بایگانی‌ها

اهمیت روایت فصلی واقعی از تاریخ

اهمیت روایت فصلی واقعی از تاریخ
اهمیت روایت فصلی واقعی از تاریخ

ترجمه: ارغوان اشتری
 

«تاریخ را آدم‌هایی مانند من نمی‌سازند.» این جمله را خولیو سزار استراسرا (با نقش‌آفرینی ریکاردو دارین، بازیگر افسانه‌ای آرژانتینی)، دادستان عمومی بیان می‌کند که چهره اصلی یکی از شاخص‌ترین دادگاه‌ها در تاریخ دموکراسی است. استراسرا کانون توجه آخرین فیلم نویسنده و کارگردان سانتیاگو میتره، آرژانتین، 1985 است، که بازگویی دراماتیکی از «دادگاه خونتا» در کشور آرژانتین است.

 دادگاه خونتا اولین محاکمه بزرگ جنایات جنگی پس از دادگاه نورنبرگ در سال 1945، پس از پایان دادن دیکتاتوری خونین نظامی آرژانتین در سال 1983، اتفاق افتاد که به حکومت رهبران ظالم پیشین پایان داد که جنایاتشان شامل آدم‌ربایی، شکنجه، مفقود شدن ، قتل از هر نقطه از آرژانتین و 1500 تا 3000 قربانی می‌شد که جرئت دادخواهی از مسئولان خود را پیدا کردند.

میتره به ای. فریم می‌گوید: «مردم زیادی در کشور من محاکمه را به خاطر نمی‌آورند. اما این کاری است که سینما می‌تواند انجام دهد؛ روشن کردن برخی از فصل‌های تاریخ کشور و مشارکت در خاطره‌سازی. و در مورد آرژانتین، 1985، در دوره‌ای که ما  زندگی می‌کنیم که جوامع آن‌قدر تقسیم شده‌اند… روایت این داستان در مورد سخت بودن ایجاد یک دموکراسی جدید در آرژانتین، فکر می‌کنم موضوعی است که امروزه به‌خصوص مناسبت دارد.»

 دیکتاتورهای نظامی در دادگاه غیرنظامی محاکمه شدند. این وظیفه‌ بزرگی بود که بر دوش دادستان ارشد استراسرا و همکار جوانش، لوییس مورنو اوکامپو (پیتر لانزانی) افتاد. آرژانتین، 1985 قهرمانان معمولی را دنبال می‌کند که صدها پرونده را جمع‌آوری می‌کنند و شاهد شهادت جنایات می‌شوند و خود و خانواده‌هایشان را در معرض خطر قرار می‌دهند.

 

در مقام فیلم‌ساز، بخشی از علتی که خواستید راوی این داستان باشید، به این خاطر بود که در آن دوران زندگی کردید؟ هرچند که زمان دادگاه خونتا بسیار کم‎سن بودید.

من چهارساله بودم. خاطرات زیادی از آن دوران ندارم، اگرچه در سال‌های 1980 بزرگ شدم. اما مادرم تمام عمرش برای عدالت زحمت کشید. بنابراین، من با ارزش‌ها و اهمیت عدالت برای ساختن یک جامعه قوی و یک جامعه دموکراتیک تربیت شدم. مادرم هم‌چنین استراسرا، شخصیت اصلی، را می‌شناخت و من داستان‌های زیادی در مورد استراسرا شنیدم. [استراسرا] فردی بدعنق، عجیب، شاکی از همه چیز، اما در عین حال بسیار مهربان و جذاب بود. بنابراین، همیشه فکر می‌کردم بتوانم فیلمی درباره آن شخص و آن محاکمه بسازم.

 

با توجه به این‌که ریکاردو دارین و پیتر لانزانی را برگزیدید، چگونه بازیگران خود را انتخاب کردید و چگونه تصمیم گرفتید فیلم روی دادستان‌ها تمرکز کند؟

پی بردیم که به واسطه شخصیت دادستان‌ها می‌توانیم محاکمه را برای دوران معاصر روایت کنیم تا مخاطبان ما متولدان پس از سال 1985 باشند.که به دلیل سن لوییس [مورنو اوکامپو] و افرادی  بود که به عنوان دستیار او کار می‌کردند و همه بسیار جوان بودند. به نظر ما این راهی برای هدف قرار دادن تماشاگرانی بود که خبر نداشتند روند محاکمه چگونه بوده است. دارین و لانزانی دو بازیگری بودند که ما به همراه تهیه‌کنندگان فکر می‌کردیم می‌توانند از پس شخصیت‌ها بربیایند. درواقع ریکاردو [دارین] که نقش استراسرا را بازی می‌کند، یکی از تهیه‌کنندگان است و برای مورنو اوکامپو ما به‌سرعت به پیتر لانزانی رسیدیم، زیرا به نظر ما یکی از جالب‌ترین بازیگران نسل خود بود. سپس خواهرم ماریانا میتره که مسئولیت انتخاب بازیگر را بر عهده داشت، گفت: «ما از حالا پیتر و ریکاردو را داریم، حالا بیایید به دنبال بازیگرانی بگردیم که مردم آن‌ها را به‌راحتی نمی‌شناسند، زیرا ما باید حقیقت زیادی را در داستان روایت کنیم.» به همین دلیل است که نمی‌توانستیم چهره‌ای شناخته‌شده برای شخصیت‌های پابلو دیاز یا آدریانا کالو د لابورده برگزینیم.

 

چگونه بازیگران را برای ایفای شخصیت‌های واقعی تمرین دادید؟

نمی‌خواستم تقلید کنند. من فیلمی می‌خواستم که صادقانه و محترمانه باشد و وقایع را با دقت به تصویر بکشد، اما نمی‌خواستم روی شباهت به شخصیت‌های واقعی تأکید بیش از حد داشته باشیم. موضوع به اندازه کافی بزرگ است، و ما باید در بیان این داستان بسیار شفاف بودیم. شخصیت‌ها افرادی واقعی و بی‌نظیر بودند، اما سینما باید با ابزار خودش کار کند، بنابراین نیازی نیست دقیقاً به سراغ تجسم‌ شخصیت کاراکترها بروید. فکر می‌کنم ریکاردو بسیار باهوش بود و او بود که به من گفت خیالش راحت است و می‌تواند این رویداد را زنده کند و استراسرا را به روشی سینمایی جان ببخشد. او می‌توانست راه‌هایی برای ارتباط خود به عنوان یک انسان با استراسرا به عنوان یک انسان پیدا کند، بنابراین می‌توانیم بخش انسان‌گرایانه فیلم را مهم‌تر بسازیم. ما فهمیدیم که محاکمه از همه چیز مهم‌تر است، بنابراین دقیق بودن و بازسازی رویداد با ابزارمان بهتر است از تکرار همه چیز دقیقاً همان‌طور که بود.

 

بازسازی آرژانتین و بوئنوس آیرس در سال‌های 1980 چگونه پیش رفت؟

خب، بسیار سخت بود! (می‌خندد) من متوجه نشدم که چقدر زمان تا شروع تولید گذشته بود و باید برای دیدن لوکیشن‌ها می‌رفتیم و همه چیز در شهر بسیار متفاوت به نظر می‌رسید. بنابراین بسیار سخت بود. خوش‌بختانه ما این شانس را داشتیم که در کاخ دادگستری واقعی و در صحن دادگاه واقعی که یک بنای تاریخی در یک مکان تاریخی است، فیلم‌برداری کنیم، بنابراین برای فیلم‌برداری آن‌قدرها تغییر نکرده است. اما وقتی نوبت به شهر می‌رسد، تلاش بزرگ همه عوامل، فیلم‌بردار و طراح صحنه بود. خیلی سخت‌تر از چیزی بود که انتظار داشتم.

 به همین منوال، می‌خواستیم فیلم دقیقاً حس‌وحال سال‌های 1980 را به یاد آورد، اما هم‌چنین باید حس یک فیلم معاصر را داشته باشد. سال 85 باید در سال 2022 طنین‌انداز می‌شد، مانند اتفاقی که چندان دور به نظر نرسد. ما از ویژگی‌های ظریفی استفاده کردیم که به ما در فضاسازی کمک کرد، مانند کاست‌ها، رادیوها و تلفن‌های قدیمی، اما [تأکید] بر نمایش بیش از حد دهه ۸۰ نداشتیم. ما احساس می‌کردیم باید خیلی ظریف عمل کنیم تا حواس افرادی را که فیلم را تماشا می‌کنند، پرت نکنیم. زیرا این موضوع قبلاً… قبلاً به آن پرداخته شده! ما نیاز داشتیم بیشتر از خلق یک اثر تماشایی، ظریف و دقیق باشیم.

 

رابطه شما با آن شاهدانی که هنوز زنده هستند و بخشی از آن لحظه را رقم زدند، چگونه بود؟
مذاکره را با روزنامه‌نگارانی که محاکمه را پوشش داده بودند، مانند [مارتین] گرانوفسکی، [سرجیو] سیانکالیانی، [هوراسیو] وربیتسکی و کلودیا آکونا شروع کردیم… می‌خواستم پس‌زمینه ماجرا را بفهمم. من با سیاستمدارانی صحبت کردم که نمی‌خواهم از آن‌ها نام ببرم. برخی از آن‌ها پست‌های مهمی در آن دولت [آلفونسین] داشتند. سپس به سراغ قهرمانان داستان، لوییس مورنو کامپو و اعضای تیم، قضات، بازماندگان و برخی از افرادی که در دادگاه شهادت دادند، رفتیم. ما همه چیزهایی را که در آن دوره منتشر شده بود، ‌خواندیم، مانند کتاب خاطرات محاکمه، من نسخه اصلی و نسخه ویراست دومش را دارم، و نوارهایی را داشتم که برای میان‌متن‌ها، برای دادستان‌ها و وکلای مدافع، ازجمله بخشی از شهادت‌ها استفاده کردم.

 

شما از فیلم‌ها و عکس‌های واقعی دادگاه در آرژانتین، 1985 استفاده کردید. چگونه تصمیم گرفتید کجا و چه زمانی از آن‌ها استفاده کنید؟

این فیلم بر اساس حوادث واقعی ساخته شده است، اما ما در حال افشای جنبه‌های بسیاری از پس‌زمینه دادگاه هستیم. ولی وقتی دادگاه شروع شد و ما به شاهدان گوش دادیم و وحشتی را که به خاطر آدم‌ربایی‌ها و شکنجه‌ها زندگی کردند، احساس کردم، سینما باید فوق‌العاده ساده باشد تا اجازه دهیم صدا و شجاعت اظهارات حرف اصلی شود. دیالوگ‌ها دقیقاً همان حرف‎هایی است که افراد حاضر در دادگاه گفتند. در آن زمان دادگاه از پشت‌ سر فیلم‌برداری شد، زیرا شهادت مردم در دادگاه خطرناک بود. افرادی که آن‌ها را شکنجه می‌کردند، در آن زمان هنوز آزاد بودند. بنابراین، یک راه برای محافظت از شاهدان این بود که از پشت سر فیلم‌برداری انجام شود تا چهره‌ها را نبینید. برای من مهم بود که به سمت مقابل بروم و درد و عصبانیتی را که شاهدان برای اولین بار ابراز می‌کردند، ببینم. برای این‌که آرژانتین بداند.

در عین حال، می‌خواستم از آن تصاویر و شهادت‌هایی که بخشی از تاریخ و خاطره دادگاه بود، استفاده کنم. بنابراین، ما یک سیستم با همکاری مدیر فیلم‌برداری‌ام، خاویر جولیا طراحی کردیم. ما همه چیز را با دوربین خودمان که آلکسا ال اف بود، فیلم‌برداری می‌کردیم و هم‌چنین با دوربین یو- متیک هم فیلم‌برداری می‌کردیم که همان دوربینی است که برای پخش محاکمه استفاده شده بود. این روش به ما کمک کرد تا بافت‌هایی تصویری را که از دوربین آلکسا به دوربین یو- متیک می‌رود، ترکیب کنیم، و سپس مستقیماً به سراغ نگاتیو اصلی (آرشیوی) برویم؛ روشی که فکر می‌کنم حقیقت داستانی را که فیلم می‌گوید، حفظ می‌کند.

 

کیفرخواست نهایی که از سوی استراسرا خوانده شد، تقریباً 10 دقیقه طول می‌کشد، اما کاملاً جذاب است. چگونه تصمیم گرفتید به چنین روشی مونتاژ کنید؟

این مهم‌ترین نکته در فیلم بود، زیرا آرژانتین، 1985 درباره دادستان استراسرا بود و کیفرخواست بخشی از تاریخ است. اما ما یک مشکل داشتیم. هنگامی که [در مورد] فیلم‌های دادگاهی فکر می‌کنید، وکیل یا دادستان در حال راه رفتن هستند و به مجرمان و هیئت منصفه و هر چیزی اشاره می‌کنند و کارهایی مانند بازیگری انجام می‌دهند. اما در مورد استراسرا، او صرفاً مردی بود که پشت میز نشسته و در حال خواندن مقاله بود. [می‌خندد] بنابراین، افزودن احساس و قدرتی که گفتار دارد، طوری که قدرت سینمایی را از دست ندهد، دشوار بود. وقتی برای اولین بار به دادگاه رفتم، پشت میزی که استراسرا می‌نشست، نشستم و سپس روی صندلی‌ای که [متهمان نظامی] نشسته بودند، نشستم و متوجه شدم که استراسرا کمتر از یک متر با [آن. ژنرال خورخه] ویدلا فاصله داشته. تقریباً می‌توانستند یکدیگر را لمس کنند. بنابراین، فهمیدم که این تنشی است که صحنه می‌تواند داشته باشد. استراسرا تقریباً چهره به چهره با افرادی که دیکتاتوری را اداره می‌کردند، از جنایات وحشتناکشان گفت. من فکر می‌کنم که ما سکانس را به‌درستی ساختیم. دقیقاً به همان شکلی بود که اتفاق افتاد و هم‌چنین، هم تأثیرگذاری دارد و هم بسیار سینمایی است. البته ما بدون استعداد عظیم ریکاردو که فوق‌العاده است، از پس این سکانس برنمی‌آمدیم. او می‌تواند هر کاری انجام دهد؛ حتی وقتی روی یک صندلی نشسته و یک کاغذ در دست دارد.

 

فیلم در کشور شما، آرژانتین، اکران شده است. بازخوردها چگونه بوده است؟

شگفت‌انگیز بوده. مهم بود که فیلم در سالن‌های سینما نمایش داده شود، زیرا آرژانتین، 1985 از یک دستاورد جمعی صحبت می‌کند. بنابراین، سهیم بودن در تجربه جمعی از تماشای این دستاورد جمعی با هم در سالن نمایش، چیزی است که به نظر من ارزش‌های فیلم را حتی بیشتر تقویت می‌کند. آرژانتین، 1985 برای سالن سینما ساخته شد و کمپانی آمازون عالی بود که به ما اجازه اکران در سالن‌های سینما را داد تا درک کنیم که این فیلم برای تجربه جمعی باید در سینما اکران می‌شد.

فیلم‌نگار

منبع: aframe.oscars.org و batimes.com.ar