بایگانی‌ها

یک قهرمان

یک قهرمان
یک قهرمان

محمد جلیلوند:سینمای ایران چه در زمان وقوع جنگ و چه در سه دهه ای که از اتمام آن گذشته، نگاه ویژه ای به آن داشته و سینمای دفاع مقدس را در همین راستا به راه انداخته است. حضور کودکان و نوجوانان در جنگ، یکی از زیرشاخه های قدیمی این ژانر به حساب می اید که آثاری با کیفیت های مختلف را در خود جای داده است. از نمونه های شاخص حضور نوجوان در جنگ می توان به فیلم «پایان کودکی» ساخته کمال تبریزی اشاره کرد که در آن یک خانواده برای نجات جان خود از روستایشان گریخته و حال پسر نوجوان آنها در غیاب پدر، وظیفه حراست از مادر و خواهر خود را دارد. همینطور ساخته ستایش شده کیومرث پوراحمد «اتوبوس شب» که شخصیت محوری اش نوجوانی اهل خرمشهر است. حال با چنین پس زمینه ای، در جشنواره سی و نهم فیلم فجر به فیلم سینمایی «یدو» به کارگردانی مهدی جعفری می رسیم که در آخرین روز جشنواره برای اهالی رسانه به نمایش درآمده و یکی از پرامیدترین فیلم ها برای کسب سیمرغ محسوب می شود.

مهدی جعفری دو سال پیش با فیلم «23 نفر» حضوری گرم و موفق در جشنواره سی و هفتم داشت و نشان داد که در کار با سوژه هایی که نوجوان ها در مرکز آن قرار دارند، تبحر ویژه ای دارد. فیلمی پرشخصیت که براساس یک داستان واقعی و به عنوان اثری اقتباسی ساخته شده و موفقیت ناشی از آن جعفری را بار دیگر به این وادی سوق داده و فیلمنامه یدو را براساس داستان زخم شیر و در مجموعه ای به همین نام نوشته صمد طاهری با همراهی مهین عباس زاده نوشته است.

 

 در اینجا یدو که مخفف شده یدالله است، سکان داستان را به دست گرفته و آن را به حرکت می اندازد. چرا که یدو فیلمنامه ای شخصیت محور داشته و نویسندگان کار هم عمده تمرکز خود را روی این شخصیت و پرداختش گذاشته اند. فیلم در دوران حصر آبادان و روزهای مقاومت می گذرد که بسیاری به کوچ از شهر وادار کرده و تنها اندکی در خانه هایشان باقی مانده اند. یکی از آنها هم خانواده یدوست که همین امر تنش هایی را میان یدو و خانواده به خصوص مادرش به وجود می آورد. چرا که یدو اصرار به رفتن داشته و مادر کاملا مخالف است و از خلال آن، یک حادثه محرک مناسب به وجود می آید که قصه را به جلو هدایت می کند. در این بین داستانک هایی هم برای پرتر شدن بخش نخست فیلمنامه طراحی شده که برای نمونه می توان به علاقه یدو به دخترک همسایه اشاره کرد که متوسط از کار درآمده است. اصابت خمپاره به بازار و عمل نکردن آن، فصل درخشان و مهیجی را به وجود آورده که یکی از داستانک های یدو نیز به حساب می آید. رابطه میان یدو و پسر جوان خنثی کننده بمب، خوب شکل گرفته و تاثیرگذار از آب درآمده است. جعفری و عباس زاده از نیمه میانی فیلم روی تغییر تدریجی یدو به عنوان قهرمان کار کرده تا در نهایت او را به فصل پایانی کار برسانند اما در این دگردیسی شخصیت چندان موفق عمل نمی کنند که بخش مهمی از آن به خلاهای درونی یدو برمی گردد. همان طور که دلیل یکدندگی مادر یدو و اصرارش برای ماندن در آبادان را هم نمی فهمیم چرا که هر بار دلیلی می آورد که بهترینشان هم بز متعلق به خانواده است. بز در این فیلم به خوبی به یک شخصیت تبدیل شده و تا پایان نیز همراه قصه حرکت می کند.

 

مهدی جعفری که به عنوان مدیرفیلمبرداری آثار درخشانی در کارنامه دارد، بخش مهمی از فیلم خود را به شیوه پلان-سکانس فیلمبرداری کرده که در دو سکانس از آن ظرافت فوق العاده ای موج می زند. همچنین شروع خوبی را برای یدو در نظر گرفته که به لحاظ بصری کاملا چشمگیر به نظر می رسد. جعفری که در 23 نفر هم نشان داده کار با بازیگر نوجوان را بلد بوده و می تواند بازی های خوبی از آنها اخذ کند، از ((میلاد صویلاوی)) در نقش یدو بازی فوق العاده ای گرفته و آن را به مهمترین نقطه قوت فیلم خود تبدیل کرده است. پس از او به ((ستاره پسیانی)) در نقش مادر یدو می رسیم که نقش پرچالشی بوده و پسیانی که به لحاظ سنی هم آشکارا با آن فاصله دارد، به خوبی از عهده اجرایش برآمده است. به خصوص در گرفتن لهجه و نیز فرم زبان بدن مختص مردمان مناطق جنوبی کشور که ستاره پسیانی در هر دو مورد عالی عمل کرده و نقش آفرینی اش کاملا به باور تماشاگران یدو می نشیند.