بایگانی‌ها

دوربین همچون اسلحه…

دوربین همچون اسلحه...
دوربین همچون اسلحه...

نزهت بادی

دنیای تصویرآنلاین-«دیوانه» ساخته استیون سودربرگ با نقش‌آفرینی کلر فویی در نقش اصلی با یک موبایل آیفون 7pluse فیلمبرداری شده است. رونمایی «دیوانه» در جشنواره جهانی برلین سال 2018 بود.تدوین و فیلمبرداری فیلم را  خود سودربرگ انجام داد. . «دیوانه» در ژانر وحشت روانشناختی قرار می‌گیرد.

+++

دنیای تصویرآنلاین-فیلمبرداری فیلم با گوشی آیفون توسط کارگردان که عامدانه و آگاهانه وجود دوربین را موکد می سازد و حضور ناظری نامرئی در حال دید زدن را به رخ می کشاند، حسی از چشم چرانی و تحت نظر گرفتن و تعقیب شخصیت توسط یک نگاه مزاحم را در مخاطب به وجود می آورد و گویی آن که تصاویر زن را ثبت می کند، استیون سودربرگ نیست و گوشی آیفون در دستان همان مرد عاشق متجاوزی وجود دارد که ساویر را دنبال می کند. همانطور که در ابتدای فیلم روی تصاویری از ساویر صدای مردی را می شنویم که درباره او حرف می زند و گویی در حال دزدکی پاییدن اوست. با چنین رویکردی سودربرگ به مسأله از بین رفتن حریم خصوصی انسان معاصر به واسطه محاصره شدن توسط دوربین تلفن های همراه می پردازد که می تواند به تعبیر سوزان سانتاگ شکل والایش یافته اسلحه به حساب بیاید و با عکس و فیلم گرفتن از آدم ها به نوعی قتل آن ها دست بزند.

تعدی دیوید به خلوت شخصی ساویر موجب شده است که دنیای امن ذهنی او به هم بریزد و او مدام حضور ناپیدای او را در اطرافش حس کند و خود را در معرض خطر ببیند، حتی اگر به شهر و خانه دیگری رفته و هر رد و نشانی را از خود پاک کرده باشد. بنابراین هرچند در محیط پیرامونش خبری از دیوید نیست اما در دنیای درونی اش همچنان به عنوان عامل تهدیدگر رفت و آمد دارد. به همین دلیل به مرکز روانی درمانی می رود تا راه حلی برای غلبه بر توهمات ذهنی اش بیابد و حالش بهتر شود و بناگه آن آسایشگاه به زندان هراسناکی برایش بدل می شود که زندانبانش همان مرد متجاوزی است که از او می گریزد و انگار دختر بخت برگشته همچون شکاری بی خبر با پای خود به دام شکارچی قدم می گذارد. نحوه برخورد با او در آسایشگاه را می توان بازنمودی از مواجهه جامعه با قربانی آزارهای جنسیتی دانست که به فرد به چشم مقصر و مسبب ماجرا نگاه می کنند و به جای درک و کمک و درمان روان رنجور و آسیب دیده اش با برچسب زدن و انگ چسباندن تحت فشارش قرار می دهند و روحش را می خراشند و به تباهی او بیشتر دامن می زنند.

از این رو می توان کل پروسه فروپاشی روانی که ساویر در آسایشگاه از سر می گذراند، یک تجربه ذهنی در نظر گرفت که زن چنان خود را اسیر در جهان پر از اضطراب و تشویش و تردید و تزلزل و هراس می بیند که در هیچ جا احساس امنیت نمی کند و هر کسی می تواند به صورت همان مرد مزاحمی درآید که انگار در دنیا تکثیر شده است. با نمایش ساویر در آن اتاقک آبی حبس شده که راه فراری ندارد و با چرخش به هر سو فقط دیوید را می بیند، جهان بسته و خفقان بار ذهن او ترسیم می شود که به تمامی به تسخیر مرد عاشق درآمده که حریم امن زن را متلاشی کرده است. بنابراین هرچند دیوید به جسم ساویر تجاوزی نکرده و به او آسیبی نرسانده است اما با تصرف وحشیانه حریم شخصی اش سبب شده است که ساویر حس مالکیت و انحصار بر خود و روح و روانش را از دست بدهد و همه چیزهایی را که به او تعلق دارد، در معرض تصاحب ویرانگر مرد ببیند و برای باز پس گرفتن خودش از متجاوز دست به هر خشونتی بزند. به همین دلیل در پایان دیگر متجاوزی در کار نیست اما اثرات مخرب و بی پایان تجاوز تداوم دارد و ساویر همواره خود را همچون بی پناهی در برابر جامعه مهاجمی می بیند که مجبور است برای دفاع از خود به آن حمله کند و خود به صورت بندی دیگری از همان متجاوز بدل شود.