصد افسر ارتش بعث را به هلاکت انداخته و نامش در فهرست بهترین تک تیراندازهای جهان ثبت شده است.

غفاری برای روایت داستان مهیج خود سراغ روایت غیرخطی رفته و در همان سکانس نخست با وجود شخصیت پردازی ضعیف بعثی ها، میخ خود را محکم کوبیده و کنجکاوی تماشاگران خود را برمی انگیزد. در عین حال چهره قهرمان خود را تعمدا پنهان کرده و در دقیقه بیست فیلم چهره اش را نشان می دهد. همراه شدن نوجوان بسیجی با رسول برای آموزش تیراندازی که او جانش را نجات داده، داستانکی را خلق می کند که به خوبی به تنه اصلی فیلمنامه پیوند می خورد. به موازات آن داستانک دیگری هم با محوریت رسول و سرهنگ راشد که خود تک تیرانداز ارتش عراق بوده و در جبهه کردستان به ضرب گلوله رسول مجروح شده، شکل می گیرد که تم انتقام را بسیار پررنگ می کند. داستانکی که بیش از هر چیز تماشاگر علاقمند جدی سینما را به یاد شاهکار ژان ژاک آنوی (دشمن پشت دروازه ها) می اندازد. تقابل این دو، بخش مهمی از نیمه میانی فیلم را به خود اختصاص داده و تنش حاکم بر آن را افزایش می دهد. در یک پنجم پایانی، داستانک دیگری شکل گرفته تا قصه را به نقطه عطف دوم رسانده و آن را به سمت نقطه پایان حرکت دهد. نویسندگان فیلمنامه تک تیرانداز در این بخش ضعیف عمل کرده و تماشاگر پیشاپیش دستش را می خواند که می توان آن را پاشنه آشیل فیلمنامه این فیلم به حساب آورد. در پرداخت شخصیت ها، قاعدتا عمده تمرکز روی رسول برزین و پررنگ کردن وجوه قهرمانانه اش بوده که در این بخش نویسندگان کار تا حدود زیادی موفق بوده اند. هر چند که کمبود خلوت و تنهایی های رسول در فیلم کاملا حس می شود. اما دیگر شخصیت هایی که در قطب مثبت کار قرار دارند، همان شخصیت های بارها تکرار شده در فیلم های سینمای دفاع مقدس هستند که نوآوری ای در خلق آنها به چشم نمی خورد. در نقطه مقابل هم عراقی ها همان شخصیت های همیشگی تک بعدی هستند که تنها شخصیت سرهنگ راشد تا حدودی متمایز از آنها به نظر می رسد.

غفاری که در فیلم « استرداد» هم نشان داده که علاقه زیادی به قصه های پرپیچ و خم و ساختار کلاسیک دارد، در« تک تیرانداز» هم از همین شیوه بهره گرفته و فیلم جدیدش به لحاظ فنی متقاعدکننده به نظر می رسد. هر چند که مهمترین و کلیدی ترین سکانس سرشار از حادثه فیلم به لحاظ کارگردانی کم و بیش مشکلاتی داشته و آن کوبندگی لازم را ندارد. با همه اینها تولید فیلم هایی از این جنس برای سینمای کم رونق دفاع مقدس سال های اخیر، ضروری به نظر می رسد.