بایگانی‌ها

دراکولای مغبون

دراکولای مغبون
دراکولای مغبون

نویسنده: ایمان عظیمی  

 

نسخه‌ی کریس مک‌کی از دراکولای برام استوکر ترکیبی است از عناصر آشنا و نا آشنا. آشنا از این بابت که در پیرنگ موازی اثر ما با یک درام گنگستری معمولی طرف هستیم که هیچ بداعت و خلاقیتی در آن وجود ندارد و یک کلیشه‌ی همه‌جانبه را روایت می‌کند. ناآشناست چون جایگاه خدمتکار دراکولا را از یک کاراکتر فرعی به سطح یک قهرمان رسانده است و توانسته آن را به روز کند.  

«رنفیلد» (نیکلاس هولت) که از خدمت کردن به ارباب خود یعنی «دراکولا» (نیکلاس کیج) به تنگ آمده در پی یافتن راه چاره‌ای به کلیسا می‌رود تا زندگی تازه‌ای را به دور از فرامین دراکولا و تحت هدایت کلیسا آغاز کند. از آنسو افسر تنهای پلیس یعنی «آکوافینا» (ربکا کوئینسی) حضور دارد که برای یافتن قاتل پدر خود با گروهی از همکاران فاسدش و مافیای قدرتمند شهر مقابله می‌کند؛ در این میان اشتیاق دراکولا به نوشیدن خون ربکا و رنفیلد را به یکدیگر وصل می‌کند.  

رایان ریدلی در جایگاه فیلمنامه‌نویس و کریس مک‌کی در پرداخت موقعیت محوری قهرمان داستان خود (رنفیلد) آنطور که شایسته است خوب عمل نکره‌اند؛ ریدلی وجوه بارز و مهم زیست کاراکتر رنفیلد را در پس‌زمینه‌ی داستان قرار می‌دهد که همین مسئله سبب می‌شود تا خط روایی پیرنگ شکل نگیرد و داستان در عرض پیش نرود. منحنی تحول شخصیت رنفیلد از یک نوکر خون‌آشام به حامی افراد ِ مفید جامعه در فقدان عینی بخش مهمی از زندگی وی عملاً به‌درستی پیش نمی‌رود و بزنگاه‌های اخلاقی تعبیه شده در فیلمنامه‌ نیز آنقدر کودکانه و غیرمنطقی است که کیلومترها با باور مخاطب فاصله دارد.  

اسطوره‌ی خون‌آشام معمولاً از دو سرچشمه‌ی اصلی مایه می‌گیرد: ۱. دین و ۲. جذبه‌ی جنسی. دراکولای ضدکلیشه‌ای و فانتزی فیلم ِ رنفیلد تنها از خون افراد به‌ظاهر پاک تغذیه می‌کند و بنده‌ی بدی‌هاست؛ امّا جذبه‌ی جنسی هیچ جایی در ساحت اسطوره‌ای دراکولای کارتونی رنفیلد ندارد. او‌ به‌ظاهر در پی جذب پیروانی‌ست تا بتواند عطشش به خون را برطرف کند ولی در انتها به خدمت رییس مافیای شهر در می‌آید. در حقیقت می‌توان رنفیلد را هجویه‌ای بر دراکولای برام استوکر قلمداد کرد که فقط در پی سرگرمی‌ست و نمی‌توان آن را جدی گرفت. امّا در همین اثر سرگرم‌کننده هم اومانیسم کار خود را پیش می‌برد، هرچند حضورش آنطور که در دیگر آثار به شاخصه‌ی اصلی فیلم‌ها تبدیل می‌شود پررنگ نیست. در ابتدای فیلم دراکولا با کمک خدمتکار خود به حساب کلیسا می‌رسد ولی این کلیسای سکولارشده‌ی امروزی‌ست که فناناپذیر است و در بزنگاه به داد رنفیلد می‌رسد. در واقع می‌توانیم رنفیلد را از یک زاویه به‌عنوان اثری که حامی اخلاق رایج شده‌ی این روزهاست به حساب بیاوریم.  

حضور نیکلاس کیج در جایگاه دراکولا از منظر فرامتنی هم جالب است. هم در انتها خاکمال می‌شود و چیزی از وی به جا نمی‌ماند که بی‌ارتباط با حال و هوای امروز وی نیست و از طرف دیگر مخاطب جدی‌تر سینما را به یاد دراکولای عمویش، فرانسیس فوردکاپولا می‌اندازد.