ترجمه: ارغوان اشتری
دیشب هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن به کار خود پایان داد و روبن اوستلند با «مربع» نخل طلا را به سوئد برد. فیلمی که در پیشبینیها منتقدان کمتر شانسی را برایش قایل شده بودند. گفتگویی که میخوانید همزمان با فیلمبرداری «مربع» با روبن اوستلند انجام شده. دورانی که فیلمبرداری هنوز تمام نشده بود اما تیری فرمو فیلم را برای بخش مسابقه کن انتخاب کرده بود.
خاطرات ِ ماجراهای دوران پسرانگی پدر روبن اوستلند بود که به جرقه ایدههای فیلم جدید روبن، مربع در ذهن اوکمک کرد. روبن به خاطر میآورد:
«وقتی پدرم شش ساله بود، برای بازی در خیابانهای شهر استکهلم او را بیرون میفرستادند اما مادرش نام و آدرس خانه را روی او میچسباند. اگر هر اتفاقی میافتاد به غریبه ها اعتماد وجود داشت که از فرزند شما مراقبت کنند. اما در حال حاضر آنچه در جامعه میبینم یک تغییر ویژگی عظیم است. این پارانویا است.»
تهیهکننده اوستلند، اریک همنورف که با هم کمپانی پلتفورم پروداکشن را سال 2002 تاسیس کردند میگوید که به مضامین اعتماد و مسئولیت در «بازی» (2011 اوستلند) پرداخته بودند.
همندورف اشاره میکند: «ایدهی کمک بزرگسالان به شما دیگر رنگ باخته است. این نکته بود که در زمان بازی با آن مواجه شدیم. روبن با بچههایی مصاحبه میکرد که در فضاهای اجتماعی باهم درگیر اما بهندرت با میانجیگری بزرگسالان روبهرو میشدند.»
اما مربع درباره بچهها نیست بیشتر دربارهی جامعه مدرن است. روبن توضیح میدهد: «نگاه خارجیها به کشورهای اسکاندیناوی چنین است؛ این دموکراسیهای اجتماعی یک جامعه ایدهآل است. اما تغییراتی در کشورهای اسکاندیناوی دارد روی میدهد که من به آن علاقهمندم.»
مضمون اصلی مربع درباره یک دلال آثار موزه هنری است که با شکست از یک ویدیوی جنجالی دست به گریبان است و میخواهد یک نمایشگاه به نام مربع را تبلیغ کند.
روبن توضیح میدهد: «من به مکانی برای فیلم احتیاج داشتم که موضوع را به فعل درآورم و دنیای هنر محل داستان شد. دنیای هنر محیط جذابی است.» در ادامه با خنده و اشاره به فیلم قبلی اش فورس ماژور میگوید: «شبیه طرح سوال هستیشناسانه در یک تفرجگاه اسکی است.»
پروژه مربع سه سال پیش در یک اینستالیشن هنری خاص شروع شد. یک جعبه سفید رنگ در فضای عمومی قرار داشت تا مردم اگر دلشان پناهگاه میخواست میتوانستند داخل مربع بشوند. روبن که با تهیهکننده سوئدی کیل بومان همکاری داشت محلی میخواست تا ایده بزرگی را درباره مشارکت مردمی را اجرا کند. اوستلند میگوید:«مربع جایی است که ما اعتماد زیاد به جامعه داریم و از یکدیگر مراقبت می کنیم.»
در ادامه او درباره جاهطلبیهای نوع دوستانه آن جعبه بزرگ سفید میگوید:«یک پناهگاهی برای اعتماد و مراقبت است، درون مرزهای این مربع ما حقوق وتعهدات مساوی داریم. این درباره برخی از پرسش های مهم دوران ما است.»
این اینستالیشن ابتدا به طور موقت به عنوان یک اثر هنری در وارنامو در جنوب سوئد در اوایل سالهای 2015 اجرا شد. نسخههای جدید نمایشگاه مربع هم قرار است در گریمشتاد نروژ و سپس گوتنبرگ و استکلهم سوئد اجرا شود.
اما فیلم روبن به واکنش تماشگاران و رسانهها به کارهای هنری میپردازد. و یک طنز تلخ به خصوص در به تصویر کشیدن رسانهها دارد. اوستلند درباره راه و رسمی که امروزه اخبار منتشر و به سمع و نظر ما میرسد میگوید: «واقعا فکر میکنم ما در یک سیرک رسانهای زندگی میکنیم. اگر شما سیاستمدار باشید مردم باید از وجود شما باخبر بشوند و برای این به جنجال نیاز دارید.»
مربع در زادگاه فیلمساز شهر گوتنبرگ و با حضور بازیگران بینالمللی فیلمبرداری شد. فیلم که با بودجه 5.5 میلیون دلار-گرانترین فیلم اوستلند- تهیه شده و دوران فیلمبرداری طولانیای داشته. شاید بیشتر از 78روز. همندورف میگوید: «همه میگفتند امکان پذیر نیست. اما اگر شما برنامهریزی تولید را ریختهاید واقعا قابل اجراست. میفهمیم که بودجه را درست خرج کنیم.»
فیلم شش ماه پیش تولید داشت و فیلمنامه مدام در حال بازنویسی بود. همندورف میگوید: «روبن مدام مینویسد. حتی زمان شروع فیلمبرداری سکانس یا زمان فیلمبرداری دارد مینویسد. بنابراین ما فیلمنامه از پیش آماده نداریم. روبن دوست دارد فیلمبرداری نماها را کش بدهد. از بازیگران میخواهد تمرین کنند…گاهی پیش میآید یک برداشت را سه یا چهار بار فیلمبرداری میکنیم. و یک نما را چندبار تکرار میکنیم.»
اوستلند مایل است همراه تدوینگرش جیکوب سشر نما به نما کار کند. تا اطمینان بیابد هر نما با صدا و تصویر کامل میشود تا اینکه کل فیلم را مرور وسپس مراحل پس از تولید را انجام بدهد. »
همندروف میگوید: «پنج ماه تدوین مربع طول کشید که تقریبا نزدیک جشنواره کن شد. و تنها مدیر جشنواره تیری فرمو پس از اولین کنفرانس مطبوعاتی کن فیلم را دید. این سریعترین زمانی است که ما فیلمی را تدوین کرده ایم.»
یکی از سختترین و پیچیدهترین سکانسهای مربع، پرفورمنس هنرمندی را نشان میدهد که با مراسم جایزه در یک ضیافت شام موزه مختل میشود. این سکانس نیاز به یک زمان خاص، یک روز کامل تمرین و سه روز فیلمبرداری داشت. اوستلند خودش این هنرمند را در یوتیوب کشف کرده بود، تری نوتاری یک هنرمند تکنولوژی ثبت حرکت و مربی حرکت در فیلمهایی مانند سیاره میمونها. واقعگرایی این نما در این نفهته بود که 90 درصد آدمهای این سکانس گالریدارها و سرمایهگذاران هنری بودند که معمولا در چنین ضیافتهای مجللی حضور دارند. تماشای این سکانس هفت دقیقهای آزار دهنده است. و میتواند یکی از فراموش نشدنیترین سکانسهای فیلمهای کن هفتادم باشد. چنانچه با افتخار روبن اوستلند اعتراف میکند: «میدانید من عاشق موقعیتهای ناجورم!»