بایگانی‌ها

بازیگری که نمی‌خواست بازیگر شود!

بازیگری که نمی‌خواست بازیگر شود!
بازیگری که نمی‌خواست بازیگر شود!

 

ارغوان اشتری

دنیای تصویرآنلاین- ریشی کاپور که در سن 69 سالگی به دلیل ابتلا به سرطان مغزاستخوان روز سی و یکم ماه آوریل در بیمارستانی در شهر مومبایی درگذشت، در بیش از 100 فیلم هندی نقش نخست را بازی کرد و عضو خانواده مشهور کاپور(راج، شامی، پریتویراج) بود.

پسر دوم راج کاپور بازیگری را در سن سه سالگی در فیلم مشهور پدرش «آقای 420 »(1950) بازی کرد. در سکانسی کنار دیگر خواهر و برادرش در این فیلم سیاه و سفید و محبوب راج کاپور ایفای نقش کرد، آنقدر کوچک بود که مدام قطرات باران در چشمانش می‌ریختند و او به گریه می‌افتاد. نرگس بازیگر زن نقش اصلی هربار با وعده یک شکلات او را ساکت نگه می‌داشت. در شانزده سالگی نقش نوجوانی پدرش را در فیلم شکست خورده « نام من دلقک»(1970) ایفا کرد. فیلمی که شکست اقتصادی خورد و راج کاپور را تا مرز ورشکستگی برد. راج کاپور با «بابی»(در ایران بوبی،1973) جبران مافات کرد،«بابی» داستان عاشقانه میان راج(ریشی کاپور) و بابی(دیمپل کاپادیا)، پسری ثروتمند؛ هندو اهل مومبایی و دختری فقیر و مسیحی را روایت می‌کرد.قصه ای در کشور هند که اختلافات مذهبی همیشه آتشی زیرخاکستر بوده و تابو محسوب می‌شد. فیلم آورده اقتصادی فراوانی داشت، در اتحاد جماهیر شوروی استقبال چشمگیری از آن شد. می‌گویند در اتحاد جماهیر شوروی بیش از 60 میلیون نفر به سینما رفته و فیلم را تماشا کردند. ریشی برای این فیلم برنده جایزه بازیگری از مراسم «فیلم فیر» شد. اما در میانسالی اعتراف کرد که با 30 هزار روپیه این جایزه را خرید. ریشی کاپور در دهه هفتاد و هشتاد میلادی به ایفای نقش‌های رمانتیک ادامه داد، در دورانی که تصویر «مرد جوان خشمگین» با پدیده آمیتاب باچان سینمای هندرا آرام آرام تسخیر می‌کرد. باچان جای وینود خانا، ستاره آن دوران را گرفت و دیگر ایفای نقش های رمانتیک و جوانی که در یک دست گیتار و در کنارش زنی جوان بود، جایگاه خاصی در سینمای هند نداشت.اما ریشی کاپور به حضور در این فیلم ها ادامه داد. او در این نقش ها جا افتاده بود. کاپور چندان برایش اهمیت نداشت، نقش اول باشد. در همان سال ها در «آهسته آهسته»( در ایران عشق زندگی است؛1976) نقش مکمل را با نیتو سینگ(بعدها همسر ریشی کاپور شد) در کنار آمیتاب باچان، راخی، وحیده رحمان و شاشی کاپور ایفا کرد.در «امر اکبر آنتونی»(منموهان دسایی) در کنار وینود خانا و آمیتاب باچان حضور داشت. حتی در «باربر» نیز نقش مکمل را کنار آمیتاب باچان ایفا کرد. بازیگری که ریشی کاپور در ابتدای شروع کارش چندان رابطه خوبی با او نداشت اما در سال های پایانی عمر یکی از پارتنرهای او مقابل دوربین بود. ریشی کاپور در کتاب زندگی نامه اش «علنی:ریشی کاپور بی سانسور» که در ادامه بخش هایش را خواهید خواند، درباره آمیتاب باچان نظرش را ارائه می‌دهد. نظری که چندان بیراه نیست او می گوید:آمیتاب باچان در تمام فیلم هایش موفقیت ها را به پای خودش می نوشت و هیچگاه برای دیگر بازیگران سهمی قائل نمی شد.»

ریشی کاپور در سال 1980 در «قرض»(سوباش گای) نقش آفرینی کرد. فیلمی که ترانه های فراموش نشدنی دارد اما در زمان خودش نفروخت و در گذر زمان به فیلمی محبوب تبدیل شد. یکی از ویژگی های آثاری که ریشی کاپور در دهه هفتاد و هشتاد نقش آفرینی کرده، موسیقی وترانه های به یادماندنی آنهاست. او در کتابش فصلی به آهنگسازان فیلم هایش اختصاص داده است . از پدرش راج کاپور گفته که سلیقه و گوش خوبی در موسیقی داشت.

کارنامه بازیگری ریشی کاپور را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد.فیلم‌هایی که در دوران جوانی ایفای نقش کرد و فیلم‌هایی که پس از میانسالی معمولا در نقش مکمل ایفا کرد. از نظر کارشناسان  کاپور بهترین نقش‌آفرینی های خود را در سالهای  پایانی عمرش به نمایش گذاشت. سال‌هایی که شاید دیگر غم نان نداشت. ریشی کاپور بازیگری ذاتی بود، یعنی برای رسیدن به نقش چندان تلاش نمی کرد. نقش ها را مبالغه آمیز ایفا نمی‌کرد، آنهم در سینمای هند که چاشنی فیلم‌ها در دهه هفتاد و هشتاد نقش آفرینی های مبالغه آمیز بوده . ریشی کاپور دو بخش از کارنامه خود و نقش‌هایی را که ایفا کرد ، بازتابی از شخصیت واقعی خودش می‌داند.دوره اول کارنامه نقش جوانان گستاخ و پرشور را داشت . در دوره دوم نقش مردان خانواده و سرد و گرم چشیده.

آمیتاب باچان عقیده دارد وقتی اولین بار او را در استودیویی دید، شیوه راه رفتنش او را به یاد پدربزرگ مشهورش پریتویراج انداخت. در میان پسران راج کاپور، موفق‌ترین شان ریشی کاپور در عرصه سینما بود.
ریشی کاپور متلون المزاج بود. زود جوش می آورد. اما خیلی زود هم آرام می‌شد. صراحت لهجه داشت. به همین دلیل کتاب زندگی نامه او، همانطور که در نام کتاب ذکر شده، کاملا بی سانسور است. مثلا برخلاف کتاب زندگی هما مالینی که یک بخش هایی از زندگی او کماکان مبهم باقی مانده، ریشی کاپور با دقت هرچه تمام تر از پدربزرگ، پدر، همسر، رابطه ش با دو فرزندش ردهیمیا و رانبیر می‌گوید. از فضای سینمای دهه پنجاه؛ شصت ،هفتاد هشتاد بی مصامحه می نویسند. او رابطه نزدیکی با پسرش رانبیر کاپور(بازیگر جوان این روزهای سینمای هند) هیچ وقت نداشت اما وقتی که کتاب زندگی نامه او را می‌خوانید ، بیشتر متوجه می‌شوید که دلیل این رابطه نوع تربیت و فضای است که در خاندان کاپور وجود داشته است.
+++

 

«برخلاف موقعیت پدربزرگم پریتویراج کاپور در سینما، پدرم  با آرزوی بازیگری بزرگ نشد. در حقیقت پدرم می‌خواست به مدرسه نیروی دریایی،دافرین برود و سپس به نیروی دریایی هند ملحق شود.اما سرنوشت چیز دیگری رقم زده بود.شاید هم کشش ژنی پدرم به دنیای سینما بود.پس از آنکه پدرم در امتحانات نهایی مدرسه رفوزه شد،به عنوان دستیار کارگردان برای  کدار شارما شروع  به کار کرد.زیاد طول نکشید و کارش به مقابل دوربین رسید و ستاره متولد شد.نخستین نقش او در سن 23 سالگی  نقش اصلی فیلم «نیل کمال»(1946) به کارگردانی کدار شارما بود. پس از این فیلم دیگر پدرم فرصتی نداشت به پشت سرش نگاه بیاندازد.یکسال بعد کمپانی خودش «رک فیلمز» را تاسیس کرد و به جوان‌ترین صاحب یک کمپانی تهیه فیلم در هند تبدیل شد.همان سال اولین فیلم خود «آتش» را ساخت.این دستاوردها زود هنگام  بود. راج کاپور به کارش ادامه داد تا اینکه به یکی از تاثیرگذارترین فیلمسازان تاریخ سینمای هند تبدیل شد.

پدرم به سبک خودش، معصومیت دوران جوانی را حفظ کرد.کتاب های مشهوری که در عمرش می خواند و همیشه کنار تختش بود محدود می‌شد به کتاب‌های ماجراهای تن تن، کتابهای مصور آرچی و  امر چیترا کاتا.(همیشه کوهی از کتاب های مصور کنار تخت پدرم بود.).برخلاف پدربزرگم ، پدرم مردی خوش صحبت، عاقل و جسور بود.

برخلاف میراث خانوادگی و شبیه پدرم در دوران جوانی، من با عشق به پیوستن به کار خانوادگی بزرگ نشدم.با  چهل و شش سال حضور در سینما و بازی در بیش از 150 فیلم، واقعیت این است که می‌خواستم هزاران شغل بی نظیر دیگر داشته باشم اما هیچ وقت بازیگر نمی خواستم باشم.

به هر حال من هم نقاط ضعف کاپورها را داشتم. برخلاف پدربزرگم، نه پدر و نه هیچ کدام از عموهایم یا برادرهایم  به اندازه کافی درس خوان نبودند که مدرک دانشگاهی بگیرند.من هم دنباله روی آنها شدم. نه به ورزش علاقه داشتم نه فعالیت های فوق برنامه.عجیب آنکه اولین نقش بلندی که بازی کردم نقش جوانی دانشجو بود.در بسیاری از فیلم‌های مهمی که بازی کردم، نقش دانشجو را داشتم.در زندگی واقعی من حتی پایم را به محوطه هیچ دانشگاهی نگذاشتم.وقت کارهایی که نوجوانان انجام می‌دادند، نداشتم. در شانزده سالگی در «اسم من دلقک» بازی کردم.

در دوران «اسم من دلقک» پدرم خیلی خوب نقش آفرینی من را پالوده ساخت، پیش از هرنما، تمرین می کردم.«اسم من دلقک» شکست خورد اما نقش آفرینی من مورد تحسین قرار گرفت.من اهمیت جایزه ملی بازیگری را نمی‌دانستم. اما بی هیچ دلیلی هیجان زده شدم وقتی این جایزه را گرفتم.

با وجودی که «اسم من دلقک» شکست خورد اما با گذر زمان به پرفروش ترین فیلم «رک فیلمز» به دلیل فروش نوارهای ویدیویی فیلم و… تبدیل شد.»

«هر فیلمی که برای پدرم ایفا کردم در کارنامه من به نقطه عطف بدل شد. شکوفایی من در سینما با حضور در کمپانی ر. ک فیلمز آغاز شد، از زمانی که در فیلم kal  AajAur Kal دستیار شدم . اما پسر راج کاپور بودن، مشکلاتی هم داشت. در دوران فیلمبرداری بوبی من به کیسه بوکس پدرم تبدیل شدم. هر چیزی که خراب می‌شد، گردن من می‌افتاد. دیمپل بازیگر تازه کار بود.او بازیگر خوب اما ناپخته بود. اگر سکانسی با دیمپل، پران یا  پریم ناث داشتیم و پدرم بعد از دو یا سکانس می‌خواست دوباره سکانس را به دلیل اشتباه یکی از این سه نفر تکرار کند، من را سرزنش می کرد.»

او با تکنسین هایش نیز رمزی داشت. اگر از سکانسی راضی نبود به مسول صدابرداری علاالدین خان می پرسید:«نما چطور بود؟» و او پاسخ می‌‌داد:«قربان،اجازه بدهید یکبار دیگر فیلم بگیریم.»

در دهه هفتاد تماشاگران بی‌نهایت آسان‌گیر بودند،اجازه می‌دادند فیلمسازان  فرمول «گمشده و پیدا شده» را بارها تکرار کنند. خط داستان فیلم‌ها بیشتر درمورد کودکی بود که در ابتدای داستان گم و از خانواده جدا می‌شد و در پایان فیلم زمانی که تبهکار به قتل می‌رسید، به آغوش خانواده بازمی‌گشت.

تماشاگران لذت می‌بردند و تشویق می‌کردند و این داستان‌های از فرط تکرار آزاردهنده را تماشا می‌کردند.امروزه، هیچ کس چنین کلیشه‌های خسته کننده‌ای را نمی‌پذیرد.اما در دهه هفتاد این کلیشه ها مانند جادو بودند.فیلمسازان آثارپرفروش مانند منموهان دسایی،نصیر حسین(پدر عامرخان) خبره فیلمهای فرمول گمشده-پیدا شده بودند. و من خوش شانس بودم با هردوی آنها کار کردم.»

مردم بخاطر حضور مقابل تعداد زیادی از بازیگران زن تازه کار فیلم‌هایم من را رکورددار می‌داند. جالب آنکه در فیلمهای با حضور بازیگران مرد تازه کار نیز من رکورد دار هستم:شاهرخ خان(دیوانه)،عمران هاشمی،ارباز خان، وارون داوان،،سیدهارث مالهوترا.

وقتی به بازیگر نقش مکمل تبدیل شدم، یکی از اولین بازیگران نسل جوانتر که کنارش نقش آفرینی کردم کاجول در «فنا» بود.با وجودی که رابطه رمانتیکی میان ما روی پرده نبود و من نقش پدر کاجول را داشتم.کاجول می‌تواند با  هر بازیگری در هر فیلمی نقش آفرینی کندو فیلم راباورپذیر سازد. حتی می‌تواند در فیلمی مقابل بازیگری جوانتر از خود مثلا پسرم رانبیر ظاهر شود و کنار او خوب باشد.من هرگز تعریفی که پس از یک سکانس سخت از او شنیدم یادم نمی رود.کاجول گفت:«چه لذتی است همکاری  با شما در مقام بازیگر.نمی‌دانید چقدر الهام بخش من هستید.»

با کاجول بود که من وارد فاز دوم بازیگری شدم.یکی از راضی کننده ترین بخش‌های زندگی ام،مرحله ای که نقش های افتخارآمیز ومنحصر بفردی در مسیرم قرار گرفت.