بایگانی‌ها

ستاره ای گمشده در غبار

ستاره ای گمشده در غبار
ستاره ای گمشده در غبار

محمد جلیلوند

دنیای تصویرآنلاین-نیمه دوم دهه هفتاد را می توان دوره رونق گرفتن سینمای ایران پس از چند سال بی رونقی لقب داد که جوانب مختلف سینمای کشور را تحت تاثیر خود قرار داده بود. یکی از عواملی که نقشی کلیدی در کشاندن مخاطب به سمت سالن های سینما داشت، بازیگران بودند. به خصوص طیف جوانی که علاوه بر تسلط نسبی بر فنون این رشته از چهره هایی سینمایی و جذاب هم برخوردار بودند. محمدرضا فروتن، یکی از شاخص ترین آنها است که در دوره ای به یکی از معدود ستاره های سینمای ایران تبدیل شد.

او که فارغ التحصیل رشته روانشناسی است، در اوایل دهه هفتاد بازیگری را با ایفای نقش هایی کوتاه در فیلم های <<هدف>> ساخته بهرام کاظمی، «آخرین بندر» به کارگردانی حسن هدایت و «فاتح» ساخته بهرام ری پور آغاز کرد. از میان آنها فاتح که نقش اول آن را جمشید هاشم پور ایفا می کرد، بیش از بقیه دیده شد. «ماه و خورشید» ساخته محمدحسین حقیقی دیگر کار سینمایی او در نیمه دهه هفتاد است که  در آن نقش مهمتری را نسبت به سه فیلم اشاره شده برعهده داشت. مجموعه تلویزیونی «سرنخ» ساخته کیومرث پوراحمد،نقطه عطف کارنامه بازیگری فروتن در دهه هفتاد است که حکم پلکان ترقی را برای او داشت.تا جایی که خود در گفتگویی عنوان کرده بود که همان شب پخش اپیزود تماشاخانه و پس از پایان آن، منتظر تلفن برای پیشنهاد بازی در فیلمی از بزرگان سینمای ایران نشسته بود. همین اتفاق هم تنها نیم ساعت پس از پایان سریال رخ داده و حمید نعمت الله که آن ایام دستیار مسعود کیمیایی بود به فروتن پیشنهاد بازی در فیلم سینمایی «مرسدس» را داد!.

پیشنهادی فوق العاده از سوی کارگردانی که تقریبا همه بازیگران سینما آرزوی کار کردن با او را دارند. چرا که وی مهارت فوق العاده ای در گرفتن بازی از بازیگران آثارش دارد.بازی فروتن هم در مرسدس و در نقش جوان عاصی و خسته از روزگار مورد توجه مردم و هیات داوران جشنواره فیلم فجر قرار گرفت و راه را برای پیشرفت او باز کرد. در نیمه دوم دهه هفتاد فروتن در چند فیلم شاخص به ایفای نقش پرداخت که جایگاهش را به عنوان یک بازیگر توانا و در عین حال گیشه دار در سینمای ایران تثبیت کرد. «دو زن» به کارگردانی تهمینه میلانی یکی از آنها است:فیلمی زنانه با محوریت زنی به نام فرشته که مرد جوان و خلافکاری به او علاقه دارد. فروتن انتخاب هوشمندانه ای برای این نقش بوده و به خوبی در قالب این تیپ-شخصیت جا افتاده است. مرد خطرناکی که دوست داشتن را به شیوه خودش بلد است و در نهایت هم تاثیر خود را روی زندگی فرشته می گذارد.

فروتن در همان سال فیلم «قرمز» را هم در بخش مسابقه جشنواره فجر داشت که در آن جایگزین امین حیایی شده بود. یک شانس بزرگ که فروتن به بهترین شکل از آن به نفع خود بهره گرفته و بازی درخشانی را به نمایش گذاشت که نخستین سیمرغ بلورین نقش اول را برایش به ارمغان آورد. فروتن در به نمایش گذاشتن این جنون و لایه های درونی شخصیت ناصر سنگ تمام گذاشته و یکی از بهترین بازی های عمرش را ارائه داده که حضور هدیه تهرانی در کنارش نیز به هرچه بهتر شدن نقش آفرینی اش کمک شایانی کرده است. رخشان بنی اعتماد دیگر کارگردان برجسته ای است که فروتن همکاری با وی را در فیلم ستایش شده «زیر پوست شهر» تجربه کرده است. یک درام تلخ اجتماعی که بخش مهمی از قوت خود را از بازیگرانش(گلاب آدینه،فروتن و باران کوثری)اخذ کرده است.

در همین ایام، فروتن سومین تجربه همکاری اش با مسعود کیمیایی را در «اعتراض» از سر می گذراند. ملودرامی با درونمایه سیاسی که در آن فروتن نقش جوانی را بازی می کند که پس از جریان های 18 تیر 78 از دانشگاه اخراج شده و در یک پیتزافروشی به عنوان پیک کار می کند. فروتن هم با وجود آن که نقش مهمی در فیلم دارد اما کاملا زیر سایه بازیگری به نام داریوش ارجمند در نقش امیرعلی قرار گرفته که در این فیلم قهرمان خسته سینمای کیمیایی را بازی می کند. «متولد ماه مهر» ساخته احمدرضا درویش یکی دیگر از درام های ملتهب سیاسی انتهای دهه هفتاد است که فروتن یکی از نقش های اصلی آن را ایفا کرده است. نقش یک دانشجوی اهل جنوب ایران به نام دانیال که به همکلاسی خود علاقمند شده اما وارد ماجراهای پیچیده ای شده و سرانجام تلخی هم پیدا می کند.فروتن در این فیلم به خوبی به نقش خود نزدیک شده و با استفاده از یک سری کلیشه های ثابتی که در بازیگری به آن رسیده،نقش را خوب از کار درآورده است.

فروتن یک سال بعد در فیلمی از کارگردانی بازی کرد که نقش مهمی در دیده شدنش داشت:کیومرث پوراحمد. «شب یلدا» از آن دسته فیلم هایی است که برای هر بازیگری وسوسه برانگیز بوده و فروتن هم قدر چنین موقعیتی را دانسته است. داستان چند ماه از زندگی مردی شکست خورده به نام حامد که پس از اخراج از کار و رفتن دختر و همسرش به خارج از ایران، وارد تنهایی هولناکی می شود. فروتن که آشکارا چند سالی با حامد تفاوت سنی داشته، به کمک یک گریم خوب در قالب این نقش فرو رفته و آن را به یکی از فرازهای دوران بازیگری اش تبدیل کرده است. پوراحمد در شب یلدا از صدای گرم فروتن هم به شکل مناسبی بهره گرفته  است.

او در دهه هشتاد با وجود افت کیفیت آثارش، همچنان در زمره بازیگران مورد علاقه سینمادوستان قرار داشته و به همین خاطر هم همچنان پرکار بود. از فیلم های شاخص او در این دهه می توان به فیلم های «سربازهای جمعه» اثر مسعود کیمیایی، «به آهستگی» به کارگردانی مازیار میری، «کنعان» ساخته مانی حقیقی و «عیار 14» به کارگردانی پرویز شهبازی اشاره کرد. در اولی فروتن در نقش یکی از سربازهایی ظاهر شده که برای مرخصی نیم روزه خود همراه سرگروهبانشان وارد شهر شده و ماجراهای تلخی را از سر می گذرانند، ظاهر شده است. نقشی نه چندان پرفراز و فرود که نیاز به چهره خشمگین و عاصی فروتن داشته و او هم آن را از این نقش دریغ نکرده است. به آهستگی یکی از مهمترین فیلم های کارنامه کاری این بازیگر خوش قریحه است که نقشی کاملا متفاوت را برایش به همراه داشت. محمود جوشکار خطوط آهن که مجبور به زندگی دور از خانه و خانواده است، به یکباره با خبر ناپدید شدن همسرش که مشکل اعصاب و روان دارد روبرو شده و پس از بازگشت به خانه همسرش را خیانتکار می پندارد.فروتن برای ایفای نقش این مرد کارگر کاملا از کلیشه های همیشگی اش در سینما فاصله گرفته و شخصیتی را خلق کرده که نمونه اش در هیچیک از فیلم هایش دیده نمی شود. او برای این نقش آفرینی، دومین سیمرغ بلورین نقش اول را به چنگ آورد با این تفاوت که داوران بخش بین الملل آن را به او اهدا کردند.

در کنعان هم او مهندس ثروتمند در آستانه میانسالی است که با همسرش به بن بست عاطفی رسیده و زندگی مشترکش با او در آستانه فروپاشی است. فروتن در این نقش به سمت یک بازی درونی رفته و توانسته به لایه های درونی آن نفوذ کند.بازی در سکوتش نیز دلنشین از کار درآمده و به شخصیت یاد شده عمق بیشتری بخشیده است. عیار 14 را می توان متفاوت ترین فیلم دهه هشتادی فروتن به حساب آورد که نقشی متفاوت را برایش به ارمغان آورده است. فرید طلافروش شهری کوچک و برفی که پنهان از همسرش با دختری جوان و دانشجو ارتباط دارد و حال پس از بازگشت دزدی که چند سال پیش برایش طلا آورده و او به پلیس لو داده است،جانش را در خطر می بیند. وی برای ایفای این نقش تا حدود زیادی از کاراکتر همیشگی اش فاصله گرفته و در نقش مردی که از ترس مرگ خود به آغوش آن می رود، حضوری درخشان داشته است.

فروتن در دهه نود کم کارتر از گذشته شده و عمده نقش هایش هم چنگی به دل نمی زند که بخش مهمی از آن به انتخاب های غلط خود او در سینمای ایران بازمی گردد. نقش هایی شبیه به هم که پیش از آن هم مشابه آن را ایفا کرده و نقش ها چیز جدیدی در چنته خود برای ارائه ندارند. حتی چهارمین همکاری او با مسعود کیمیایی هم در متروپل به نتیجه درخورتوجهی نرسیده چرا که این فیلم جزو ضعیف ترین آثار این کارگردان مشهور به حساب می آید. «آاااادت نمی کنیم»، «شیفت شب» و «نقطه کور» را هنگامی که کنار هم قرار می دهیم با نقش های مشابهی با بازی فروتن مواجه می شویم که دیگر برای تماشاگر به یک کلیشه تبدیل شده و نمی تواند برای رفتن به سالن سینما مجابش کند.در این بین تنها «سایه روشن» ساخته فرزاد موتمن بهتر از بقیه از کار درآمده که آن فیلم هم از بخت بد این بازیگر با اکران محدود مواجه شده و آنچنان که باید دیده نشد. «سمفونی نهم» ساخته محمدرضا هنرمند آخرین فیلم به نمایش درآمده از فروتن است که چندی پیش اکران شده و چندان مورد توجه مخاطبان خود قرار نگرفت.