بایگانی‌ها

تولد یک ملت به روایت یک روح بامزه…

تولد یک ملت به روایت یک روح بامزه...
تولد یک ملت به روایت یک روح بامزه...

نزهت بادی

دنیای تصویرآنلاین-عنوان فیلم اخیر برادران کوئن این است: “تصنیف باستراسکراگز و داستان هایی دیگر از پیشگامان امریکایی” و این انتظار را به وجود می آورد که قرار است از طریق این شش داستان کوتاه با آنهایی که امریکا را ساختند و شکل دادند، آشنا شویم اما فیلم، حکایت چند آدم احمق و ساده لوح و بی عرضه کوئنی است که با حرص و طمع و زرنگی می خواهند در سرزمین فرصت های طلایی بخت خود را بیازمایند و درنهایت چیزی جز مرگ پوچ و مضحک انتظارشان را نمی کشد. از این جهت شاهد رویکرد هجوآلود و طنزآمیز آشنای کوئن ها در مواجهه با تاریخ امریکا هستیم که در مرور و بازخوانی این فرهنگ و تمدن کهن و پرافتخار با یک مشت آدم ابله و طماع روبرو می شویم که اصلا نمی توان آنها را با آن ایده های احمقانه و کارهای مسخره شان جدی گرفت. مخصوصا که راوی آن یک کابوی بانمک است که انگار از وسط موزیکال ها به وسترن کوئن ها راه یافته است و روح شاد و رقصانش در حال گیتار زدن و ترانه خواندن می خواهد تاریخ باشکوه امریکا را برایمان بازگوید. کوئن ها با تأکید بر دو عنصر تصادف و تقدیر که با هم می آمیزند و از دل آن، رخدادها و پایان های غیرمنتظره برای شخصیت ها رقم می زنند، جریان تولد یک ملت را برآمده از رویدادهای اتفاقی و مضحکی نشان می دهند که انگار از سر شوخی های سرنوشت و جبر روزگار حاصل شده است.

فیلم هر بار داستانش را بر اساس استفاده هوشمندانه از غافلگیری با یک شوک روایی به پایان می رساند و مخاطب بعد از چند اپیزود ابتدایی حس می کند که با شکرد کوئن ها آشنا شده است و دیگر رودست نمی خورد و منتظر می ماند تا فرجام غم انگیزی برای شخصیت ها رقم بخورد اما کوئن ها به شکل شیطنت آمیزی هر نوع پیش فرض و انتظاری را بر هم می زنند و حتی قواعد ساخته خودشان را نیز زیر سوال می برند و مثلا از رخ دادن اتفاقی تلخ برای پیرمرد جوینده طلا در اپیزود چهارم خودداری می کنند و قصه اش را با خنده های طعنه آمیز او تمام می کنند که موفق شده است تقدیر محتوم خود را هم به بازی بگیرد. همانطور که در اپیزود دوم با شناختی که از عدم قطعیت در دنیای کوئن ها داریم، نمی توانیم مطمئن باشیم که جیمز فرانکو در دومین اپیزود برای بار دوم اعدام می شود و کارش به بار سوم نمی کشد. اساسا نوع مواجهه کوئن ها با تلخی و رنج و سیاهی و حرص و پلشتی و شناعت از سر جدی نگرفتن و لاقیدی و سرخوشی است و به تمام رخدادهای هولناک و سرانجام های تراژیک به عنوان بخشی از بازی ها و شوخی های جهان می نگرند. به همین دلیل به نظر نمی رسد که حتی در هجو و تمسخری که درباره تاریخچه شکل گیری امریکا به کار می برند، انتقادی ستیزه جویانه و انکارآمیز را دنبال کنند. بلکه با همان بی خیالی و سبکسری همیشگی شان نسبت به آن واکنش نشان می دهند و به نظرشان تشکیل یک کشور با چنین فضاحت و حماقتی هم جالب و هیجان انگیز می آید. به اپیزود پایانی که می رسیم، مردانی در قالب اشباحی وحشت زده را می بینیم که می ترسند قدم در جایی بگذارند که خودشان ساختند و میراثی که از گذشته پرافتخارشان باقی مانده تا حمل کنند، جسد یک آدمکش است. با این حال با نوعی اعتماد به نفس خوش خیالانه این مسیر را ادامه می دهند و به دنبال جنازه راه می افتند.

ورنا لوکن منتقد در جایی گفته است که “دنیای برادران کوئن همواره به سینما ارجاع دارد نه زندگی” و حالا در فیلم تصنیف باستر اسکراگز با ارجاعات نوآورانه شان به فیلم های وسترن و ترسیم سیر تحول تاریخ امریکا به واسطه مروری بر ژانر وسترن از آغاز تاکنون به نظر می رسد درصدد القای این ایده هستند که آن چه درباره تاریخ و تمدن امریکا در ذهنمان ساخته شده است، از تصاویر سینمایی برمی آید و نه واقعیت های تاریخی. انگار امریکای واقعی وجود ندارد و تکه تکه آن همچون داستان های اپیزودیک فیلم توسط راویان و داستان سرایان شکل گرفته است. مثل جوان بی دست و پایی که در اپیزود سوم با مرد دوره گرد به جاهای مختلف می رود و قصه هایی عظیم و تکان دهنده تاریخی با ارجاعات ادبی و سیاسی تعریف می کند و همین که درنهایت جایش را یک مرغ بامزه می گیرد، یعنی اینکه زیاد نباید روایت ها و سرگذشت های تاریخی درباره ملت ها را جدی گرفت و به آن ها اعتماد کرد و همه شان در جهت سرگرم کردن مردم ساخته شده اند. یا مرگ دخترک در اپیزود پنجم که هیچ ربطی به آن تصویر ساختگی وحشیانه از سرخپوستها ندارد و به خاطر علاقه به یک سگ مزاحم رخ می دهد. اساسا وقتی کوئن ها با آن سبک خاص شان مبتنی بر کمدی سیاه به سراغ بازگویی روایت تاریخی کشورشان می روند و همه نقاط عطف و اتفاقات مهم آن را به سخره می گیرند، انگار می خواهند نشان دهند تاریخی که برای همه مرجعی مستند به حساب می آید، می تواند ناشی از رویدادهای تصادفی و مسخره ای باشد که وقتی در قالب یک فیلم به آن می نگریم، بامزه و سرگرم کننده و جذاب به نظر می رسد.