بایگانی‌ها

داستان اسباب‌بازی/ درباره «پریسیلا» ساخته سوفیا کاپولا

ایمان عظیمی

رهایی از زندانی که دیوارهای بلندش را دیگری برای زندانی بنا می‌کند آنقدر جذاب هست که سینما از ابتدای پیدایشش تاکنون در قالب سبک‌ها و ژانرهای مختلف و گوناگون دست از سرش برنداشته و همواره توجه ویژه‌‌ای به آن نشان داده است. «پریسیلا»‌ی سوفیا کاپولا نیز در درون همین ایده، داستان خود را به مخاطبش ارائه می‌دهد و سعی می‌کند از زاویه‌دید پریسیلا پریسلی، به قصه‌ی آشنایی وی با الویس، ازدواج و در انتها جدایی‌اش از او بپردازد. پریسیلا زیر سن قانونی است که در یک مهمانی الویس را می‌بیند و علاقه‌اش به این آرتیست رفته‌رفته رنگ شیفتگی به خود می‌گیرد و در نهایت این علاقه به وصلتی ظاهراً رویایی منجر می‌شود. در حقیقت پریسیلا با پا گذاشتن در زندگی خصوصی الویس به‌عنوان معشوقه و همسر به ناگزیر تمام وجوه زندگی شخصی خودش را تحت سیطره‌ی نگاه‌های مزاحم قرار می‌دهد و وی را وارد دنیای خشن مردانه‌ای می‌کند که تا پیش از آن هیچ شناختی نسبت به اقتضائات و زوایای پنهان و تاریکش نداشته است.

امّا باید گفت که واقعیت زندگی مصیبت‌بار پریسیلا با الویس در بازنمایی سوفیا کاپولا به ثمر نرسیده و او تمام آنچه در چنته داشته را در ابتدای اثر خرج شکل‌گیری رابطه‌ی این دو با یکدیگر کرده است. فیلم شروع خوبی دارد و می‌تواند بیننده را نسبت به ادامه‌ی ماجرا دلگرم کند، امّا با ورود پریسیلا به زندگی الویس تمام آن ایده‌های روایی ته می‌کشد و فیلمساز برای اتمام کار خود به تکرار موقعیت‌ها و رویدادهایی که یکی پس از دیگری با سرعت طرح می‌شوند روی می‌آورد. به عبارت دیگر مخاطب نمی‌تواند بفهمد که چه کشمکش درونی یا بیرونی‌‌‌‌ای در شخصیت پریسیلا بروز می‌یابد که وی را از ادامه‌ی زندگی با الویس منصرف می‌کند. در واقع مخاطب باید تمام این احوالات درونی و بیرونی کاراکتر را برای خود مفروض بگیرد تا همه‌چیز در انتها جور دربیاید. فیلم همچون آثار پُرسر و صدای این روزها برای مظلومیت «زن» گریبان چاک نمی‌دهد و قصه‌اش را در آرامش و به‌شکلی کاملاً موجز روایت می‌کند امّا پافشاری کاپولا بر ادامه‌ی این فاکتور مثبت عملاً مخاطب را با فیلمی کم‌‌گو و بی‌خاصیت روبه‌رو می‌کند که از پس هیچ کدام از سوال‌هایش برنمی‌آید. پریسیلا مثل خمیر بازی در دستان الویس قرار می‌گیرد و به هرشکلی که او می‌خواهد درمی‌آید، ناراحتی ظاهری پریسیلا هم از روابط خارج از عرف و اخلاق الویس با دیگران به هیچ بحرانی در زندگی آن‌ها دامن نمی‌زند، ولی ما درنهایت می‌بینیم که او تصمیم می‌گیرد که زندگی‌اش را از جهنم رابطه با این خواننده و دنیای ظاهرفریبش نجات دهد و بیننده را با تمام سوال‌هایش تنها بگذارد. در واقع می‌توان اینطور خلاصه کرد که اکت نهایی پریسیلا به‌هیچ عنوان از منطق شکل‌یافته در طول اثر پیروی نمی‌کند و تحمیلی درنظر گرفته می‌شود.