مرسده مقیمی:کمدی در ایران به دلایل متعدد با محدودیتهای بسیاری مواجه است و آنقدر خط قرمزها برای اجرای شوخیها زیاد است که اگر هم شوخینویس از تیغ سانسور به سلامت عبور کند، بازیگر برای اجرای آن با موانع بسیاری روبهروست! بدون موجسواری بر جنبشهای فمینیستی، این سختی در سینمای ایران برای زنان صد چندان است! و در تلویزیون ایران دوصد چندان!
شقایق دهقان یکی از زنانی است که با وجود تمامی محدودیتهای تلویزیون، یک ستاره کمدی بیحاشیه بوده است. او در سریالی مثل «پاورچین» که اصل بار کمدی بر دوش مردان است همچنان در ذهن مردم با «یاسمن گلبانو» مانده! و بعید به نظر میرسد تلویزیون ایران دیگر هرگز به نمایش کاراکتر درخشانی مثل «خانم شیرزاد» حتی نزدیک شود! او حتی در کارهایی که حضور کوتاهتری هم داشته خودی نشان داده و به یاد مانده، نمونهاش «پژمان».
حالا کسی که توانسته با وجود تمام موانع شمایلی ماندگار از خودش در ذهن مخاطب ثبت کند به سبب توقیف و سانسور مدام سریال آخرش و پرسشهای مصاحبهکننده در این باره، از این موضوع حرف زده و اشاراتی به ممیزیهای سالهای دور کرده و گفته اجازه پوشیدن هر رنگی نداشته! و با اینکه روزها از آن گفتوگو گذشته همچنان یک عده به دنبال تک قسمتهایی از سریال مربوطهاند که بازیگران رنگهای دیگری جز آنچه او گفته بر تن کردهاند تا ثابت کنند او به دنبال مطرح کردن خود است! و اصلا یک هنرپیشه معمولی است که در همین سازمان کار کرده و نانی در آورده و حالا بلبلزبانی میکند! و یا سریالی ضعیف بازی کرده و میخواهد بیندازد گردن سانسور!
مگر تلویزیون ایران چند ستاره زن کمدی دارد؟! نقشه مطرح شدن را آدمهای گمنام میکشند نه شقایق دهقان! اگر سینما قرق عدهای شده و هیچوقت راه برای امثال او باز نشده تا از استعدادش استفاده کند و آن را گسترش دهد اما او در همین سازمان و با همه موانع کارش را کرده و هر کار کردند نتوانستند جلوی دیده شدناش را بگیرند! (هر کار که میگویم یعنی حتی یاد دارم امیرمهدی ژوله روی صفحهاش نوشته بود به سکانسهای او ایراد گرفته بودند چون حجم گوشش! از زیر روسری پیدا بود) ضمنا سریالی را که نیازمند اصلاحیههای فراوان است باید اصلا اجازه ساخته شدن و صرف این همه هزینه نداد، حالا که داده شده باید نقد شود، تا کارگردان بداند نمیتواند هر محصولی را به مخاطب عرضه کند نه اینکه با سانسور آنقدر ابتر شود که عملا نقد کردن ممکن نباشد!
کاش میشد از این بدیهیات ننوشت و گذر کرد، کاش…