بایگانی‌ها

روایتی تازه از پشت‌صحنه تحسین‌شده‌ترین فیلم سال

روایتی تازه از پشت‌صحنه تحسین‌شده‌ترین فیلم سال
روایتی تازه از پشت‌صحنه تحسین‌شده‌ترین فیلم سال

اگر تجربه زیادی در کارگردانی ندارید، یک فیلمنامه درجه یک برای ساختن فیلم خوب نیاز اصلی‌تان است. گرتا گرویگ هم این را می‌دانست و اولین نسخه «لیدی برد» را با عنوان «مادرها و دخترها» در 350 صفحه نوشته بود. «این روش من است، خیلی می‌نویسم بعد می‌چلانمش تا عصاره خوبش درآید.» با وجود اولین تجربه ایستادن پشت دوربین، این فیلمساز تجربیات موفقی در فیلمنامه نویسی دارد. «فرانسس ها» و «دلبر آمریکا» ساخته‌ی نوآ بامباک کارهایی بودند که گرویگ در آن‌ها علاوه بر بازیگری در نوشتن فیلمنامه هم نقش  داشته، همچنین در فیلم «شب‌ها و آخر هفته‌ها» علاوه بر کمک در نوشتن فیلمنامه، دستیاری جو سوانبرگ، کارگردان فیلم هم بر عهده داشته. در واقع «لیدی برد» اولین تجربه‌ی مستقل گرویگ در نوشتن و کارگردانی است، هر چند که او گفته در مراحل ساخت از نامزدش نوآ بامباک مشاوره ‌گرفته است.

 اولین انتخاب برای تهیه‌کنندگی فیلم هم اسکات رودین بوده که قبلا «فرانسس‌ ها» را با هم کار کرده بودند. «می‌خواستم او را در موقعیتی قرار دهم که نتواند نه بگوید. او کارش را بلد است، در آینده اگر بخواهم فیلمی بسازم باز با او کار می‌کنم.»

ساختن «لیدی برد» از کارهایی بوده که گرویگ سال‌ها است قصد دارد انجام دهد. این فیلم یک داستان زندگینامه‌ای نیست و در ساکرامنتو، کالیفرنیا سال 2003 اتفاق می‌افتد و ماجرای دختری را روایت می‌کند که دوست دارد “لیدی برد” صدایش کنند. «هیچ کدام از اتفاقات فیلم داستان زندگی من نیستند. من هیچ وقت کسی را مجبور نکردم که مرا با نام دیگری صدا بزند و والدینم از تصمیم برای ثبت نام در کالج نیویورک کاملا مطلع بودند. اما یک جوهره‌ی احساسی در روابط وجود دارد که من را جذب می‌کند. به‌نظرم اینکه آدم‌ها می‌خواهند بقیه را به نسخه جدید خودشان بدل کند یک فاجعه است، من همیشه دلم می‌خواهد آدم‌ها آزادی عمل داشته باشند تا خودشان تصمیم بگیرند که می‌خواهند چه کسی باشند.»

گرویگ وقتی برای فیلم «طرح مگی» به جشنواره تورنتو رفته بود، سیرشا رونان را ملاقات کرد که برای حمایت از «بروکلین» به جشنواره آمده بود. «از سیرشا خوشم آمده بود، فیلمنامه را بدون هیچ توضیح قبلی به او دادم تا بخواند، من اولش هیچ توضیحی به کسی نمی‌دهم، به‌نظرم فیلمنامه باید خودش خودش را بفروشد!» بعد از علاقه سیرشا رونان به فیلمنامه، گرویگ از او خواست که دورخوانی کند «سیرشا به‌طرز غیر قابل باوری خوب بود! این قدر با هم رفیق شدیم که او را سیرش صدا می‌کردم. به‌نظرم بازیگر مناسب را پیدا کرده بودم، اما سیرشا باید در برادوی تیأتر بازی می‌کرد و شش ماه کار داشت، من “لیدی برد” را پیدا کرده بودم، به‌خاطر او تولید را شش ماه عقب انداختم.»

با حمایت‌های اسکات رودین، الی راش و اولی اونیل، گرویگ برای ساخت این فیلم مستقل همه‌جوره دستش باز بود، او توانست انتخاب اولش برای هر نقش را استخدام کند. موفق شد تریسی لتس و لاری میت کالف را برای نقش والدین و بنی فالدستین را در نقش دوست صمیمی”لیدی برد” بیاورد و  لوکاس هجز، تیموتی شلمی، استیون هندرسون و لوئیس اسمیت را برای دیگر نقش‌ها آوردند که برای یک فیلم مستقل که کارگردانش فیلم اولی است تیم خیلی خوبی محسوب می‌شود.

گرویگ در مورد انتخاب چند بازیگر تیأتری مشهور از جمله تریسی لتس گفته: «ما نمی‌خواستیم بازیگران ابتکار بزنند، من این تجربه را در کار با نوآ بامباک داشتم. البته فکر کنم علت دیگرش هم عشق اول من یعنی تیأتر است و اینکه در تیأتر نمایشنامه‌نویس پادشاه آن ولایت است! بازیگر باید راهی پیدا کند تا کلمات را بیان کند، کلمات تغییری نمی‌کنند.»

با موفقیت «لیدی برد» در حلقه منتقدان نیویورک و دریافت جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه، شکستن رکورد «داستان اسباب بازی 2» در دریافت 164 نقد با نمره 100% و تبدیل شدن به بهترین نقد سایت راتن تومیتوز و بهترین فروش در اکران محدود فصل جوایز 2017 با 16.8 میلیون دلار، گرتا گرویک برای مراسم اسکار لحظه شماری می‌کند و باجود رقیب گردن کلفتی مثل «پست» ساخته‌ی جدید و تحسین شده‌ی استیون اسپیلبرگ کار برای مستقل‌هایی چون «لیدی برد» خیلی سخت است، سیرشا رونان هم باید با مریل استریپ دست نیافتنی رقابت کند!