دنیای تصویرآنلاین-همانطور که ميدانيد ايرلندي جديدترين اثر مارتين اسکورسيزي اين روزها سروصداي زيادي به راه انداختهاست. بسياري آن را يک شاهکار توصيف ميکنند و برخي ديگر از ديدن فيلم دلسرد شدهاند. اما آن چيزي که مسلم است قرار گرفتن اثر در ميان فيلمهاي قابل توجه در سينماست. مهمترين نکتهاي که بايد دريابيم اين است که چرا فيلم در سالي که اين همه اثر قابل توجه در سينما توليد شده، در کانون توجهات واقع شدهاست؟
اگر به تماشاي چندبارهي ايرلندي بنشينيم متوجه يک نکتهي بسيار بارز ميشويم. داستان فيلم ايرلندي در اصل نسخه کاملشدهاي از برخي آثار مهم اسکورسيزي مانند رفقاي خوب و کازينو است. قصهي فيلم مانند هردوي اين آثار دربارهي عاقبت گناه و عمل ناپسند در جهان کنوني ماست. همان چيزي که فيلمساز سالها به دنبال نشان دادن آن به انسان امروزي بوده. شايد اختلاف نظر مخالفان فيلم هم از همين جا آغاز گردد. برخي از آنان ميگويند که ايرلندي در واقع تکرار اسکورسيزي در جهان خويش است و هيچ وجه تازهاي به مخاطبان عرضه نميکند. گرچه به نظر ميآيد اين حرف تا حدودي درست است، از اين جهت که ما در فيلم از نظر مفهومي چيزي فراتر از آثار گنگستري اسکورسيزي نميبينيم، بايد از خود بپرسيم که چرا اسکورسيزي تلاش داشته تا همهي امکانات، تکنولوژي، جلوههاي ويژه و ستارگان بزرگي مانند آل پاچينو، جو پشي و رابرت دنيرو را بسيج کند تا دوباره اثري بسازد براي حرفهايي که در آثار گذشتهاش زده است؟ اين سئوال يک پاسخ کاملا روشن دارد. اگر به تماشاي چندبارهي ايرلندي بنشينيد، متوجه خواهيد شد که داستان فيلم مانند يک زندگينامهي کامل است. هنگام تماشاي اثر، انگار هر بار که در بخشهايي از داستان، شخصيت اصلي پيرتر ميشود شما هم با آن پير ميشويد. فيلم شما را به درون دنيايي ميبرد که در آن هر گناهي که اتفاق ميافتد، شما مرتکب آن شدهايد. لحظه به لحظه بالا رفتن و لذت قدرتمند شدن يک انسان را ميچشيد و درست سر بزنگاه با سقوط شخصيت اصلي داستان، شما هم سقوط ميکنيد.
اسکورسيزي مانند قصهگويي که هميشه در بيان کامل نظراتش دچار کمبود وقت بوده، حالا با پيدا کردن يک تريبون بدون محدوديت آرام آرام انسانها را متوجه تاوان اعمالشان در واقعيت ميکند، بدون آنکه ترسي از کمبود وقت داشته باشد. فيلم درست مانند زندگي واقعي سريع و در عين حال طولاني است که همين باعث ميشود در انتهاي اثر بيننده درگير يک پيام بسيار مهم شود که خلاصه اش در اين جمله است: «اين قافله عمر عجب ميگذرد!»
اگر اهل سينما باشيد، در کمترين حالت ممکن ايرلندي ميتواند جلوههاي مختلفي از کارگرداني حسابشده، جنبههاي فني تحسينبرانگيز و بازيهاي درخشان را به رُختان بکشد. ما نيز بر همين اساس تصميم گرفتيم در کنار بررسي آثار مهمي مانند جوکر و نگاهي به بازي بسيار درخشان و پرمفهوم دث استرندينگ، شاهکاري از هيدئو کوجيماي ژاپني، پرونده اصلي اين شماره را به فيلم ايرلندي اختصاص دهيم. اميدواريم در اين روزهاي سخت اقتصادي، مجله بتواند کمي حالوهواي شما را تغيير دهد.
……. يا علي …….
مدير مسـئول
اميد معلـّم