ترجمه: آناهیتا منجزی
فیلم «ورود» (Arrival) بیشک یکی از برترین آثار ژانر علمی-تخیلی درباره حضور موجودات فضایی بر روی سیاره زمین است. این فیلم، که در هشتاد و نهمین دوره جوایز اسکار نامزد دریافت هشت جایزه شده، اقتباسی از داستان کوتاه «داستان زندگی تو» به قلم تد چیانگ است. بعد از موفقیتهای پیاپی «زندانیان» و «سیکاریو»، دنی ویلنو کانادایی به سراغ ژانر علمی تخیلی رفت و یکی از مهمترین آثار این ژانر در سالهای اخیر را به نام خود ثبت کرد. موفقیت گسترده «ورود» باعث شد تا ویلنو بهعنوان یک استعداد تازه در دنیای علمی-تخیلی شناخته شود و گزینه اول استودیوها برای پروژههای خطیر و سنگینی چون دنباله «بلید رانر» و بازسازی تلماسه (Dune) باشد.
لسآنجلستایمز به تازگی با کارگردان این فیلم گفتوگویی انجام داده است که میتوانید بخشی از آن را در دنیای تصویر آنلاین بخوانید:
–زمانی که فهمیدید نامزد جایزه اسکار بهترین کارگردانی شدید چه حسی داشتید؟
-صبح بسیار عجیبی بود. آکادمی اسکار سنتها و آداب و رسومِ سفت و سخت خودش را دارد. این تعداد نامزدی موفقیت بزرگی بود، اما من بابت موضوعی دلگیر بودم.
–منظورتان نادیده گرفتن ایمی آدامز به عنوان بازیگر نقش اول است؟
-ایمی روح و منبع الهام این فیلم بود. او باوقارترین، منطقیترین و دوستداشتنیترین آدمی است که میشناسم. بعد از شنیدن این خبر فقط گفت: «خواهش میکنم! بیایید جشن بگیریم! این خبر عالیه. هشت نامزدی موفقیت بزرگیه.» اما صادقانه باید بگویم که بسیار غمگین بودم.
–بخش زیادی از بازی او در چهرهاش نمود پیدا میکند. این موضوع برای ساخت فیلم «ورود» چقدر اهمیت داشت؟
-مهمترین بخش فیلم بود. وقتی بازیگری را انتخاب میکنید، در واقع مهارتهای او را انتخاب میکنید. یک جهان را انتخاب میکنید؛ شخصی با جهان درونی خاص خودش. یک چیز خاصی در مورد ایمی وجود دارد؛ برای درک احساسات و تصورات او نیازی به استفاده از واژهها نیست. خیلی ساده است: چشمهای او به شما میگویند که موجودات بیگانه فیلم من زنده و واقعی هستند یا نه. در این فیلم همه چیز به خاطر چشمهای او جان گرفت.
–ظاهرا بازیگران شما در لوکیشنهای واقعی هم حضور داشتند و برای سفینه فضایی از تکنیک پرده سبز استفاده نکردید.
-چون من و فیلمبردار این فیلم معتقد بودیم لوکیشن روی بازیگران تاثیر میگذارد. در مونترال محلی را پیدا کردیم که در واقع یک کارخانه عظیم تولید کننده واگن و قطعات قطار بود و من بیشتر بودجه بخش هنری را صرف طراحی سفینه فضایی کردم. حاصل کار نماهای فراوانی بود که از قبل برنامهریزی نشده بود، چون از آن فضا الهام گرفته بودیم.
–هدف اصلی مسیری که لوئیز (ایمی آدامز) طی میکند پرداختن به ناشناختهها و ارزیابی این موضوع است که آیا باید از این ناشناختهها ترسید یا آنها را پذیرفت که مضمون رایج فیلمهای علمی-تخیلی است.
-زمانی که فیلم «2001: ادیسه فضایی» (2001: A Space Odyssey) را دیدم شوکه شدم. هنوز دارم سعی میکنم این فیلم را درک کنم! ما به عنوان انسان، بیشتر مواقع، متواضع نیستیم. فکر میکنیم میتوانیم همه چیز را کنترل کنیم. به عقیده من ارتباط با ناشناختهها و این معمای حیات بسیار زیبا و تاثیرگذار است.
–فیلم شما یک فیلم مهیج است، اما میتوان آن را یک فیلم سیاسی هم قلمداد کرد؛ به عنوان فراخوانی برای پذیرش انسانها و پدیدههایی که با ما تفاوت دارند به جای خصومت با آنها.
-وقتی داشتیم این فیلم را میساختیم، شرایط تغییر کرد. داشتیم فیلم را تدوین میکردیم و روسیه در حال حمله به اوکراین بود و همین باعث شد ارتباط فیلم ما با این موضوع روز به روز بیشتر شود. فیلم «ورود» ایده گذشتن از تفاوتها و ساختن پلهای ارتباطی را مطرح میکند. اگر از تصویری میترسید که بدترین چیزها را درباره یک کشور نشان میدهد، آنجا بروید و یک قهوه بنوشید. انسانهایی معمولی را خواهید دید که آنها هم احساساتی مثل عشق و ترس را تجربه میکنند.