بایگانی‌ها

کیارستمی:«طعم گیلاس» طرف زندگی می‌ایستد

بهترین فیلمسازان دنیا از نگاه مجله سایت اند ساوند
بهترین فیلمسازان دنیا از نگاه مجله سایت اند ساوند

 

مارتین اسکورسیزی درباره عباس کیارستمی گفته:«او نگاه مرا به دنیا تغییر داد.»

عباس کیارستمی ۱۴ تیر ۱۳۹۵ برای همیشه چشم از جهان فروبست، فیلمسازی که به قول مارتین اسکورسیزی اعتبار سینمای ایران بود..

در ادامه بخشی از مصاحبه گادفری چشایر با او را به بهانه فیلم طعم گیلاس و سالروز درگذشتش مرور می‌کنیم:

،آیا این فکر درباره‌ی خودکشی از اتفاقی در زندگی شما می‌آمد؟

نمی‌خواهم درباره‌اش صحبت کنم اما به‌عنوان یک نکته‌ی مثبت به آن فکر می‌کنم و از آینده نمی‌ترسم، با اینکه به من می‌گویند باید به فکر پیری باشم که زمان پیری کسی نیست مراقبم باشد. مهم‌تر آن‌که به نظرم تا زمانی که خلاق هستم خواهم توانست از زندگی لذت ببرم. دو نوع خودکشی وجود دارد؛ یکی پرهیز از مسئولیت است و دیگری پذیرش مسئولیت. برای مثال آرتور کستلر خودش را کشت؛ او تمام عمر با بار مسئولیت زندگی کرده بود. یا یرژی کوشینسکی خودکشی کرد چون گفته بود دیگر مفید نیست و می‌خواست حق طبیعی خودش را اجرا کند. اگر مثبت نگاه کنید- او می‌گوید دیگر مفید نیست- این پیامی به همه‌ی آدم‌های زنده است؛ اگر می‌خواهید از زندگی لذت ببرید، باید مفید باشید. بعضی از مردم حتی با خودکشی‌شان پیام مثبت به انسان می‌دهند. این چیزی ارزشمند است. اما برای من با اهمیت‌ترین مفهوم در خودکشی، آزادی است. من بدون رضایتم، بدون انتخاب ملیتم، رنگ پوستم یا والدینم به این دنیا آمدم. هیچ چیزی با انتخاب من نبود. اما هر زمان که بخواهم می‌توانم این جهان را ترک کنم

، به نظرم می‌آید که می‌شود گفت فیلم دو پیام دارد؛ یک پیام درباره‌ی خودکشی است و پیام دیگر این است که هنر انسان را به مذهب والاتری هدایت می‌کند. در موقعیت دراماتیک «طعم گیلاس» دو نکته کنجکاوی‌برانگیز است. اول این‌که به ما گفته نمی‌شود چرا بدیعی می‌خواهد خودش را بکشد و دوم چه نیازی است که او احساس می‌کند باید برای خودکشی‌اش یک نفر دیگر را درگیر کند؟ چه پاسخی برای این موارد دارید؟

دلیلی برای خودکشی در فیلم ارائه ندادم چون لحظه‌ای که این کار را می‌کنید باقی دلایل از بین می‌روند. حقیقت این است که انگیزه مهم نیست. مهم‌ترین چیز در آن نقطه این است که مرد احساس نمی‌کند که دلش می‌خواهد زندگی را ادامه بدهد. همه‌ی کسانی که در سالن سینما در آن لحظه نشسته‌اند می‌توانند به دلایل خودشان فکر کنند.
 

 

به نظرم پرسش اصلی «طعم گیلاس» این است؛ چرا به زندگی ادامه نمی‌دهید؟ چرا می‌خواهید بمیرید؟ برای همین احتمالاً چرایی دلیل بدیعی برای خودکشی مهم نبود.

دقیقاً. فیلم طرف زندگی را می‌گیرد و نه مرگ را. (در پایان فیلم) ما زندگی را درست یک دقیقه پس از تاریکی می‌بینم، آن لحظه‌ی مشخصی است که مرگ شخصیت اصلی را نمایش نمی‌دهیم و به تماشاگر نمی‌گوییم او مرده یا زنده است. مهم بود که پس از آن زندگی از پشت پرده تجلی پیدا کند. سپس نورها خاموش می‌شود و همه چیز سیاه است.