بایگانی‌ها

پیرمرد در «جدایی» متاثر از پدربزرگم بود

پیرمرد  در «جدایی» متاثر از  پدربزرگم بود
پیرمرد در «جدایی» متاثر از پدربزرگم بود

اصغر فرهادی در بخشی از گفتگوی  که هالیوود ریپورتر درباره «جدایی نادر از سیمین» منتشر کرده است، صحبت‌های جالبی را مطرح می‌کند.

بخش‌هایی از صحبت‌های اصغر فرهادی را مرور می‌کنیم.

 

«پیش از هرچیز می‌خواهم نکته‌ای را بگویم، شاید برای دانشجویان سینما به درد بخورد. من فیلم جدایی نادر از سیمین را با امکانات کمی ساختم.آن زمان که می‌خواستیم فیلمبرداری را شروع کنیم، دوربین‌هایی که برای فیلمبرداری وجود داشت(دوربین های 35 م.م)، در پروژه‌های دیگری استفاده می‌شدند. ما هیچ دوربینی برای فیلمبرداری پیدا نمی‌کردیم. یک نفر به مدیر فیلمبرداری من گفته بود یک دوربین قدیمی هست که در فیلم گلادیاتور به عنوان دوربین سوم یا چهارم استفاده شده،و با آن سکانس‌های اکشن را فیلمبرداری می‌کردند و در یک دفتری این دوربین هست، می‌توانید بروید آن را ببینید. فیلمبردارم رفت ودروبین را دید. دوربین بشدت صدای بدی می‌داد و گفت به شرطی می‌توان با این دوربین کار کرد که یک پتو دورش بیاندازیم.کسی که مسوول صدابرداری فیلم بود در طول فیلمبرداری بشدت اذیت شد و عصبانی بود که چرا این دوربین را انتخاب کردیم.و  ما آن فیلم را با چنین دوربینی ساختیم با دوربینی کاملا از رده خارج شده.همیشه مساله بودجه نیست که تعیین کننده باشد.»

«من وقتی درباره الی را ساختم.در خارج از ایران موفق شد و همه فکر کردند که این مسیر را ادامه بدهم. وقتی فیلمنامه را جدایی نوشتم. اطرافیانم پرسیدند که چرا چنین فیلمی می خواهی بسازی. این فیلم مخصوص ایران است و کسی خارج از ایران فیلم را نخواهد فهمید.همه شون می گفتند اگر چیزی مثل درباره الی بنویسی، بهتر است. من پاسخ می دادم خب یک فیلم مثل درباره الی ساختم که در بیرون از ایران موفق شد، حالا یک فیلم بسازم که بتواند داخل ایران تماشاگر بیشتری داشته باشد.آنقدر مطمین بودم که جدایی خارج از ایران با تماشاگر ارتباطی برقرار نمی‌کند که حتی زیرنویس هم برایش آماده نکردیم. بعد نماینده از جشنواره برلین آمد و گفت می‌خواهد جدایی را ببیند تا اگر مناسب باشد برای جشنواره انتخاب کند. من گفتم زیرنویس نداریم چون فیلم مناسب برلین نیست.خانم گفت که من مترجمی دارم که همزمان برایم ترجمه خواهد کرد.در دفتر من همراه با مترجمش فیلم را دید و پس ازتماشا تمام قرارهایی که برای دیدن فیلم‌های دیگر داشت، کنسل کرد. گفت جدایی فیلمی است که برای مسابقه انتخاب می‌کنم. تازه متوجه شدم که جدایی می‌تواند با تماشاگر خارج از ایران ارتباط برقرار کند. تجربه‌ای که می‌تواند برای دانشجویان مفید باشد این است که گاهی بهتر است که خیلی برای موفقیت فیلم برنامه ریزی نکنیم.»

 

او در این مصاحبه درباره شخصیت پدر نادر(پیمان معادی) چنین توضیح می‌دهد:«اولین چیزی که باعث شد من به ساخت جدایی فکر کنم، خاطره‌ای بود که برادرم برایم بازگو کرد.من پدربزرگی داشتم که بیشتر زمان کودکی را با او گذراندم. وقتی آمدم تهران ، برادر بزرگترم از او نگهداری می‌کرد،چون آلزایمر گرفته بود. و یکبار برادرم تعریف کرد که پدربزرگ را به حمام برده بوده اما او اجازه نمی‌داده که شلوار را از پای او درآورد.برادرم گفت او را بردم زیر دوش و آنقدر چنین تصویری برایم غم انگیز بود که گریه‌ام گرفت و سرم را روی شانه او گذاشتم و گریه کردم.و این تصویر شروع فیلم جدایی بود.اسم آن پیرمرد در فیلم هم نام پدربزرگم بود.»

 

در بخش دیگری از مصاحبه او درباره نحوه نگارش فیلمنامه چنین گفت:«من در شروع کار، ا یده‌هایی را که به ذهنم می‌رسد روی کاغذهای کوچک نوشته و به دیوار می‌چسبانم.این ایده‌ها ممکن است با داستانی که فکر می‌کنم مرتبط یا بی‌ارتباط باشند. هر روز سعی می‌کنم وقتی وارد اتاق می‌شوم ذهنم را از این چیزها خالی کنم و همه ایده‌ها را روی دیوار بیاورم.همه این یادداشت‌ها از ناخودآگاه من نشات می‌گیرند. اصلا نمی‌دانم قصه و درون مایه(concept) چیست.من هیچ وقت با درون مایه کار را شروع نمی کنم.هیچ وقت با خودم نمی‌گویم حالا می‌خواهم فیلمی بسازم با موضوع قضاوت.من فقط به قصه فکر می‌کنم. فکر می‌کنم هر قصه‌ای تمام تم‌ها را درون خودش دارد.وابسته به نحوه روایت ما، بعضی از این تم‌ها پررنگ‌تر می‌شوند.حتی در قصه‌ای که مادر برای بچه‌اش می‌خواند تا او بخوابد، تم‌های مختلفی وجود دارد اما  یک مادر تلاش می‌کند با آن قصه فرزندش آرامش پیدا کند و بخوابد و مادر دیگر تلاش می‌کند با آن قصه فرزند را بترساند تا سمت چیزهای خطرناک نرود.پس تمام تلاشم این است قصه جذابی را تعریف کنم بدون آنکه بدانم موضوع و تم این داستان چیست.»