محراب توکلی
همواره در ساختارهای داستانی، میتوان زیربنای تمام عناصر سمپاتیک را در واژهای به نام «شخصیت» جستوجو کرد. کاراکتر سازهای است که از قلب شخصیتپردازی شکل میگیرد و با حرکت خود در مسیر داستان آونگ درام را در ذهن مخاطب به نوسان در میآورد.
ثمره شکلگیری شخصیت، به بار آمدن اهرمی است که موتور قصه را به حرکت میاندازد و با گرههایی که در روایت کاشته شده، دست و پنجه نرم میکند. مخاطب نیز در درک و هضم این اهرم میبایست از جریان شخصیتپردازی عبور کرده و با کنشها و واکنشهایی که از کاراکترها سر میزند همراهی کند تا با ماحصلی به نام داستان رو به رو شود.
بنابراین روایت و شخصیت دو اصل همپا و گرهخورده هستند که در ظهور و حضور یکدیگر نقشی تعیینکننده دارند.
تیتی با بازی الناز شاکردوست یکی از درستترین شخصیتهایی است که در سازوکار گفتهشده جا میگیرد. در ابتدا هویت ظاهری او در موقعیتهای گوناگون چه در محیط کار و چه در خانه با لهجه، میمیک و آرمانهایش آمیخته میشود. در واقع آنچه در ظاهر تیتی و زیستش میبینیم روحیهای کولیوار را به تقریر در آورده و مخاطب را در معرض فضایی جادویی قرار میدهد. شرط حضور فضای گفتهشده و آن هویت ظاهری در بستری به نام درام به مهارت بازیگر ارتباطی مستقیم دارد.
الناز شاکردوست پیش از آنکه در دوراهی عشق و وظیفه قرار بگیرد، کاراکتر تیتی را از مسیری درست به اوج شخصیتپردازی هدایت میکند. بهطوریکه از قِبَلش ساختارهایی نظیر کمدی و رمانس، در مسیر داستان جریان مییابند.
از این رو میشود -نما به نما- رسالت بازیگری شاکردوست را در نسبت با جاودانگی بشریت، مادرانگی، عطوفت، رحمت، انگیزههایی به دور از صرافت و بُرادههای آفتاب در شالیزار زیر نظر گرفت و به مهارت او در کنترل نقش و معرفی شخصیت به تماشاگر اذعان داشت.
پرسوناژی که در امر «انتخاب» به تسلیم در برابر احساساتش ناگزیر است.
با دنبال گرفتن عنصر «انتخاب» به ردپای قابل اتکایی از شخصیت خواهیم رسید. تصمیمی که تیتی در شرایط بغرنج میگیرد او را از فاز شخصیتپردازی عبور داده و به ساختار شخصیت نزدیک میکند. نگاهی که تیتی به عشق و وظیفه میاندازد در موازات با تصمیمی که میگیرد از جسارتی توام با معصومیت برخوردار است.
او همواره با خود صادق است. احساساتش همیشه بر مرکب عقل سوار است. مهربان است. به همین جهت عشق را برمیگزیند تا شناخت مخاطب از «شخصیت» در یک کلمه خلاصه شود؛ «پارسایی».
معصومیت تیتی سکوی پرتابی است برای روایت تا در پایانبندی خود، درام را به نقطه اوج برساند. رسیدن به جانمایه قصه یا همان قله داستان باری دیگر بر دوش شخصیت اصلی میافتاد.
الناز شاکردوست رویاهای آسمانی یا بهتر است بگوییم کهکشانیِ تیتی را به عشقی زمینی مبدل میسازد. اجرای شاکردوست در آخرین تصمیمی که تیتی باید بگیرد، معجونی دلربا از جنس معصومیت و شفقت سادهدلانه است که به اندازه در ماتریس فضا و موقعیت جا گرفته. تصمیمی که در راستای رسیدن به رویاهای آسمانی نیست! بلکه مسیری است که ما را از حقیقتی زمینی و اینجایی آگاه میسازد. گزینشی قابل باور از کاراکتری باورساز.