بایگانی‌ها

فرهنگ در بحران یا بحران در فرهنگ؟

فرهنگ در بحران یا بحران در فرهنگ؟
فرهنگ در بحران یا بحران در فرهنگ؟

رامین رحیمی:از زمان شیوع ویروس کرونا و بیماری کووید 19 در ایران و سراسر جهان ، و قرنطینه های بهداشتی پیرامون آن ، اغلب کسب و کارهای جمعی که با مخاطب فیزیکی مراوده داشتند ، تعطیل شد وبه مرورافزایش زمان آن ، با ریزش چشمگیر مخاطب همراه بود .

اقتصاد فرهنگ هم همچون باقی مشاغل متاثراز شرایط ، اما مورد آسیب جدی تری قرار گرفت ، زیرا پیش از این هم ، دراولویت های اولیه مردم و سبد خانوارقرار نداشت . و اما چرا اینچنین است ؟ و چرا ما همیشه در بحران ها غافل گیر می‌شویم ؟ و یا بهتر اینکه همیشه در بحران هستیم .

مهم ترین عمل اثرگذار در این وضعیت ، حاکمیتی بودن حوزه فرهنگ است ، که همیشه سیاست زده ، فربه ، کند و منفعل است که به روش بروکراتیک و کارمندی اداره می‌شود و غیرشفاف، که ایجاد رانت و انحصارهم کرده است و حال بعد از این همه سال و در شرایط انزوای سیاسی واقتصادی و ایزوله بودن، توان مدیریت بحران‌های جدید را ندارد .

اقتصاد فرهنگ در این مدت مدیر محور بوده و نه مردم محور. سیکل مدیریت از بالا دیگر توان عرض اندام ندارد. این نوع مدیریت در جهت حفظ قدرت و میزان اعمال نفوذ خود ، تلاشی برای تبدیل حوزه فرهنگ به صنایع فرهنگی نکرده و سندیکای مستقلی هم پیرامون آن ایجاد نشده است تا برای صنوف مرتبط با آن تلاش جمعی صورت بگیرد.

اقتصاد مبتنی بردرامدهای نفتی درمسیرمتغیرهای کلان اقتصاد ایران با وجود تنش های سیاسی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در بلند مدت اثر منفی بررشد اقتصادی داشته و در چند سال اخیر با کاهش شدید آن ، توان اداره کشور را هم به شیوه گذشته ندارد .

تولید ناخالص ملی پایین و صادرات اندک به تناسب واردات ومعاملات غیر نقدی محدود به چند کشور وعدم تفاهم نامه های همکاری اقتصادی پایداربین کشورها از آسیب‌های مدیریت نفتی با شرایط تنش‌زاست . عدم تفاهم نامه های بین المللی در حوزه توسعه فرهنگی ، چرخش سرمایه را محدود به داخل کرده که آن هم متاسفانه بی ثبات است .صادرات محصولات صنایع فرهنگی ما بسیار اندک است و غالبا هم فردیست و ما فرایندی به عنوان تجارت آزاد محصولات فرهنگی نداشته و نداریم.

اقتصاد دوران کرونا

شوک اقتصادی کووید 19 ، باعث حذف کسب و کارهای سنتی شده و ثابت کرد که شیوه‌ها و روش‌های گذشته و به روز نشده چه مقدار متزلزل است . اما از طرفی دیگر باعث ایجاد و رونق فرصت‌های جدید شغلی شده است . مدیریت دستوری و از بالا شکست مطلق است . با روش های توتالیتاریزم دیگر امکان و توان حفظ شرایط قبل وجود ندارد.

حوزه فرهنگ می‌بایستی مبتنی بر بازار و مخاطب می‌بود و بر پایه سندیکایی ، زیرا که آن در گسترش خرده فروشی نقش به سزایی داشته و دارد . دولت ها نباید در سیاست گذاری فرهنگی ورود کنند ، زیرا دراقتصاد آن سهیم نیستند و اوضاع آن تاثیری در میزان حقوق و درامدشان ندارد . اقتصاد فرهنگ باید مبتنی بر بازار آزاد و مخاطب محوری و برپایه عرضه وتقاضا پیش برود . دراین سال‌های طولانی فرهنگ ایزوله و گلخانه‌ای فرصت بروز و تغییر روش پیدا نکرده و فقط باعث ایجاد فساد و انحصار برای عده ای فرصت‌طلب شده است.

روش های کارمندی و بیلانی درحوزه فرهنگ باعث رکود ، رخوت و افت شدید بهره وری و هدر رفتن سرمایه های عمومی بدون خروجی موثر شده است . ورود دولت ها فقط می‌بایستی در حوزه رفاهی اهالی فرهنگ همچون سایر صنوف باشد . بیمه‌های درمانی و بیکاری و ارائه تسهیلات کم بهره و بلند مدت و…

تجربیات کشورهای مختلف خصوصا در این دوران کرونائیسم هم مبتنی بر این موارد بوده است . کشورهای اروپایی ، کانادا و آمریکا و استرالیا وحتی ژاپن و کره و هند تقریبا موارد مشابهی را در پیش گرفته‌اند در جهت حمایت از حوزه فرهنگ که شامل موارد ذیل است :

ارائه بسته های حمایتی با عنوان چتر که بعضا موقت و کوتاه مدت خواهد بود، شامل کمک های بلاعوض ، تزریق نقدینگی ، بخشودگی مالیاتی و ارائه تسهیلات بدون بهره است .

تسهیلات غالبا به صاحبان مشاغل و کسب و کارهای کوچک ومتوسط ارائه شده و تزریق نقدینگی برای حفظ نیروی انسانی آنها انجام شده است .

فرهنگ در بحران یا بحران در فرهنگ؟

ارائه تسهیلات ضمانتی با بازپرداخت بلند مدت و تنفس یک ساله همراه که دولت ، خود تضمین کننده بازپرداخت مبلغ به بانک‌ها بوده و بدون محاسبه مالیات آن صورت پذیرفته. سقف مبلغ این وام ها افزایش داشته و در قالب بسته های محرک اقتصادی پرداخت شده است .

نرخ مالیات بردرآمد و مالیات برارزش افزوده هم تعدیل شده است . تعرفه های انرژی کاهش پیدا کرده است .

مبالغ بین دو هزار تا سه هزار دلار به خانواده اعضای سندیکاها در ماه در قالب بسته معیشتی پرداخت شده است . 

حقوق بیکاری از سمت بیمه‌ها به اعضای مشترک هم جداگانه ارائه شده است .

فارغ از این نوع حمایت‌ها ، به علت بستر اقتصادی غیر دولتی و حاکمیتی ، بازار روش های نوین خود را در طول سالیان بر اقتصاد فرهنگ درسایر کشورها تحمیل کرده است . یعنی ورود به روش‌های نوین ارتباط با مخاطب وارائه و فروش کالای خود به صورت آنلاین و غیرحضوری بوده است که سالهاست برقراراست و الترناتیو شرایط قبل ، در بحران فعلی ، به گزینه اصلی تبدیل شده .

سینما و کرونا

اقتصاد دیجیتال به شدت درحوزه اقتصاد فرهنگ رونق داشته و و زیرساخت ها و آسیب های آن شناخته و برطرف شده است و در فرهنگ اجتماعی هم با توجه به مزیت اقتصادی آن برای مردم توسعه وگسترش داشته است .

با توجه به پیک دوم گسترش ویروس کرونا و افزایش نرخ بیکاری و کاهش تقاضای داخلی و خارجی ، چاره ای جز تغییر روش های گذشته برای حفظ ثبات در حوزه اقتصاد فرهنگ وجود ندارد.

دولت ها نباید دراقتصاد خرد و تولید محصول فرهنگی ورود کنند . حمایت دولت ها می‌بایستی به سمت ایجاد شبکه‌سازی برای افزایش مخاطب و بازارسازی برای افزایش ظرفیت ارائه محصول باشد.

مدل های اقتصاد استارتاپی به شدت جایگزین روشهای سنتی گذشته شده است ، که مزیت های فراوانی همچون افزایش پویایی و بهره وری و مخاطب محوری و شفافیت مالی دارد و بر پایه اقتصاد مبتنی بر خدمات و بدون سرمایه و برمبنای توان دانش ونیروی انسانی کارآمد و ارزش آفرینی استوار است.

دولت می‌تواند به عنوان یک انکوباتور (مرکز رشد و شکوفایی) فعالیت کند و با ایجاد تعاملات مستمر بین بخشی و ارتباطات موثر به ایجاد و رونق و توسعه کسب و کارهای نوین و پایدار کمک کند.

و همچنین با نحوه صحیح مدیریت منابع و حمایت لجستیکی و زیرساختی بر پایه شناخت نیازهای حقیقی این حوزه در جهت توسعه بازار قدم بردارد و به کسب و کارهای جدید وکوچک با طرح های زودبازده و نیروی اجرایی دانش محور و جوان ورود کند.

اقصاد کرونا

دولت می‌بایستی در ایجاد و تثبیت فرهنگ و هنر به صنایع فرهنگی و خلاق حرکت کند و از ایجاد یک سندیکای مستقل صنفی حمایت کند که آنجا هم در راستای ایجاد خدمات رفاهی و تامین امنیت شغلی و مبارزه با انحصار برای اعضایش ، برای بهبود وضعیت کسب و کاروحفظ جایگاه نیروی انسانی شاغل در آن فعالیت کند.زیرا که تامین مالی پروژه‌ها از روش های نوینی همچون کراود فاندینگ (سرمایه جمعی) و استفاده از بورس و فرابورس و….هم قابل انجام است.

نیاز فضای فرهنگی کشور،چه دردوران بحران کرونا چه پس از آن ، برای خروج از بحران پیشین و موجود اقتصادی، تغییر درنوع نگرش درسیاست گذاری وحرکت به سمت روش های نوین تولید و عرضه محصولات است. که این امر جز با حضور نیروی جوان و علمی و خروج دولت و حاکمیت از تصدی‌گری در این حوزه صورت نخواهد پذیرفت./عصر ایران

* رامین رحیمی (پژوهشگر و مدرس اقتصاد هنر)