محمد جلیلوند
تایخ سینمای جهان پر است از فیلمهایی که براساس یک شخصیت واقعی ساخته شده و قهرمان آن کسی است که تماشاگر یک شناخت نسبی از آن دارد. در تعدادی از آنها فیلمساز تنها به نمایش برشی کوتاه از زندگی شخص که وجوه دراماتیک بیشتری دارد، اکتفا کرده و آن را در عرض گسترش میدهد. برخی از آنها نیز در زیرمجموعه داکیومنتری یا همان مستندنما جای میگیرند که فیلم سینمایی «صبح اعدام» ساخته بهروز افخمی یکی از آنها به حساب میآید.
فیلمی کهایده اولیه آن از کتاب خاطرات روزنامهنگار قدیمی محمد بلوری گرفته شده که در آن به طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی و ماجرای محاکمه و در نهایت تیربارانشان پس از واقعه پانزده خرداد ۱۳۴۲ پرداخته شده است. افخمی که علاقه زیادی به قصههایی از این دست دارد، در «صبح اعدام» سراغ شیوه روایی متفاوتی رفته که پیش از این و در دهه هشتاد شکلی از آن را در فیلم «گاوخونی» تجربه کرده است. در «صبح اعدام» هم نریشن نقش مهمی در پیشبرد داستان داشته و حتی در معرفی شخصیتها نیز از آن بهره گرفته شده است.
هفت دقیقه اول فیلم یک شمای کلی از دهه شصت میلادی آمریکا و تأثیر آن روی فضای سیاسی کشور در حکومت پهلوی دوم ترسیم کرده که تصاویر آرشیوی فوقالعاده باکیفیتی هم دارد. بخش مهمی از فیلم در یک اتاق پر از دود و چند عکاس و خبرنگار درست پیش از اجرای حکم گذشته و دوربین روی بلوری جوان تامل بیشتری میکند.
نریشنهای مربوط به او و کلیددار طیب، بخشهایی از کاراکتر این دو را برای تماشاگر تشریح میکند که اندک و ناچیز جلوه میکند. در حقیقت افخمی در صبح اعدام بیش از آن که به روایت تاریخ بپردازد، درگیر بازیگوشیهای فرمی بوده و چندان در قید و بند قصه نبوده است. او در دکوپاژ فیلمنامهاش نیز به گونهای عمل کرده که در سینمای ایران مشابه ندارد. برای مثال میتوان به قاببندیها و استفاده فراوان از نماهای درشت اشاره کرد که بیش از هر میخواهد فضای خفه پیش از اعدام را به تماشاگر خود القا کند. افخمی در انتخاب بازیگرها و هدایت آنها جلوی دوربین هم متفاوت عمل کرده و در این زمینه هم نسبتاً موفق بوده است. به ویژه بازی درخشان ارسطو خوش رزم در نقش حاج اسماعیل رضایی که میتواند نامزد سیمرغ بلورین نیز باشد.
صبح اعدام با وجود نقاط قوت گفته شده به لحاظ مصالح داستانی کاستیهای بسیار داشته و مدت زمان هشتاد دقیقهایاش هم کند و کشدار به نظر میرسد.