بایگانی‌ها

تقدس زدایی از مادر

تقدس زدایی از مادر
تقدس زدایی از مادر

سحرعصرآزاد:« مامان» فيلمي متمركز بر رفتارشناسي يك مادر و سه پسرش است كه با تكيه بر فرم روايي و پرداخت ملموسي كه از شخصيت ها و روابطشان ارائه مي دهد قابليت تعميم پيدا مي كند.

اولين فيلم سينمايي آرش انيسي به تهيه كنندگي مجيد برزگر كه حضورش در تهيه و توليد هم استاندارد خاصي به كار مي دهد، قصه و قهرمان كلاسيك مطابق با الگوهاي متداول و آشنا ندارد و همين نكته ريسك پذيري اين تجربه را بالا مي برد.

فيلمساز با ايده تقدس زدايي از كاراكتر مادر در سينما و تلويزيون ايران كه تبديل به كليشه اي نخ نما شده، درامي دروني متمركز بر رابطه يك مادر با فرزندانش را محور قرار مي دهد تا با شكستن اين كليشه، گامي در جهت ملموس و زميني كردن مادر بردارد.

مادري كه مي تواند مستبد، عصبي، تندخو، بدزبان، بي منطق و … باشد اما مادرانگي را به مدل و شيوه خاص خود نثار فرزندانش كند و از آنها متوقع باشد. مادري دچار مصلحت انديشي غلط كه زمان حال فرزندانش را فداي آينده نامعلوم مي كند، همانطور كه زنانگي و آرزوهاي خودش را حذف كرده و تبديل به آدم غير قابل تحمل امروز شده است.

كاراكتر مامان كه روي كاغذ با تكيه بر جنس روابط متداول و ملموس بين يك مادر و سه پسر شكل گرفته، با عبور از فيلتر بازيگر قهاري همچون رويا افشار تبديل به شمايلي منحصر به فرد از يك مادر غير كليشه اي و چالش برانگيز شده است.

مادري كه مخاطب هم مي تواند با او اشك حسرت بريزد، هم رفتارهاي هيستريك اش را سرزنش و با فرزندان همدلي كند. مادري كه مي تواند تكه اي از مادران هر يك از ما يا خود ما را به همراه داشته و نسبت مان را به عنوان مادر يا فرزند يا هر دو، با اين درام دروني مشخص كند.

تكثير كاراكتر اين مادر در فيلمنامه اي كه احمد؛ پسر كوچك تر خانواده مي نويسد و عنوان “مامان” را به آن مي دهد، با تعميم به مادراني كه در فيلم فرزندانشان در پي آنها هستند همه شمولي اين كاراكتر را موكد كرده و به همين واسطه فيلم را تبديل به يك تجربه همگاني مي كند.  

فيلم مقطعي بحراني از زندگي اين خانواده را به تصوير مي كشد كه يك تكه (زمين) نقش مهمي در سرنوشت همه افراد آن دارد. زميني كه باعث اختلاف مادر و پدر و جدايي احتمالي آنها در گذشته شده و امروز هم محل اختلاف برادران است.

فيلمساز در بخش ابتدايي فيلم نمايي 360 درجه از اين زمين باير را حول محور مامان به تصوير مي كشد تا به زبان تصوير؛ جهان فيلم را متأثر از اين ابعاد ديده و ناديده دراماتيزه كرده و آن را حول محور تعلق خاطر افراطي مادر به اين زمين پيش ببرد. زميني كه گويي فراتر از يك تكه خاك؛ حكم ريشه هاي او را دارد كه در روزگاري نه چندان دور، بي ريشه و رها شده است.

آرش انيسي در “مامان” تلاش كرده قصه اي به ظاهر كمرنگ با درام دروني را به واسطه كارگرداني متناسب با متن، تبديل به فيلمي ساده و بدون تكلف كند كه مخاطب را به لايه هاي زيرين درام و نسبت خود با اجزاي دروني اثر پيوند مي زند.