بایگانی‌ها

خاموشی طبل توخالی

خاموشی طبل توخالی
خاموشی طبل توخالی

مرسده مقیمی

دنیای تصویرآنلاین-از حدود دو سال پیش وقتی زمزمه‌های ساخت یک اثر بزرگ از کمپانی یاش راج فیلمز به کارگردانی ویجی کریشنا آچاریا به گوش رسید شاید همه در انتظار فیلم موفقی مثل «انفجار 3» بودند؛ با پیوستن امیر خان و کاترینا کایف که هر دو در فیلم قبلی نیز حضور داشتند؛ این گمانه‌ها قوت گرفت. یک فیلم اکشن ـ مهیج که چاشنی عاشقانه نیز دارد و قصدش فتح گیشه است؛ اما با آمدن خبرهای تازه و این‌که این فیلم بزرگ‌ترین پروژه هندوستان خواهد بود اشتیاق‌ها برای فیلم جدید این کمپانی معروف هندی اوج گرفت. وقتی امیر خان تمام زمان خود را صرف «آدمکشان هندوستان» کرد و تنها در اوقات فراغت اندک‌اش در فیلمی که تهیه‌کنندگی آن را بر عهده داشت نقشی کوتاه ایفا کرد؛ بیشتر این ظن تقویت شد که امیر خان مشغول بازی در فیلمی است که ارزش این همه زمان گذاشتن را دارد. آخرین باری که او برای فیلمی دو سال زمان صرف کرده بود نتیجه‌اش بیوگرافی ورزشی «کشتی روی خاک/دنگال» بود که تحسین همگان را برانگیخت و حتی پس از سال‌ها مجسمه زن سیاه‌پوش فیلم‌فیر را برای او به ارمغان آورد و علاوه بر تحسین منتقدان و کارشناسان، به فروش بالایی در داخل و خارج از هند دست یافت.

انتظارها از یک شاهکار دیدنی وقتی به اوج خود رسید که خبر اولین همکاری امیر خان با آمیتاب باچان منتشر شد. انتخاب‌های کاملا هوشمندانه و فراتر از انتظار آمیتاب باچان در سال‌های اخیر به همراه روند متفاوتی که امیر خان در پیش گرفته بود هر مخاطبی را امیدوار می‌کرد که با اثری کاملا متفاوت مواجه خواهد بود. پیوستن فاطیما سنا شیخ که تجربه موفق «کشتی روی خاک» را با امیر خان داشت فهرست پرانتظارترین فیلم هند را کامل کرد و همه در انتظار عظیم‌ترین تولید یاش راج فیلمز نشستند. انتشار عکس‌ها و رونمایی از گریم بازیگران اما زمزمه‌های بازسازی «دزدان دریایی کارائیب» را بر سر زبان‌ها انداخت اما با این وجود این‌قدر اعتمادها به این دو نفر زیاد بود که همه منتظر یک شگفتی بودند و انگار نمی‌خواستند به چشم‌های‌شان اعتماد کنند. در همان حینِ گمانه‌زنی‌ها درباره فیلم و گفتگوی عوامل که «آدمکشان هندوستان» ارتباطی با «دزدان دریایی کارائیب» ندارد؛ عده‌ای گفتند که فیلم از کتاب «اعترافات یک قاتل» نوشته فیلیپ میداس تیلور فرانسوی که رمانی بسیار معروف درباره گروهی آدمکش در هندوستان است اقتباس شده؛ اما عوامل سازنده این موضوع را قویا و رسما رد کردند تا خیلی سریع زمزمه‌های اقتباسی بودن فیلم نیز رد شود. البته یاش راج فیلمز به کلی چندان در شفاف‌سازی منبع آثارش مورد اعتماد نیست. بر خلاف اکثر کمپانی‌های هندی که به طور رسمی اعلام می‌کنند که قصد بازسازی فیلم مشهور هندی یا خارجی را دارند یا فیلمسازانی که با افتخار اقتباس‌های ادبی‌شان را اعلام می‌کنند؛ معمولا یاش راج فیلمز هیچ گاه نامی از منبع الهامش نمی‌آورد. شاید عجیب‌ترین سکوت این کمپانی درباره منبع الهامش، برگردد به فیلم «زادگان عشق» که به وضوح اقتباسی است از «رمئو و ژولیت» ویلیام شکسپیر اما نه تنها اشاره‌ای به این موضوع نشده بلکه برای آن فیلمنامه، نام دو نویسنده نیز ذکر شده است!

انتشار تریلر فیلم اما تقریبا آب پاکی را روی دستان کسانی ریخت که منتظر بودند علی‌رغم تمامی گمانه‌ها با فیلمی خاص و متفاوت از دو بازیگر مهم و محبوب مواجه شوند. شاید داستان به نظر هندی می‌آمد اما آن‌چه که در آن چند دقیقه قابل تشخیص بود شباهت غیرقابل انکار فیلم از نظر بصری و جلوه‌های ویژه به «دزدان دریایی کارائیب» بود. امیر خان برای آرام کردن جو به وجود آمده در گفتگوی کوتاهی گفت داستان این فیلم ربطی به آن فیلم ندارد و خواست مردم کمی صبور باشند اما او نیز تاکید کرد که این فیلم کاملا جنبه سرگرمی دارد و بنا نیست فیلمی محتوا محور باشد و این گفتگو ناخواسته مهر تاییدی بود بر این‌که این بار بر خلاف سال‌های اخیر قرار نیست با دیدن فیلمی از آمیتاب باچان و امیر خان شوکه شویم. با این وجود اما این‌قدر باور به این دو زیاد بود که فیلم توانست در روز نخست رکورد افتتاحیه را در هند بشکند. هرچند به دلیل هزینه‌های بالای ساخت فیلم و قدرت ستارگی بازیگرانش تعداد 7000 سالن سینما را در داخل و خارج از هند در اختیار داشت و بلیت‌هایش نیز کاملا با قیمت متفاوت و گران‌تر از معمول به فروش می‌رسید و همه این‌ها کمکی جدی بود برای ثبت رکوردهای جدید. با فروش روز نخست جشن و پایکوبی یاش راج فیلمز آغاز شد اما این جشن حتی به روز دوم نکشید و در روز دوم فیلم با چنان افتی مواجه شد که کمتر کسی حتی در خیالش نیز آن را متصور می‌شد.

«آدمکشان هندوستان» روایت حمله انگلیسی‌ها و غارت‌گری‌شان در هند است. پادشاهِ بخشی از این ملک غارت شده، تن به بنده انگلیسی‌ها شدن نمی‌دهد اما در نهایت برای نجات جان فرزندش تسلیم انگلیسی‌ها می‌شود اما فرمانده انگلیسی به محض امضای قرارداد شاه و همه خانواده او را می‌کشد. اما سلحشورِ سپاهِ شاه، خدابخش آزاد (آمیتاب باچان) دختر خانواده را نجات داده و از آن‌جا می‌گریزد اما با گذشت سال‌ها به رهبری آزاد گروهی تشکیل شده که به مبارزه با کمپانی هند شرقی که توسط انگلیسی‌ها اداره می‌شود؛ می‌پردازد و خواب را بر انگلیسی‌ها حرام کرده است. فردی باهوش و حیله‌گر به نام فرنگی (امیر خان) که برای در آوردن پول به هر حیله‌ای دست می‌زند و با انگلیسی‌ها نیز به نظر روابط خوبی دارد. توسط انگلیسی‌ها مامور می‌شود تا آزاد را پیدا کند و… .

همان‌طور که امیر خان در گفتگویش اشاره کرده بود داستان فیلم ارتباطی با «دزدان دریایی کارائیب» ندارد اما سکانس‌های دریایی به طور واضح و عیان بازسازی نعل به نعل همان فضاست و احتمالا اثبات این‌که ورژن هندی چیزی از نسخه غربی کم ندارد. از سویی شخصیتی که امیر خان آن را ایفا می‌کند آشکارا به شخصیت جک اسپارو با بازی جانی دپ تنه می‌زند. آزاد مُصر است به او که شخصیتی شوخ و غیرقابل پیش‌بینی دارد؛ اعتماد کند اما فرنگی هر بار اعتماد آن‌ها را می‌شکند ولی درست وقتی چیزی نمانده آن‌ها را به کشتن دهد یک‌باره ورق برمی‌گردد و ما متوجه می‌شویم او برای کارش دلیل و نقشه‌ای داشته است. شوخ‌طبعی او، دلداگی‌اش نسبت به زنانی که نمی‌تواند برای همیشه آن‌ها را به همراه داشته باشد، غیرقابل پیشبینی بودنش و البته این‌که پس از انجام همه کار‌ها کشتی‌اش را برمی‌دارد و می‌رود جمگی ویژگی‌های جک اسپارو است و انکار آن چیزی را تغییر نمی‌دهد.

فیلم تازه کارگردان «انفجار 3» درست مانند همان فیلم یک ماسالای سرگرم‌کننده است. باز هم امیر خان قرار است بار اصلی فیلم را به دوش بکشد و باز هم کاترینا کایف بناست صرفا در چند آیتم رقص برای فیلم مخاطب جمع کند و بازدید این آیتم‌ها را در یوتویوب به صد میلیون برساند! گرچه امیر خان نمایش خوبی دارد اما قیاس ناخواسته‌اش با جانی دپ محکوم به شکست است.

آن حجم از جلوه‌های ویژه، مقدار بالای هزینه و زمانی که صرف ساخت فیلم شده، تبلیغات گسترده و اکران غیر معمول در سراسر دنیا، آن قدر بار فیلم را سنگین می‌کند و انتظارات را بالا می‌برد که امیر خان به تنهایی نمی‌تواند آن را به دوش بکشد! البته از نخست هم بنا نبوده او در این مهم تنها باشد. مواجهه نخستین او با آمیتاب باچان بزرگ یکی از مهم‌ترین برگ‌های برنده فیلم بود اما متاسفانه باچان اصلا محلی برای نمایش هنرش ندارد. نقش او نه چندان جای کار جدی داشته و نه اصلا مجالی برای خودنمایی دارد. تنها لحظه‌های ویژه کاراکتر آزاد صحنه‌های اکشن است که آن هم بیشتر از این‌که توانایی‌های باچان را به نمایش بگذارد نشان دهنده پولی است که صرف گروه اکشن و جلوه ویژه کار شده است و البته که نه بیشتر! فیلم در همین جلوه‌های بصری نیز نمی‌تواند برتری چشمگیری نسبت به نسخه پرطرفدار آمریکایی‌اش داشته باشد. بخش‌هایی هم که اورجینال هندی و متعلق به فیلمنامه است به شدت تکراری و مستعمل است. مبارزه با انگلیسی‌ها، تن ندادن به ظلم و ستم آن‌ها و… از سویی انگلیسی‌ها هم شمایل آشنای فیلم‌های هندی را دارند. مردهای سفید و بوری که مسلط هندی صحبت می‌کنند و حتی در خلوت خودشان هم انگلیسی حرف نمی‌زنند! از طرفی انگار انگلیسی‌هایی که مشغول چپاول هند هستند اصلا در کشورشان زن نداشته‌اند و هیچ زنی هم همراه‌شان نیست که آن چنان برای دلبری‌های زنی هندی آب از دهان‌شان راه می‌افتد و برای دیدن رقص او کلا از همه چیز غافل می‌شوند!

فیلمنامه‌ای که تنها برگ برنده‌اش را روی غافلگیری‌هایی که شخصیت امیر خان آن را ایفا می‌کند بنا کرده معلوم است که قافله را می‌بازد؛ چرا که اولا مخاطب هندی با شناختی که از امیر خان دارد می‌داند که او قهرمان فیلم است و با توجه به اهمیت بالای عرق هندی در سینمای هند محال است که قهرمان قصه با انگلیسی‌ها همدست باشد و آب به آسیاب دشمن بریزد و از سویی شباهت آشکارای کاراکتر او به جک اسپارو کاملا غافلگیری‌های فیلمنامه را بی اثر می‌کند چرا که مخاطب مطمئن است قصه به چه نحوی پیش خواهد رفت. بنابراین دست فیلم برای ارائه چیزی تازه خالی می‌ماند و امیر خان به رغم بازی قابل قبولش نمی‌تواند فیلم را از شکستی سنگین نجات دهد.

سینمای هند که اتفاقا در بازسازی آثار سینمایی به طور معمول موفق عمل می‌کند چرا که به خوبی از پس بومی کردن نسخه اصلی برمی‌آید این بار شکستی باورنکردنی را تجربه می‌کند. برای مثال سه گانه ابر قهرمانی «کریش» که در واقع بازسازی فیلم‌های ابرقهرمانی نظیر «بتمن»، «سوپرمن»، «مرد عنکبوتی» و… است به فروش بالایی در گیشه دست پیدا می‌کند چرا که به خوبی بومی شده و البته با مخاطب صادق است. اگر بنا باشد مثل یاش راج فیلمز هر منبع الهامی را انکار کرد و بومی‌سازی محصول اصلی را نیز به شکلی ساده‎‌انگارانه و با المان‌های تکراری برگزار کرد ماحصل همین چیزی است که دیگر یاش راج فیلمز قادر به انکار آن نیست. فیلمی که بنا بود رکوردها را در هند جابجا کند و با اکران خارجی گسترده، جهان را نیز فتح کند و تبدیل به اولین چهارصد کروری سینمای هند شود با شکست سریع، سنگین و دور از انتظار تنها نقطه تاریکی در کارنامه بازیگرانی شد که سال‌ها بود حضورشان در کاری ضمانت کیفیت آن کار بود. شاید باورش سخت باشد که فیلمی با بازی امیر خان در کمتر از یک هفته مخاطبانش را از دست می‌دهد و حتی نیمی از بودجه صرف شده‌اش را باز نمی‌گرداند. باورکردنی نیست بازیگری که چهار فیلم در فهرست 250 فیلم برتر دنیا دارد و تعدادی از فیلم‌هایش هم مدتی در این لیست قرار داشته در سایت IMDb امتیازی که از کاربران دریافت کرده به 4 هم نرسد. این‌که فیلمی با این حجم از تبلیغات و در اختیار داشتن کلی امکانات ویژه برای ثبت رکوردهای تازه در سایتی که نه منتقدین، که مردم در آن رأی می‌دهند امتیازش 6/3 از 10 است؛ هیچ دلیلی ندارد جز این‌که فیلم حتی نتوانسته هواداران شش آتشه امیر خان و آمیتاب باچان را راضی نگاه دارد چه رسد به بقیه!