بایگانی‌ها

عبور از یک خط آشنا

عبور از یک خط آشنا
عبور از یک خط آشنا

 

 

محراب توکلی  

 

در دوران کنونی فیلم ساختن خارج از معادله‌هایی که سینمای کمدی و اجتماعی رقم زده‌اند به خودی خود یک مزیت محسوب می‌شود. وقتی یک کارگردان از افکت‌هایی متفاوتی که برای درامتیزه کردن روایت خود استفاده می‌کند، باز هم به فضیلتی ناخواسته نزدیک می‌شود. این امر اساسا به مسیری مربوط است که سینمای ایران در آن قدم گذاشته. در نتیجه می‌توانیم بخشی از موفقیت فیلم «شهرک» را مرهون سیاست‌های ساری و جاری در سینمای ایران بدانیم.  

اما ماجرای این فیلم در این نقطه به پایان نمی‌رسد. «شهرک» ساخته علی حضرتی سینمایی را برمی‌گزیند که از لحاظ دراماتیک نیز توانایی جذب مخاطب عام را دارد. به این جهت نمی‌توانیم اثر را در فضایی تصور کنیم که فیلم‌سازان تجربی در آن پا گذاشته‌اند. در واقع بخشی از فیلم‌های هنر و تجربه که از چتر کمدی‌ و به اصطلاح رئالیسم‌ اجتماعی خارج شده‌اند نسبت چندانی با عموم تماشاگران سینما ندارند. اما «شهرک» و ایده آرمان‌شهر آن به خوبی می‌تواند کلیت جامعه را تحت تاثیر و سمپات خود قرار دهد.

یکی از دلایل مهم این امر به دو عنصر تعلیق و کنجکاوی مربوط می‌شود. ایده اولیه فیلم به گونه‌ای است که ابتدا ذهن بیننده با اثر درگیر می‌شود. پرسش‌های متداول او برای برطرف کردن کنجکاوی‌هایش به صف می‌شوند. رفته رفته پرسش‌هایی که در مسیر همراهی با اثر پیش آمده‌اند رنگ دلهره و تعلیق به خود می‌گیرند. مسیر فیلم به گونه‌ای طی می‌شود که سویه‌های مرموز یا به اصطلاح میستِری جای خود را به منطقی ملودراماتیک می‌دهند.‌ از جهتی می‌توانیم به درک درست علی حضرتی نسبت به تکنیک اشاره کنیم. درکی که می‌تواند به شکل‌گیری پرسش در ذهن و دلهره در قلب مخاطب یاری رساند.  

با تمام این مزیت‌های فیلم در خارج از چارچوب‌هایی که سینمای ایران برای خود تعریف کرده از نواقصی برخوردار است. که بزرگترین آن به ایده ناظر مربوط می‌شود. «شهرک» در مرحله دراماتیزه کردن سوژه‌هایش دست و پا می‌زند. ایده ناظر یا همان مضمونی که پس از انتخاب درون‌مایه روایت آشکار می‌شود، لنگ می‌زند. الکن است. فیلم نمی‌تواند از سبک و تکنیک عبور کرده و با تشخص‌‌ و  اصالت به کار خود پایان دهد. به خوبی می‌تواند ایده خود را پرورش دهد اما از این که ماده خام داستان را به مقصد‌‌ی برساند باز می‌ماند. مقصدی که برآمده از تفکر کارگردان است. متاسفانه پایانی که در فیلم «شهرک» می‌بینیم در راستای مشخصه‌ای ژانریک و تیپولوژیک است. در نتیجه این اثر به جای آن که پایان بندی خود را به عمق و زیرمتن ببرد در سطح روایت رها می‌کند. با تمام این مسائل نمی‌توانیم از جایگاه و رویکرد مهم «شهرک» در سینمای ایران چشم‌پوشی کنیم. جایگاهی که امید، توقع و انتظار را از کارگردانی به نام علی حضرتی بالا می‌برد.