لحظهای که بعد از پیروزی دانلد ترامپ به همراه خانواده پرجمعیتش بر روی صحنه ظاهر شد تا نطق پیروزی را ایراد کند، ناخودآگاه آدم به یاد سریال «خانواده مدرن» میافتد. سریالی که طبق آمار موفقترین سریال کمدی تاریخ تلویزیون و پر است از ایدههای هوشمندانهی ریز و درشت. اگر این سریال را تماشا کرده اید، وقتی که ترامپ اعضای خانواده و نزدیکانش را در آغوش میکشد، او را بگذارید جای چی پریچت (اد اُنیل) در «خانواده مدرن».
موقعیت سریال، یک خانواده به هم ریخته و متناقض، میتواند تصویر صادقانهای باشد از جامعهی امروز آمریکا و عمیقتر شدن در این سریال هم به تحلیل نتیجهی انتخابات ریاست جمهوری کمک خواهد کرد.
یکی از تمهای همیشگی «خانواده مدرن» تقابل جی پریچت، پدر خانواده با دختر بزرگش کلر است. پیرمردی بازمانده از نسل کهنهسربازهای ویتنام که با راه انداختن یک کارخانه کمدسازی به ثروت رسیده و سر پیری با یک زن زیبای کلمبیایی و جوانتر از خودش ازدواج کرده. پیرمرد یکدنده و غرغرویی که از اکثر پدیدههای مدرن سر در نمیآورد و تلاش میکند متعلق به گذشته و پایبند به ارزشهای سالهای جوانیاش باقی بماند. دوست دارد استیک بخورد، سیگار برگ بکشد و گلف بازی کند، حتی اگر شده یواشکی و به دور از چشم بقیه. بدش نمیآید که روشهای متمدنانه و عرف روز را دور بزند و اگر زورش رسید قلدربازی در بیاورد. در مقابل کلر میخواهد خودش را ثابت کند، حتی اگر به قیمت تبدیل شدن به عضو منفورتر خانواده تمام شود. سعی میکند تا از زیر سایهی سنگین پدرش بیرون بیاید و برای تمام مشکلات راهحلی غیر از آن چه که او میداند داشته باشد.
در عمل همه از دست کارها و اخلاق جی ذله شده اند و میخواهند بهش ثابت کنند که دورهاش تمام شده و حق با آنها است. ولی در اکثر داستانها وقتی کار به جاهای باریک میکشد همه دوباره میروند به سراغ جی. زخم زبانها و تندیهایش را میپذیرند، در عوض سعی میکنند تا به شیوهی پیرمردها مشکلات را حل کنند و دوباره آرامش را به خانواده برگردانند.
در نگاه اول شاید دور از ذهن باشد، اما مرور «خانواده مدرن» بهعنوان یک محصول رسانهای مهم و به دلیل تصویر هوشمندانهای که از آمریکای معاصر ارائه میدهد، میتواند یادآوار انتخابات ریاست جمهوری تاریخی امروز باشد. ظاهرا مردم آمریکا با وجود تمام عیب و ایرادهایی که دانلد ترامپ دارد، مانند پیرمرد سریال، تصمیم گرفته اند که به سراغ او بروند تا شاید ایدههای از مد افتاده و قدیمی ولی به نظر چارهسازش گرهای را از کارشان باز کند.