جواد عزتی در گفتوگو با مرسده مقیمی در همشهری جوان درباره «زخم کاری» و منبع اقتباسش گفت:
وقتی کار را قبول کردم رمان را به من دادند و آن را خواندم اما نه کامل چون نمیخواستم تحت تاثیر جزء به جزء کتاب باشم و میخواستم منطبق بر فیلمنامه پیش بروم و درک خودم را از نقش داشته باشم البته کلا یک خلاصه مفصل بیست، سی صفحهای از آن رمان کوتاه در اختیارمان بود اما تعمدا نمیخواستم کتاب را خط به خط بخوانم چون به هر حال فیلمنامه تفاوتهایی داشت و نمیخواستم کامل تحت تاثیر کتاب باشم.
در خود رمان ارجاعات مستقیم به مکبث وجود دارد اما هم مهدویان، هم من و کل گروه و در واقع هرکسی که آمده چون قصه بستر جذابی از قصه شکسپیر داشته نگاه خودش را هم به کار آورده است. وقتی وارد جامعه تئاتری میشوید همه آدمها مکبث را دوست دارند. حالا «زخم کاری» این بستر را از ابتدا در رمان داشته و در فیلمنامه هم آمده ولی چون مکبث برای همه ما جذاب بوده هر کداممان نگاه خودمان را هم داخل کار آوردهایم.
حداقل درباره کاراکتر سمیرا و مالک قطعا به شدت به مکبث نزدیکاند و البته که خود رمان هم به مکبث وفادار است و در کار ما هم نقش مهمی دارد اما ما رد شاهکار شکسپیر را بیشتر کردیم.
او همچنین درباره همکاری مجددش با مهدویان ضمن تحسین او به عنوان کارگردانی کاربلد، گفت:
اصلا اینطور نبود که چون کار مهدویان است بخواهم چشمبسته بپذیرم. مطمئنا بودن حسین بیتاثیر نبود، من سه بار پیشتر با او همکاری کرده بودم؛ کارگردان خوبی است و به نظرم تماشاچی را خوب میشناسد. این خیلی مهم است که کارگردان بداند تماشاگر چه میخواهد و بتواند آن را راضی نگاه دارد. مخصوصا که در سریال این موضوع خیلی اهمیت دارد چون تماشاچی سریال خیلی گسترده است و صرفا مخاطب سینمایی ندارد و همه را در بر میگیرد؛ چه آنی که در یک شهرستان کوچک در گوشهای از کشور سریال را میبیند و چه مخاطب فیلمبین سینمایی و به همین دلیل حسین برایم اولویت داشت؛ مخصوصا که واقعا دلم میخواست بعد از مدتها سریال کار کنم.
او که مدتهاست حضور در کار تازه سینمایی را نپذیرفته درباره ادامه فعالیتش پس از «زخم کاری»، تاکید کرد:
واقعا در لحظه اکنون هیچ کاری نیست که بخواهم انجام دهم؛ پیشنهاداتی هست ولی فعلا هیچ قراردادی نبستهام؛ البته این تصمیم حالاست شاید چند روز دیگر نظرم تغییر کند. باید کاری باشد که دلم بخواهد در آن بازی کنم؛ کاری که دوستش داشته باشم و حالم با آن خوش باشد؛ اینطور نیست که بخواهم دائم بروم سر کار و پول جمع کنم!