بایگانی‌ها

جوانی از دست‌رفته…/واکنش منتقدان به «پارتنوپ» ساخته پائولو سورنتینو

پیت هموند-ددلاین
مترجم:اردوان وزیری
پائولو سورنتینو فیلم‌های متنوعی ساخته اما تا زمانی که شخصی‌ترین فیلم خود دست خدا را ساخت به ناپل،سرزمین دوران جوانی‌اش بازنگشته بود.به نظر می‌رسد ایتالیا عامل اصلی خلاقیت وی و شاید نزدیک‌ترین مکان به قلبش برای مرحله جدید فیلم‌سازی‌ او باشد که با الهام گرفتن از دوران جوانی‌اش آغاز شد.پارتنوپ که بازتابی از دوران جوانی است که همیشه آرزوی تجربه کردنش را داشته نه تنها بازگشت سورنتینو به بخشی از ایتالیاست که ارتباط و پیوند عمیقی با آن حس می‌کند بلکه در عین حال اولین فیلمی است که از دیدگاه یک زن ساخته است.نمی‌دانم چرا او این همه صبر کرد تا به این مرحله جدید در فیلم‌سازی‌اش برسد اما خود او گفته برای این کارش دلایلی داشته است.او می‌خواسته این بار یک زن خودِ دیگر او باشد زیرا برای روایت یک داستان قهرمانانه؛همان‌ گونه که شخصیت زن را در آن قرار می‌دهد برجسته کردن زنانی که حس می‌کنند برای دوام آوردن در جامعه مجبور بوده‌اند تلاشی بسیار بیشتر از مردان به خرج دهند اهمیت زیادی دارد و به عنوان یک فیلم‌ساز حالا دقیقا زمان مناسب انجام این کار است.

و در پارتنوپ او کاراکتر فوق‌العاده‌ای را برای انجام این کار انتخاب کرده است.متولد سال 1950 در خلیج ناپل که اسمش از اشاره ساکنان این منطقه به سرزمینی که زمانی محل استقرار یونانی‌ها بوده و حالا بخشی از ناپل است که سکنه آن پارتنوپی هستند گرفته شده.سلستیا دالا پورتا زنی است که تابستان‌های خاطره‌انگیزی را در منطقه‌ای که نامش وام‌دار کاراکترهای رنگارنگ و سرزنده آن است سپری می‌کند.درواقع به نظر می‌رسد سورنتینو به همان اندازه که قصد نمایش این مکان زیبا را در فیلمش داشته درصدد بوده تا این زن جوانی که مردان همچون آهن‌ربا به او جذب می‌شوند را به تصویر بکشد.در اوایل فیلم کنجکاوی اندیشمندانه‌اش را مشاهده می‌کنیم که وی را از بسیاری از ساکنان منطقه متمایز می‌سازد. او به وضوح چیزهای بیش‌تری می‌خواهد اما از همنشینی و مجالست دیگران نیز لذت می‌برد.او زیر آفتاب می‌نشیند و کتاب‌های جان چیور را مطالعه می‌کند و درنهایت با کمال تعجب و غافل‌گیری مردی مسن با ظاهری افسرده را ملاقات می‌کند که خودش را جان چیور واقعی معرفی می‌کند.داستان،پارتنوپ را تا دوران پیری دنبال می‌کند و برای لو نرفتن داستان اشاره نمی‌کنم او به چه شخصی بدل خواهد شد اما پایان فیلم رضایت‌بخش‌ترین لحظات آن را شکل می‌دهد.به طور کلی خاطرات جوانی در ناپل و کاپری است که روایت را پیش می‌برد،لحظاتی برای گرامی داشته شدن در زندگی‌مان و این برای سورنتینو که جوانی از دست رفته‌ای را که هیچگاه تجربه نکرده خلق می‌کند تفاوتی ندارد.خوشبختانه او آن را در فیلم‌هایش زندگی می‌کند.