ترجمه:اردوان وزیری
دیوید الریش(ایندیوایر):زمان آرماگدون قصهای به یاد ماندنی درباره یک پسربچه یهودی به نام پل گراف و یک پسربچه سیاهپوست کمی بزرگتر از او،جانی است که در اولین روز مدرسه در سپتامبر 1980 با هم ملاقات میکنند و بهواسطه علائق مشترکشان با هم دوست میشوند.این داستانی است درباره خطوط نامرئی گسل نابرابریهای اجتماعی،سازشهای اخلاقی ملازم با رویای آمریکایی و روشهای عملی که از طریق آن،به خاطر سپردن گذشته میتواند تنها دفاع مشروع در مقابل نیروهای اجتماعی باشد که تلاش میکنند این گذشته را دائما به عنوان چشماندازی از آینده اما در شکل و شمایلی تازه و متفاوت ارائه کنند.هرچند که «زمان آرماگدون» در قلب خود داستانی راجعبه رابطه پل با فردی بزرگتر از جانی یعنی پدربزرگ مادریاش هم هست.این فیلم شبیه یک بعدازظهر سرد یکشنبه فیلمبرداری و با میلیونها سایه قهوهای رنگآمیزی شده و از طرفی حامل نوعی سردی و دلتنگی است که از زوال غمگنانه و خاطرات دردآور گذشته نشئت میگیرد.زمان آرماگدون به شیوهی خودش زیبا و تکاندهنده است اما در عین حال همچون یک شال عبادت گرم و تیره هم هست.جیمز گری فیلمهایی میسازد که قرار است دیده شوند اما اغلب از شما میخواهند که در جایی بیش از نیمه راه با آنها همراه شوید و این فیلم نیز از چنین قاعدهای مستثنی نیست.
جاستین چانگ(لس آنجلس تایمز):عنوان فیلم تازه جیمز گری ارجاعی کنایهآمیز به اظهارنظر رونالد ریگان در اولین کارزار انتخاباتی اوست:ما ممکن است نسلی باشیم که شاهد آرماگدون خواهد بود.این یکی از اشارات متعدد آخرالزمانی ریگان،هم قبل و هم طی دوران ریاست جمهوری او بود تا از این طریق به بسیاری از مردم خصوصا رهبران مذهبی که اعتقاد داشتند او از انجیل برای توجیه و تعجیل در یک جنگ اتمی با اتحاد شوروی بهرهبرداری میکند درباره وقوع احتمالی چنین جنگی هشدار دهد.فاصله زمانی فیلم،دهه 1980 میلادی با دوران معاصر یادآور این نکته است که هر عصری پیامبران دروغین روز قیامت خودش را دارد و هر نسلی تصور میکند ممکن است آخرین نسل انسانی باشد.اما فیلم جیمز گری، یک درام دوران بلوغ که درباره زمان تاریخی وقوع رخدادهایش،همچون دوران حاضر به شدت بدبینانه است تنها از این طریق نیست که تاریخ را از نو بازتاب میدهد.داستان فیلم درباره رفاقت بین پل و جانی همکلاسی سیاهپوست اوست.دوستی این دو باعث میشود بهرغم موقعیتهای فردی متفاوتشان با هم برابر و یکدل شوند.زمان آرماگدون بهرغم اینکه گاهی اوقات اساسا حس دورانی که در آن میگذرد را ندارد اما تا حدود زیادی به مسائلی همچون برتری سفیدپوستان،مجازات و تنبیه سیاهپوستان،هراسافکنی جمهوریخواهان،خانواده ترامپ و اَشکال بسیار متفاوت و رنگارنگی از بیعدالتی آمریکایی میپردازد.