بایگانی‌ها

تم روز: ارجاعات سینمایی!

تم روز: ارجاعات سینمایی!
تم روز: ارجاعات سینمایی!

امین مبینی

ارجاع، مفهومی رایج در ادبیات سینمایی است و زمانی در مورد یکی از نماها یا المان‌های موجود در یک فیلم به کار می‌رود که آن جزء، به اثر هنری یا مفهومی فرامتنی اشاره کند. ارجاعات سینمایی (مشخصاً به فیلم یا فیلم‌های پیشین ) عموماً از دو نوع‌اند: ارجاعات جزئی و محدود و ارجاعات گسترده و متعدد. دسته اول بیشتر با هدف ادای دین به فیلم موردنظر داده می‌شوند و کسانی که فیلم مقصد ارجاع را دیده باشند، متوجه این مسئله می‌شوند. نوع دوم اما بیشتر با هدف بیان ارتباط مضمونی و تماتیک فیلم با آثار پیشین و ایجاد یک زنجیره مفهومی انجام می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، در فیلم “فروشنده” ارجاعات پررنگی از نوع دوم به دو اثر هنری برجسته (نمایشنامه “مرگ فروشنده” و فیلم سینمایی “گاو”) داده می‌شود که کاملاً با مضمون فیلم در هماهنگی است و امکان تأویل‌ها و تفسیرهای محتوایی بیشتر را برای فیلم فراهم می‌کند. در هر دو نوع ارجاع، المان یا نمای گنجانده‌شده در فیلم باید با کلیت اثر مطابقت داشته باشد و جدا از آن به نظر نرسد.

در روز نخست نمایش فیلم‌های جشنواره فجر در برج میلاد، دو فیلم به نمایش درآمد که استفاده مشخصی از ارجاع سینمایی کرده بودند: “خانه دیگری” ساخته بهنوش صادقی و “ایتالیا ایتالیا”. بااین‌حال، نوع استفاده و تلقی کارگردان از “ارجاع سینمایی” در هر دو اثر عجیب و سؤال‌برانگیز است.

در “خانه دیگری”، ارجاعات انگشت‌شمار ، اما بسیار عجیب هستند. طبق بخشی از داستان، پسر یک خانواده فقیر به سبب تصادف با یک پیرزن، در زندان است و اعضای خانواده در تلاش برای جلب رضایت پیرزن و پسرانش هستند. حال تصور کنید چهره‌پردازی یکی از پسران، شباهت فراوانی با کاراکتر “سید” در گوزن‌ها (با بازی بهروز وثوقی) دارد. درحالی‌که برخلاف سید، نه‌تنها تا پایان فیلم نشانه‌ای از اعتیاد در این نقش دیده نمی‌شد، بلکه نه نقش اساساً کوچک‌ترین شباهتی به شخصیت سید داشت و نه فیلم ارتباط مضمونی خاصی با “گوزن‌ها”.

این اتفاق در مورد ارجاع نقش مادر خانواده به کاراکتر “هاجر” در فیلم “بانو” (هر دو با بازی گوهر خیراندیش) و کاراکتر “حبیب آقا” به “دکتر قریب” در سریال “روزگار قریب” (به ترتیب با بازی ناصر و مهدی هاشمی) نیز رخ‌داده است و ارجاعات بدون ذره‌ای شباهت سینمایی و ارتباط با زمینه اثر، صرفاً از طریق نحوه بازی بازیگران قابل‌تشخیص است.

در “ایتالیا ایتالیا” اما ارجاعات نقش پررنگ‌تری دارند. ماجرای یک نویسنده و مترجم عاشق فرهنگ ایتالیا که درگیر رابطه عاشقانه با یک دستیار کارگردان می‌شود. نخستین فیلم کاوه صباغ‌زاده با داشتن ساختار روایی درهم‌ریخته و نامتعارف در کنار این ارجاعات فراوان، به فضاهای پست‌مدرن نزدیک می‌شود. اثری که در ابتدا به یک کمدی فانتزی شبیه است و رفته‌رفته با ارجاعات پرتعداد تماتیک و داستانی، به یک پارودی هجوآمیز از یک اثر سینمایی مشخص (هامون) تبدیل می‌شود. این ارجاعات تا نزدیکی‌های نیمه ابتدایی فیلم، اتفاقاً به جهت همراهی وارونه داستان و میزانسن‌ها با فیلم مهرجویی، کارکرد مناسبی دارند و گستردگی مفهومی مناسبی نیز ایجاد می‌کنند (حتی اگر چندان نمکین نیستند).

بااین‌حال از نیمه فیلم به بعد، فیلم از قالب هامون خارج می‌شود تا به آثار سینمایی (و موسیقایی!) متعددی ارجاع داده یا ادای دین کند. فیلم‌ساز به‌قدری در این کار افراط می‌ورزد که دیگر کم‌تر نمایی را می‌توان یافت که در آن به یک اثر مطرح تاریخ سینمای ایران و جهان اشاره نشده باشد؛ اشاراتی بدون کوچک‌ترین منطق و یا ارتباط مفهومی یا مضمونی فیلم با محل ارجاع که کاملاً زائد به نظر می‌رسند.

مشکل دیگر فیلم صباغ‌زاده، فراموش کردن این امر بدیهی است که قاعده ارجاع، صرفاً همانندسازی و اشاره به فرامتن به‌صورت سربسته است و این اشاره را، تنها مخاطب باتجربه درمی‌یابد. درحالی‌که فیلم خواسته یا ناخواسته در موارد متعددی، دلیل ارجاع خود به یک فیلم سینمایی را توضیح داده و بعضاً حتی به معرفی اجمالی اثر مقصد می‌پردازد! احتمالاً بدون تماشای فیلم نیز می‌توان فهمید که چنین عمل ساده‌انگارانه‌ای (که احتمالاً با هدف شیرفهم کردن مخاطب عام یا کم‌تجربه صورت گرفته)، علاوه بر بی‌معنی کردن ارجاع انجام‌شده، تا چه حد مخاطب را از فیلم دور می‌سازد.

دو فیلم امروز با همه تفاوت‌هایشان، نمونه‌هایی هستند که نشان می‌دهند بسیاری از کارگردانان، بی‌خبر از اهداف اصلی ارجاع سینمایی و صرفاً به‌منظور نشان دادن فیلم‌های موردعلاقه‌شان به تماشاگر دست به چنین کاری می‌زنند. درحالی‌که احتمالاً برای ارضای میل به انتشار سلیقه سینمایی، توسل به روش‌های غیر سینمایی مناسب‌تر و کم‌دردسرتر باشند!