مرسده مقیمی
همسن و سالان من هنوز هم وقتی پژمان بازغی را میبینند صدای سحر جعفری جوزانی در گوششان میپیچد: جواد جان… راننده «آژانس دوستی» که عاشق بازیگری بود و دوست داشت برود جلوی دوربین؛ او بعدها با «دریاییها» و «سایه آفتاب» بیشتر از قبل محبوب مخاطبان تلویزیون که آن زمان تعدادشان کم هم نبود؛ شد و پس از آن گرچه فعالیتاش در سینما بیشتر شد اما هیچگاه ارتباط خود را با تلویزیون قطع نکرد. هرچند تمرکز بر سینما و در کنارش اجرای «کودکشو» باعث شد کمتر در نقشهای محوری ظاهر شود.
پس از مدتها او باز هم در سریالی که در شمال ایران میگذشت با نقشی محوری به تلویزیون بازگشت. «افرا» گرچه سریال پربازیگری بود اما بار دراماتیک قصه کاملا بر دوش بازغی سنگینی میکرد؛ مردی که به تدریج از آدمی قابل اتکا و مردی دوستداشتنی بدل میشد به آدمی انتقامجو که برای رسیدن به خواستهاش از هیچ کاری دریغ نداشت و رفته رفته آنقدر از شمایل برادر مهربان و کارگر متعهد و معتمد فاصله میگرفت که حتی نزدیکترین افراد زندگیاش او را غریبهای ترسناک میدیدند!
او با تسلط کاملاش بر اتمسفر گیلان و لهجه مردم این دیار به سبب پیشینهاش و سالها زندگی و تحصیل در آنجا، در قالب مردی شمالی باور میشود و به وضوح بخش مهمی از جزئیات در اجرای کاراکتر وحید از تجربه شخصیاش میآید. او به عنوان بازیگری با تجربه به روشنی فاصلهاش را با بازیگران بومی حفظ میکند و از آنها پیشی میگیرد و از سویی به خاطر همان تسلط بر فضا و نقش، در تقابل با بازیگر توانمندی مثل دکتر مهدی سلطانی دیدنی ظاهر میشود.
گرچه «افرا» گاهی دچار سکته میشود و برخی سوالات را هم بیپاسخ میگذارد، که ظاهرا علت بعضیهایش ممیزیهای فرامتنی است اما با انتخاب درست بازیگر و سپردن نقش محوری قصه به کسی که بر آن جغرافیا محیط است و از سویی با مدیوم تلویزیون و مخاطباناش آشناست؛ موفق میشود مخاطب را تا پایان سریال با خود همراه کند.
پژمان بازغی که علاوه بر شمال ایران، مدتی هم در جنوب زندگی کرده است. فیلم مهمی هم از آن خطه در نوبت اکران دارد؛ اولین فیلم ستاره اسکندری، «خورشید آن ماه» که اگر درگیر کجسلیقگیهای چرخه اکران نشود و در زمان خوب و درستی به نمایش در آید، میتواند بخشی دیگر از توانایی او را به نمایش بگذارد. بازیگری که در میانسالگی و با آهسته و پیوسته پیش آمدن به آن بلوغی رسیده که هم بر پرده سینما مقابل هدیه تهرانی قرار بگیرد و هم در تلویزیون نبض معدود مخاطبی را که برای این رسانه مانده، در دست.