به نقل از مجله دنیای تصویر، شماره 272
وقتی که اخبار سینمای ایران در سال گذشته را مرور میکنیم، به چند چهرهی انگشتشمار میرسیم که بیشتر اخبار و حاشیهها به نام آنها گره خورده است. گزارشی که در دنیای تصویر شماره 272 منتشر شده، ویژهنامه نوروز، به همین موضوع پرداخته و شامل فهرستی از جنجالیترین چهرههای سال 95 در عالم سینما است. بخشی از این گزارش را میتوانید در دنیای تصویر آنلاین بخوانید.
اصغر فرهادی
به مورد مخصوص و یگانهای نه تنها در سینمای ایران بلکه در سینمای جهان تبدیل شده. کارگردانان زیادی داریم که در جشنوارههای اروپایی موفق اند، کارگردان زیادی هم داریم که فیلمهایشان در آمریکا مورد توجه قرار میگیرد و منتقدان و تماشاگران آمریکایی را مجذوب خود میکنند. کارگردانان زیادی هم داریم که در ایران فیلمهای پرفروشی میسازند و گیشه سینماهای ایران را فتح میکنند. اصغر فرهادی اما امسال با فیلمش همه این قلهها را فتح کرده.
فروشنده در جشنواره کن مورد توجه قرار گرفت و جایزه بهترین فیلمنامه و بازیگر مرد را دریافت کرد. در اسکار توجه منتقدان و تماشاگران آمریکایی را جلب کرد و اسکار گرفت و در اکران داخلی به پرفروش ترین فیلم سینمای ایران تبدیل شد.
اصغر فرهادی نه تنها در همه عرصههای سینمایی مهرش را زده بلکه ورودش به جریانهای اجتماعی هم موثر بوده. در ماجرای گورخوابها اگر نامه او به رییس جمهور نبود قطعا مانند خیلی مسایل اجتماعی به سادگی فراموش میشد اما نامهی او بود که بحث گورخوابها را به یک بحث داغ اجتماعی تبدیل کرد. اصغر فرهادی چهره اول امسال سینمای ایران است. درست و هوشمندانه حرکت کرد و تمام رکوردها و افتخارات سینمای ایران و جهان به دست آورد.
حسن فتحی
سالی شیرین و تلخ را پشت سر گذاشت. سال 95 با ادامه پخش سریال شهرزاد و رسیدن این سریال به قسمتهای پایانی دنبال شد و روز به روز به محبوبیت سریال حسن فتحی افزوده میشد. اما در نخستین هفتههای تصویربرداری فصل دوم این سریال خبر بازداشت محمد امامی تهیهکننده شهرزاد حسن فتحی و سریالش از شیرینی فصل اول وارد طوفانی از حاشیههای فصل دوم کرد.
درست در شرایطی که روابط عمومی سریال باید این اتفاقات را مدیریت میکرد آنها سکوت کردند تا این حواشی هر روز بیشتر و بیشتر شود و بازیگران و عوامل گاهی پاسخهایی به برخی انتقادات میدادند. تشکیل کمپینهای مختلف و بحثها و جنجالهای فضای مجازی درباره هنرمندان حاضر در این سریال و سرمایه آن از یک طرف و مصاحبههای تمام نشدنی دیگر سرمایهگذار فصل اول، هادی رضوی، که با صحبتهایش به این حواشی دامن میزد.
سرانجام عوامل سریال متوجه شدند با سکوت نمیشود جلوی این حواشی را گرفت و حسن فتحی در مصاحبه ای و بعد از آن در اختتامیه جشنواره فیلمهای ویدویی درباره این حواشی صحبت کرد. مدتی بعد تصویربرداری سریال به دلیل دیسک کمر این کارگردان متوقف شد اما در شرایطی که کمتر کسی به پایان فصل دوم این سریال امید داشت خبر تصویربرداری مجدد آن منتشر شد تا همه این حواشی و مشکلات در عزم سازندگان برای ساخت فصل دوم شهرزاد بی تاثیر باشد.
لیلا حاتمی
چه کسی تصورر می کرد یکی از جنجالیترین بازیگران و چهرههای سال 95 سینمای ایران لیلا حاتمی باشد. بازیگری که در تمام مدت فعالیتش کمتر حاشیهای داشته و در تمام مصاحبهها شاید حجم جوابهایش از سوالها کمتر بوده. یک روز از فیلمبرداری فیلم سینمایی رگ خواب حمید نعمت الله، خبرنگاران به پشت صحنه این فیلمآمدند و برای گزارششان سراغ لیلا حاتمی رفتند تا با او گفتگو کنند. برخورد حاتمی با این خبرنگاران نقطهی شروع چند ماه جنجال برای این بازیگر بود. هر چه بود بازی لیلا حاتمی در رگ خواب و جایزهاش در جشنواره فجر در کنار حواشی جشنواره و داوریها این حواشی را تحت تاثیر قرار داد تا لیلا حاتمی یکی از پرحاشیهترین سالهای فعالیتش را تجربه کند.
عباس کیارستمی
از اواخر سال گذشته بود که خبر بستری شدن عباس کیارستمی و حال نامساعدش بعد از این عمل منتشر شد. این بار حتی حضور وزیر بهداشت هم موثر واقع نشد. یک عمل ساده نهایتا به درگذشت عباس کیارستمی در فرانسه ختم شد. پیکر عباس کیارستمی به ایران بازگشت و برای اولین بار در فرودگاه مهرآباد برای او فرش قرمز انداختند و این کارگردان بزرگ سینمای ایران از محل کانون پرورش فکری کودکان تشییع شد. اما این پایان داستان نبود. عباس کیارستمی کسی که در تمام زندگیاش کمترین علاقه را به جنجال و حاشیههای رسانهای نشان می داد با درگذشتاش یکی از بزرگترین جنجالهای چند سال اخیر میان هنرمندان و پزشکان را به وجود آورد. جمع زیادی از هنرمندان خواستار پیگیری پرونده پزشکی این کارگردان بودند و حتی در مقابل بیمارستان جم در اعتراض به قصور پزشکی در درمان این کارگردان تجمع کردند. نهایتا پزشک جراح عباس کیارستمی به سه ماه محرومیت از مطب در محل ارتکاب تخلف محکوم شد.
مانی حقیقی
از هرنظر که تصور کنید در سال 95 پر کار بود. سرانجام فیلم پرفروشش یعنی «50 کیلو آلبالو» را ساخت و همانطور که پیشبینی میشد فیلمش فروخت و به قول خودش با مخاطبان فیلمش توانست. بیست بار استادیوم آزادی را پر و خالی کند! مدتی بعد نوبت اکران دومین فیلمش اژدها وارد میشود بود. فیلمی که پیشبینی میشد فروش چندانی نداشته باشد به فروش غافلگیرکنندهی دو میلیارد و دویست میلیون تومان برسد تا مانی حقیقی با دو فیلمش تبدیل به یکی از کارگردانان پولساز در سینمای ایران شود. مانی حقیقی در جشنواره فجر با دو فیلم نگار و خوب، بد، جلف به عنوان بازیگر حضور داشت تا پرکاریاش در این سال ادامه داشته باشد و بعد از جشنواره فجر فیلم خوب، بد، جلف با بازی او اکران شده که تاکنون به فروش بالایی دست یافته است. با وجود سال پرکار 95، مانی حقیقی برای سال 96 نه هنوز برای بازی در فیلمی قرارداد بسته و نه خبری از ساخت فیلمی توسط او منتشر شده است.
کیانوش عیاری
کاری که کیانوش عیاری برای فیلم جدیدش کرده شاید به قیمت عدم نمایش همیشگی آن تمام شود اما تا مدتها او و فیلمش را به سوژه مورد علاقه مطبوعات تبدیل کرد. عیاری قصد داشت در سال 95 حتما یک فیلم سینمایی را جلوی دوربین ببرد. یکی از فیلمنامههایش به نام «چاله چوله» قرار بود با حمایت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخته شود اما این مرکز نتوانست بودجه فیلم را تامین کند تا عیاری فیلمنامه دومش به نام «کاناپه» را به جریان بیندازد.
با مشخص شدن حال و هوای فیلم، بازیگران ترجیح میدادند در ریسک بزرگ عیاری سهیم نشوند. عیاری در همان زمان اعلام کرد فیلمش حساسیتبرانگیز نیست و یک فیلم ساده آپارتمانی است که به مشکلات «خانه پدری» دچار نمیشود و از همان زمان همه در انتظار نمایش بیدردسر فیلم «کناپه» در جشنواره فجر بودند. با این وجود برخی شنیدهها از صحنه فیلمبرداری «کناپه» نگرانی تکرار حواشی برای فیلم تازهی این کارگردان را به وجود آورده بود.
اتفاقی که تا اینجا افتاده و فیلم کیانوش عیاری حتی یک سانس هم در جشنواره فجر به نمایش در نیامد و تصمیمگیری دربارهی آن به مراجع بالاتر واگذار شده. دلیل این تصمیم استفاده از کلاهگیس در بخشهای از فیلم برای پوشش بازیگران زن است، کاری که هر سرنوشتی برای «کاناپه» به دنبال داشته باشد نام کیانوش عیاری را در کتابهای تاریخ سینمای ایران ثبت میکند.
مهران مدیری
در همان زمانی که سریالهای کمدی میساخت، از هر قسمت و دیالوگ سریالهایش انواع برداشتها میشد و جناحها و گروههای مختلف از شوخیها و کارکترهایش به نفع خودشان بهره میبردند. حالا مهران مدیری با این سابقه و جایگاه و محبوبیتش تصمیم میگیرد سراغ استندآپ کمدی برود، روبروی مخاطبان و دوربین بایستد و خیلی صریح درباره مسایل روز جامعه صحبت و شوخی کند.
در جامعه سیاست زده و رسانههایی که دنبال برداشت سیاسی از سادهترین مسایل هستند، صحبت های مهران مدیری در دورهمی بهترین خوراک بود. مدیری در ابتدا قرار بود تنها مجری دورهمی باش،د اما با کنار رفتن محراب قاسمخانی کارگردانی این مجموعه را هم بر عهده گرفت. همانطور که انتظار میرفت شوخیهایش در این برنامه به شدت در فضای مجازی و رسانهها بازتاب داشت و دست به دست میچرخید اما در چند مورد ماجرا تبدیل به جنجال و مهران مدیری مجبور به واکنش شد. مدیری همچنین امسال رسما اعلام کرد فعالیتش در ساخت سرلقرهای تلویزیونی به پایان رسیده و قصد دارد فعالیتش را به عنوان کارگردان سینما ادامه دهد. مدیری از دورهمی به عنوان آخرین اثر تلویزیونیاش یاد کرد و فعالیت در سینما را مسیر تازه اش دانست و پیش تولید فیلم «ساعت پنج عصر» را آغاز کرد. مدیری در سال 96 فیلم «ساعت پنج عصر» را اکران میکند و پیشبینی میشود با پخش فصل دوم «دورهمی» همچنان در کانون توجه رسانهها باشد.
حسام نواب صفوی
حاشیههای حسام نواب صفوی در سال 95 بیشتر مربوط به فضای مجازی بود. جایی که پستها و صحبتهای او همواره با واکنشهای مختلفی روبرو میشود. در همان اولین روزهای سال 95 او ناامنی در اروپا را اینطور توصیف کرد: «اگر وضع به همین منوال پیش برود چیزی از اروپا باقی نمیماند از نیروهای امنیتی و دفاعی ایران تقاضا میکنم امنیت اروپا را به عهده بگیرند و این انسانها را از وحشت و تکه تکه شدن و مرگ نجات دهد.»
حاشیه بعدی حسام نواب صفوی اما ماهها بعد اتفاق افتاد جایی که صحبتهای او درباره تعطیلی شبکه فارسی1 به تیتر اول بسیاری از رسانهها تبدیل شد. نواب صفوی در این مورد گفت: «با طرح شکایت توسط اینجانب و رسیدگی پر قدرت قوه قضاییه شبکه منحط و غیر اخلاقی فارسی ١ بسته شد. این نکته را متذکر میشوم شکایت ملت ایران علیه این شبکه بود نه شخص. که افتخار وکالت این پرونده به عهده بنده بود و متذکر میشوم با اتحادی که بین وکلا در اکثر کشورها ایجاد کردم هر شخص و هر شبکهای که بخواهد تمدن و فرهنگ چند هزار ساله ایران را به سخره بکشد در هر نقطهای از دنیا آنها را تعقیب خواهیم کرد.»
ابوالفضل پورعرب
ستاره دههی هفتاد سینمای ایران که سالها بدون حاشیه در سینما فعالیت داشت، مدتی کم کار شد و کمتر در فیلمها و سریالها حضور پیدا. بسیاری از احوال ابوالفضل پورعرب بیاطلاع بودند که انتشار تصویری از او به شدت در فضای مجازی سر و صدا کرد و مشخص شد این بازیگر مدتی است با بیماری دست و پنجه نرم میکند. ابوالفضل پورعرب اما در نهایت بهبود یافت و فعالیتش را به عنوان بازیگر از سر گرفت.
اولین فعالیت مهماش بعد از بهبود، بازی در سریال «شهرزاد» بود اما حضورش در این سریال بیحاشیه نبود. در قسمت بیست و یکم سریال، حشمت با بازی او به شکل عجیبی کشته شد و خیلی زود برادر او (نصرت با بازی پرویز فلاحی پور) جایش را گرفت. اتفاقی که چندان روند دراماتیک داستان ربط نداشت و ظاهرا ابوالفضل پورعرب در میانه راه از این سریال جدا شد و همین حسن فتحی را واداشت تا تمهیدی دیگر برای ادامه داستانش بیندیشد. اتفاقا حشمت در ادامه داستان ، نقش ویژهای بوده و خیلی از گره ها با حضور او باز میشد.
ترانه علیدوستی
از ابتدا تا انتهای سال 95 در مرکز توجه رسانهها بود. در مقطعی که سریال شهرزاد با بازی او در نقش اصلی هفته به هفته توزیع میشد، کارکتر شهرزاد با بازی او جایگاهش را از یک بازیگر موفق سینما به بازیگری که توانسته دل عامه مردم را هم به دست بیاورد ارتقا داد.
ترانه علیدوستی هم زمان با پخش آخرین قسمتهای سریال «شهرزاد» برای نخستین نمایش جهانی فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی همراه با این کارگردان و شهاب حسینی راهی جشنواره کن شد و گفتگو ها و حضورش در این جشنواره مورد توجه رسانههای بین المللی قرار گرفت. اما اوج فعالیت رسانهایاش چند روز قبل از امضای قانون مهاجرت رییس جمهور آمریکا بود.
علیدوستی اولین سینماگری بود که به این قانون واکنش نشان داد: «تصمیم گرفتم به مراسم اسکار نروم چون عمیقا ناراحت میشوم وقتی میبینم مردم کشورم از حق طبیعیشان محروم شدند. من درباره تصمیمم با اصغر فرهادی صحبتی نداشتم و حتی نمیدانم چه کسی قرار است از طرف گروه سازنده به اسکار برود. آمریکا در این سالها از ایرانیان زیادی که در این کشورر کار و فعالیت کردند منتفع شده و من می توانم به دولتی احترام بگذارم که برای مردم کشورم احترام قایل نیست.» صحبتهای ترانه علیدوستی و تصمیمش به سرعت در رسانههای دنیا بازتاب داشت تا او صاحب یک کارکتر رسانهای ویژه در داخل و خارج از ایران شود. هر چند همزمان با انتشار بیانیهی اصغر فرهادی تا امروز سکوت کرده و فعالیت رسانهای بسیار کمتر از قبل شده.
مسعود کیمیایی
قاتل اهلی مورد ویژه ای در میان آثار او است. فعالیت مسعود کیمیایی در سینمای ایران و ساخت فیلمهای مختلفش بیجنجال و مشکل نبوده. اما مشکلات اغلب خارج از فیلم و سازندگانش بوده. این بار اما اتفاق کمسابقه ای برای مسعود کیمیایی افتاد و عوامل فیلم کمر به قتل فیلم خودشان بسته بودند!
مسعود کیمیایی از سال 94 در صدد ساخت «قاتل اهلی» با عواملی کاملا متفاوت با فیلم فعلی بود و حتی تصمیم داشت فیلمش را به جشنواره فجر سی و چهارم برساند. اما پیش تولید چند بار به علت مشکلات مالی متوقف شد و در شرایطی که کمتر کسی امید داشت این فیلم ساخته شود، منصور لشگری قوچانی به پروژه اضافه و قرار شد سرمایهی فیلم را تامین کند.
فیلمبرداری با آرامش پیش می رفت و پرویز پرستویی و منصور لشگری قوچانی از مسعود کیمیایی و احترامشان به او میگفتند. به یکباره اما خبر پایان فیلمبرداری منتشر شد و از گوشه و کنار شنیده میشد تهیه کننده جلوی ادامه فیلمبرداری را گرفته. ماجرا تا مدتی در سکوت خبری پیش رفت تا در آستانه جشنواره فجر نامهای از مسعود کیمیایی منتشر شد که کیمیایی اعلام کرده بود نسخهای از فیلم را که توسط تهیهکننده آماده شده نسخه خودش نمیداند و این فیلم زخمی است.
نهایتا با حکمیت تعدادی از سینماگرام مشکل موقتا حل شد و قرار شد کیمیایی نسخه ی مورد نظرش را برای جشنواره فجر آمده کند. چند هفته مانده به جشنواره در شرایطی که کیمیایی مشغول آمادهسازی نسخه نهایی بود، انتشار نامه عجیبی از پرویز پرستویی آتش اختلافات را شعلهور ساخت و این بازیگر از هیئت انتخاب به دلیل انتخاب فیلم برای جشنواره فجر انتقاد کرد. حواشی این فیلم پایانی نداشت و تهیه کننده فیلم به طور روزانه منتقدان و خبرنگاران را به دفترش دعوت میکرد و نسخه مورد نظرش را برای آنها نمایش میداد و انتشار مطالب این رسانهها در حمایت از نسخهای با عنوان نسخهی تهیهکننده آتش اختلافات را شعله ورتر میکرد.
نهایتا این اقدامات به نشست خبری عجیب و جنجالی «قاتل اهلی» در جشنواره فجر ختم شد. آخرین خبر این است که اداره نظارت و ارزشیابی اعلام کرده تا پایان اختلافات داخلی عوامل خبری از صدور پروانه نمایش برای این فیلم نیست.
محمد حسین مهدویان
با دو فیلم موفق و متفاوت به پدیدهی تازه سینمای ایران تبدیل شده. محمدحسین مهدویان سال 95 را سرخوش از موفقیت های «ایستاده در غبار» در جشنواره فجر آغاز کرد. مهدویان از مدتها قبل در میان علاقهمندان سینمای مستند با ساخت مجموعه «آخرین روزهای زمستان» شناخته شده بود و با «ایستاده در غبار» شیوه روایت و فرم ساختار آن مجموعه را ادامه داد.
بلافاصله بعد از پایان اکران «ایستاده در غبار» مهدویان پیش تولید فیلم تازهاش را با سید محمود رضوی آغاز کرد. نمایش «ماجرای نیمروز» در جشنواره فحر و واکنش مثبت تماشاگران و منتقدان و انتخاب فیلم به عنوان بهترین فیلم جشنواره فجر و بهترین فیلم تماشاگران باعث نشد که این فیلم در داوری و جوایز وارد حاشیه نشود. مهدویان با اعلام نامزدهای جشنواره به داوری ها اعتراض کرد و در دفاع از همکارانش نوشت: «دوستان عزیزم، زحمات شما را اصحاب رسانه، منتقدان، هنرمندان و مهمتر از همه مردم عزیز و عاشقان سینما دیدند. سیمرغ کیلویی چند. همه جا حرف شماست. برید خدا رو شکر کنید که حرف شما از روی دیوار این طویله رفت تا همونجایی که باید بره» صحبتهایی که با واکنشها و حواشی زیادی همراه بود و همزمان فیلم او را با محل نبرد موافقان و مخالفان جشنواره تبدیل کرد.
متن کامل این گزارش را میتوانید در شماره 272 مجله دنیای تصویر بخوانید.