باورکردنی نیست که غیبت علی معلم زمان چقدرگذشته و اولین بهار را بدون حضور او آغاز کرده ایم. در اولین روزهای سال جدید، یک هفته بعد از تدفین علی معلم، اهالی فرهنگ و سینما بار دیگر دور هم جمع شدند تا در سال جدید یاد دوست و یار دیرین خود را زنده نگه دارند و از خاطراتی که با او داشتند بگویند. مراسمی که با حضور جمع پرشماری از اهالی فرهنگ، سینما و رسانه برگزار شد.
مهران مدیری، احمد مسجد جامعی، محمد علی معلم دامغانی، ضیاالدین دری، گلاب آدینه، حسن فتحی، علیرضا رییسیان، مینو معلم، امیر پوریا، هیوا مسیح، حمید کریلی، امید معلم و آذر معماریان کسانی بودند از علی معلم و جایگاه او گفتند.
سال سخت پیشرو
در ابتدای مراسم، امید معلم بود که پشت میکروفن رفت تا به حاضران خیر مقدم بگوید:
«خیر مقدم میگویم به همهی شما عزیزان و از همراهی و همدلی شما در تمام این روزهای سخت تشکر میکنم. استرس ندارم ولی صحبت کردن در چنین مجلسی واقعا سخت است. اگر پدر اینجا بود حتما سخن را با همان بیان شیوای همیشگی و غزلی از حافظ آغاز میکرد. اما میدانم که هنوز هم اینجا و نظارهگر ما است. به هر حال تقدیر قابل حدس نیست و راهی جز امید به خداوند برای ما وجود ندارد. دربارهی پدر صحبتهای زیادی شده، از تمام واکنشهای مکتوب و شفاهی و دوستانی که دربارهی ایشان سخنرانی کردند تشکر میکنم و امیدوارم که بتوانیم که این سال سخت را با کمک همدیگر پشتسر بگذاریم و به آنچه که مدنظر او بود برسیم.»
پلی میان سنت و تجدد
در ادامهی مراسم بهنام بانی قطعاتی را به یاد علی معلم اجرا کرد و بعد از آن محمدعلی معلم دامغانی، شاعر سرشناس و رئیس فرهنگستان هنر دربارهی پسر عموی فقید خود صحبت کرد:
«علی معلم پلی بود میان سنت و تجدد، آن هم در دورانی که نه سنت ارزش سابق خود را دارد و نه تجدد. در زمانهای که خواه ناخواه زیست تمام ما تحت تاثیر این دو بعد از دنیا قرار گرفته، او پلی بود میان این دنیا و هر دو جهان را نیک میشناخت.
در این شرایط تنها میتوانم فهرستی از نکات مرتبط با او را بیان کنم. به دلیل بستری که در آن متولد شده بود، میراثدار سنت بود و طبیعت را خوب میشناخت. در ظاهر دلیلش خانوادهای بود که به کشاورزی و شبانی اشتغال داشت. اما از نظر معنا و ملکوت، خانوادهی پدری او میراثدار بزرگان شریعت و سنت و خانوادهی مادریاش از تبار عرفان بودند و همین شریعت و عرفان استخوانهای او را شکل داده بود.
از نظر شخصیت اکتسابی هم دنیای جدید را به خوبی درک کرده بود. هم از مفهوم بیت (خانه) شناخت داشت که از دل فرهنگ شرق بیرون میآید و هم بیت (bit) که نشانهای از رسانههای مدرن و تکنولوژی غربی است. به همین جهت از امیدهای مهم کشور برای رسیدن به آیندهای متعادل به شمار میرفت. اما در حقیقت، تقدیر کار خود را میکند. او در میان هنرها، هنر هفتم را برگزیده بود که همان سینما و هنری است که آیندهی جهان و رسانهها را شکل میدهد.
باشد که کسی و کسانی مانند او مسیرش را در سینما ادامه دهند که از اعتقاد و دانش توامان برخوردار باشند.»
آن که خانواده سینما را دور هم جمع میکرد
در ادامه علی اوجی که اجرای مراسم را بر عهده داشت از حسن فتحی دعوت کرد تا از علی معلم بگوید؛ دوست و همکار قدیمی که در «ازدواج به سبک» ایرانی اولین اثر سینمایی خود را در کنار او تجربه کرده و قرار بود که بعد از سالها دوباره با هم اثر مشترکی را به تولید برسانند.
«حتی تصورش هم برایم سخت است که بخواهم در ابتدای بهار 96 در رثای علی معلم صحبت کنم. اما مرگ روی تمام باورهای ما خط بطلان میکشد و همه را میبرد، چه کسی، چه زمانی و کجایش مشخص نیست اما همه یک به یک خواهیم رفت.
نمیتوانم بگویم مرحوم چون علی هنوز زنده و کنار ما است و باید دید که در عرصهی فرهنگ، هنر و مطبوعات چه میراثی برای ما به جای گذاشته. دیده ایم که همیشه در هر خانواده یک نفر هست که به مناسبتهای مختلف سعی میکند تا همه را دور هم جمع کند. معمولا این نقش را پیر و بزرگتر فامیل بر عهده دارد. در سینمای ایران هم علی چنین نقشی را ایفا میکرد. چه با جشن حافظ و چه در مجالسی که به مناسبتهای مختلف برگزار میکرد، همیشه سعی داشت تا خانوادهی سینما را کنار هم جمع کند و دور یک سفره بنشاند. آن هم در سینمای ما که معمولا اعضایش کمتر همدیگر را میبینند و با هم به گفتگو مینشینند و به همین دلیل معمولا شاهد کدورت و سوءتفاهم در خانوادهی سینما هستیم. اما وقتی که سینماگرها کنار هم مینشینند شباهتها و تنهاییهای همدیگر را بهتر درک میکنند. چقدر از آدمها به واسطهی همین جشنها و برنامههای علی همدیگر را بهتر شناختند و آشتی کردند.
این جمله را حدودا یکی دو سال قبل از خودش شنیدم که «اگرچه پایان تراژیک است اما مانع از ادامه دادن نیست». به همین دلیل با وجود آن که میل به زندگی در تمام رفتارش موج میزد، در نوع خودش هنرمندی مرگآگاه بود. تعریفی که از سینما داشت مدرن و مترقی بود و به دنبال اعادهی حیثیت از انسان در دنیایی بود که زیر بار بیعدالتنیها و نامرادیها کمر خم کرده.
نمیدانم که چگونه امور باید دوباره دست به دست هم دهد تا به سرمایهای چون او در عرصهی فرهنگ دست پیدا کنیم. به قول آلبر کامو انسان محکوم است به امیدوار بودن و امیدواریم میراث و رابطهی زیبایی که با نسل جوان داشت ادامه پیدا کند.»
مخزن اسرار
یکی دیگر از سخنرانان این مراسم ضیاالدین دری فیلمساز باتجربه و از دوستان علی معلم بود که از اعتماد و رازداری او گفت:
«حتی تصورش را هم نمیکردم که روزی بخواهم دربارهی نبود علی معلم صحبت کنم. واقعا سخت است و خودخواهانه اگر در این موقعیت بخواهم زیاد حرف بزنم و حق دیگران را ضایع کنم.
وقتی شخصیت شناخته شدهای از دنیا میرود، هرکس از او تعریف متفاوت و تازهای دارد. علی معلم هم شخصیت شناخته شدهای بود و فارغ از مرور بیوگرافی و دستاوردهایش، یک ربع قرن به واسطهی انتشار مجله دنیای تصویر و برگزاری جشن حافظ تقریبا تمام اهالی فرهنگ را میشناخت. چون خوشمشرب بود، گفتگوهایش با چهرهها از یک مصاحبهی عادی فراتر میرفت. چه بسیار کسانی که یا گلایهها و حرفهای مگو به دفترش میرفتند و وقتی که ضبط روشن میشد دیگر خبری از این حرفها و رازها نبود. سینهی علی معلم پر بود از رازها و اسرار ریز و درشت اما در این فضای مسموم جامعهی ما و برخلاف پاپاراتزیهای پرتعداد، همیشه فردی فرهیخته، قابل اعتماد و رازدار باقی ماند و این بخشی از شخصیت علی بود که دوست داشتم به آن اشاره کنم. »
شهر خاموش شد
گلاب آدینه نیز یکی دیگر از مهمانان این مراسم بود که برای صحبت کردن از علی معلم پشت تریبون دعوت شد:
«اگر اینجا هستم فقط به این دلیل است که من و همسرم مهدی هاشمی همیشه در تمام برنامهها و مجالس علی معلم و آذر معماریان حضور داشته ایم. الان که جلوی ساختمان رسیدیم و چشمم به کارت پارکینگی افتاد که به لطف آقای معلم دریافت کرده بودم، باز یاد گذشته افتادم و این که همیشه به زبان خودم دعایش میکردم. بعد از این اتفاق با مهدی جان خیلی صحبت کردیم که چه خواهد شد و به این نتیجه رسیدیم که سینما به مقدار زیادی برای ما بیمزه و بخش بزرگی از شهر برایمان خاموش شده است.»
نه نخبهگرا، نه نخبهکش
علی معلم همیشه به خانوادهی خود توجه ویژهای داشت و از خواهران و برادرانش بهعنوان چهرههایی فرهیخته و متفکر یاد میکرد. خانم دکتر مینو معلم، خواهر بزرگتر آن بزرگوار و رئیس مرکز مطالعات جامعهشناسی دانشگاه برکلی، نیز در این مراسم حاضر بود و از برادر فقیدش گفت:
«من خواهر بزرگتر علی هستم. علی که به دنیا آمد، من به مدرسه ابتدایی میرفتم. به قدری کودک درشت و خندهرویی بود که همیشه هنگام بازگشت به خانه همکلاسیها همراهم میآمدند تا با این کودک دوستداشتنی بازی کنند. علی خیلی زود خود را در دنیای رسانههای مکتوب و تصویری و بعد از آن مجازی کشف کرد. وقتی که از ایران میرفتم او نوجوانی بیش نبود و وقتی که برگشتم به روشنفکری وطنپرست تبدیل شده بود. علی کالای فرهنگی را از هر نوعش بیارزش نمیدانست و اعتقاد داشت که این عرصه بهترین محل برای بروز نقد فرهنگی و اجتماعی است.
دو خصوصیت عمده داشت که همیشه تحسینش میکردم؛ نخبهگرا نبود برخلاف تفکر نخبهگرای مدرنیستی که معمولا از پدیدههای عامهپست و عوامانه در فرار است، علی باور داشت هر آنچه که مورد اقبال مردم قرار گرفته ارزش تحلیل و توجه را دارد. از سوی دیگر برخلاف عرف رایج زمانه نخبهکش هم نبود و این روند را میتوان در سیری که جشن حافظ و دنیای تصویر طی کرده مشاهده کرد.
همیشه نکات فلسفی و تئوریک پیچیده را به زبان ساده و از طریق دیالوگهای فیلمها بیان میکرد و این قابلیتش مرا به یاد نویسندهی سرشناس نجیب محفوظ میانداخت که کتاب معروفش “شهر نمک“ دربارهی موضوع پیچیدهای مانند نفت است اما به جایش موضوع را از طریق حرفها و مثلهای عامیانه بیان میکند. علی این قابلیت را داشت تا همین کار را با استفاده از دیالوگهای فیلمها و زبان سینما انجام دهد.»
اصالت و گذشت
علیرضا رئیسیان هم سینماگری بود که دوستی نزدیکی با علی معلم داشت و در خانهی سینما و روز تشییع پیکر هم از او سخن گفته بود. رئیسیان یکبار دیگر پشت میکروفن رفت تا از خصوصیات تکرار نشدنی علی معلم بگوید:
«برای همهمان سخت است. نقطهی ارتباط و اتکای بزرگی در سینمای ایران دچار تغییر رنگ و ماهیت شده ولی باید بدانید که هرگز از بین نمیرود. اینجا آمده ام تا دو ویژگی مهم از علی را بازگو کنم. اولی اصالت است. الان که رواج بیاخلاقی همه جا را گرفته، چیزی که جامعه و فرهنگ ما شدیدا به آن نیاز دارد وجود انسانهای اصیل است. علی به معنای واقعی کلمه معلم بود و معلم باید اصیل باشد.
ویژگی مهم دیگری که به نظرم میرسد، گذشت او است، آن هم در جاهایی که هرکسی میتوانست انتقام بگیرد، آن هم در جامعهای که انتقام، دورویی و کینه درش بیداد میکند. در همین دورهی آخر جشن حافظ، که این افتخار را داشتم تا جزو برگزیدگانش باشم، دیدم که چقدر از اهالی فرهنگ برایش زدند. به جای آن که به دنبال همکاری و همراهی باشند، خیلیها تلاششان برای کارشکنی بود.
علی در عین خندهرویی، فوقالعاده جدی بود در مقولههای مهمی مانند فرهنگ سر شوخی نداشت. همین گذشت و اصالت در مقام قدرت و قضاوت باعث ماندگاری افراد میشود و علی چهرهی ماندگاری بود و در قلب مردم جای داشت. دیروز صبح که به رسم هر ساله به بهشت زهرا رفتم تا به پدر و مادرم سر بزنم، علی هم به دیدارم اضافه شده بود و دیدم که مزارش پر از گل است. مردم همیشه انسانهای اصیل و باگذشت را دوست دارند.»
صبر و استقامت برای ادامه
مهران مدیری هم خودش را به این مراسم رسانده بود و دقایقی را به سخنرانی دربارهی علی معلم پرداخت:
«همیشه در چنین مراسمهایی، با این جمع آشنا و در کنار آذر جان، علی هم حضور داشته و هنوز نتوانسته ام که نبودش را درک کنم و این که بعد از او چه خواهد شد. ولی باید واقعیت را پذیرفت و امیدوارم که آذر صبور و قدرتمند باشد برای ادامهی این مسیر و ما هم به نوبهی خودمان کمکاش کنیم. »
در راه هنر
هیوا مسیح، نویسنده و شاعر و از همکاران قدیمی علی معلم در دنیای تصویر، هم در جمع مهمانان حضور داشت و در رثای دوست و همکاری قدیمی خود صحبت کرد:
«درود بر شما و درود و بدرود بر علی معلم. سال 1396، سال خروس، به تعبیری سال بیداری اگرچه مردم این سرزمین سالها است که خروسهای خود را خورده اند. چه کسی علی معلم را کشت؟ علی را کسی نکشت. علی در خودش شهید شد. همانطور که نیما یوشیج گفته، در مسیر هنر یک راه بیشتر وجود ندارد و آن هم شهادت است. »
یک کارآفرین
نفر بعدیای که برای سخن گفتن از علی معلم دعوت شد، حمید کریلی بود، یار و یاور قدیمی و مدیر هنری دنیای تصویر در تمام این سالها.
«در مورد شخصیت علی معلم و تاثیر اقدامات او اربابان قلم حرف را تمام کرده اند سعی میکنم که حرفهایم تکراری نباشد و سرتان را درد نیاورم. آخرین صحبتهای علی معلم در وداع بدون خداحافظیاش، دربارهی چهارشنبه سوری، ترقه بازی و شبکههای اجتماعی بود. داشت میگفت که ظاهرا امسال دیگر صدای تیر و ترقه از هر جایی به گوش نمیرسد. چیزی که میخواهم به آن اشاره کنم، نگاه علی به مسائل اجتماعی است که از رفتارهای ما رنج میبرد، از رانندگی گرفته تا شیوهی نوشتن. اما فراتر از این علی یک کارآفرین برتر بود. علی میتوانست به راحتی و بدون هر گونه دغدغه، مسئولیت و دردسری سود زیادی را به جیب بزند اما تمام مشکلات را به جان میخرید و با چرخهی اقتصادی مجله صدها نفر را منتفع میکرد.»
خداحافظ علی معلم
امیر پوریا، منتقد و نویسندهی سرشناس و از اعضای تحریریهی سالهای دور دنیای تصویر هم در این مراسم حضور داشت و از رفیق دیرین خود گفت:
«وضعیت امروز یادآور عنوان رمان معروف رومن گاری “خداحافظ گری کوپر” است. خداحافظ علی معلم یعنی خداحافظی با خیلی از ارزشهایی که شاید دیگر کسی به آنها توجه نکند و پای آنها نایستد. خداحافظ علی معلم یعنی خداحافظ استقلال رای، یعنی خداحافظی با بخش کوچکی از سینما که در کمال تعجب سلیقه در آن جاری بود. خداحافظ علی معلم یعنی خداحافظی با بزرگ فکر کردن، یعنی خداحافظی با قدرت توصیف که به این سادگی دیگر در کسی به دست نخواهد آمد. علی ترکیبی دستنیافتی از تضادها و تناقضها بود که دیگر تکرار نخواهد شد و ما هم نباید بگذاریم که این فقدان برایمان عادی شود و باید در حفظ دستاوردهایی که بر جای گذاشته بکوشیم. »
معلم به معنای عام
آخرین سخنرانی که در مراسم حضور یافت احمد مسجد جامعی وزیر ارشاد اسبق بود:
«با این خاندان آشنایی اجمالی دارم و معلمی، به معنای عامش، در رفتار تمام اعضای این خاندان بازتاب داشته و خود علی معلم به معنای واقعی کلمه یک معلم بود، از کردار و رفتارش گرفته تا سخن گفتن و حتی سلیقهاش این امر قابل مشاهده بود. در شرایطی که معمولا انتقاد کردن واکنشهای مختلفی را برمیانگیزد و هزینه در بر دارد، علی معلم نگاه و زبان انتقادی داشت ولی نقدهایش باعث کدورت نمیشد. چرا که موجودی یگانه بود و زبان خاص خودش را داشت و چه در برخورد با مردم و چه در برابر رئیسجمهور، همیشه به یک شیوه و به زبان خودش حرف میزد.»
علی زنده است
در پایان و بعد از تمام دوستان و همکارانی که به سخنرانی پرداختند، کلیپی که به یاد علی معلم پخش و قطعاتی که توسط رسول نجفیان اجرا شد، آذر معماریان در برابر جمعیت حضور یافت تا با سخنان خود این مجلس را خاتمه ببخشد:
«جان من است و عشق من است و… نمیدانم باید چه بگویم. علی اسطوره بود و من با یک مرد معمولی زندگی نمیکردم. حکایت رابطهی ما مرید و مراد بود و من همیشه شاگردش بودم و با تمام وجود دوستش داشتم. فکر نمیکنم که در سینمای جهان دیگر کارشناسی چون او وجود داشته باشد.
علی به من مهربانی را یاد داد. یاد داد که در خانواده، چه در یک جمع کوچک باشد و چه در سطح وسیعتری چون سینمای ایران، باید مراقب هم باشیم. نه دنبال نفع شخصی بود و نه اهل کینه. میل به رفتن نداشت و طرحهای بیشمار و ناتمامی از او به جا مانده. میدانم که هنوز اینجا و کنار ما است و از حضور شما تشکر میکند. در روزهای اول با خودم فکر کردم که چگونه میتوانم ادامه دهم ولی به این نتیجه رسیدم که تا آخرین نفسم باید راهش را ادامه داد. از شما هم میخواهم که علی را تشویق کنید، چون همیشه زنده است.»
بعد از صحبتهای خانم معماریان، سالن با تشویق یکپارچه و بیامان حاضران همراه و این تشویق طولانی به حسن ختامی برای این یادبود غمانگیز تبدیل شد.
در ادامه میتوانید گزارش ویدیویی و تصاویری از این مراسم را در دنیای تصویر آنلاین ببینید.
تصاویر امیر حقبر از مراسم هفتم علی معلم