بایگانی‌ها

سرانجام یک درام ورزشی تمام عیار/یادداشتی درباره «پرویز خان»

محمد جلیلوند

وقتی به دنبال درام‌های ورزشی تاریخ سینمای ایران را زیر و رو می‌کنیم، تنها به تعداد اندکی برمی خوریم که در بین آن‌ها به ندرت با فیلم دندانگیر و مهمی مواجه می‌شویم. در دهه شصت، خط پایان ساخته محمدعلی طالبی با محوریت دوچرخه سواری ساخته شده و به موفقیت تجاری خوبی هم دست پیدا کرد. در دهه ۷‌های بعد نیز فیلم سینمایی تختی به کارگردانی بهرام توکلی دیده می‌شود که سکانس‌های کشتی‌های معروف غلامرضا تختی‌اش عالی از کار درآمده است. در جشنواره فجر امسال فیلمی با نام  پرویز خان به کار گردانی علی ثقفی در بخش مسابقه به نمایش درآمد که کنجکاوی‌های زیادی هم پیرامون آن وجود داشت. فیلمی که در مواجهه با اهالی رسانه نمره قبولی گرفته و در اکران‌های مردمی نیز واکنش‌های مثبتی را به همراه داشته است.
ثقفی که خود فیلمنامه نخستین ساخته سینمایی‌اش را نوشته، دست روی برهه مناسبی از زندگی پرویز خان دهداری گذاشته که تنش بسیار بر آن حاکم بوده و متریال کافی برای خلق یک درام ورزشی جذاب را با خود به همراه دارد. پرویز خان از جایی آغاز می‌شود که تیم ملی ایران در بازی‌های آسیایی کره جنوبی نتیجه نگرفته و رفتار پردیسیپلین دهداری هم به مذاق ستارگان تیم خوش نیامده است. استعفای پانزده نفر از اعضای تیم که در نیمه دهه شصت سروصدای زیادی هم به راه انداخت، نقطه عطف اول را رقم‌زده و دهداری را در مقام قهرمان فیلم در وضعیتی بغرنج قرار می‌دهد. تصمیم او بر عدم استعفا و تلاش برای تشکیل یک تیم جدید، موتور قصه را به حرکت درآورده و قهرمان کنشمندی را خلق می‌کند که مخاطب دوست‌اش دارد.
تکاپوی او و دستیارش رضا وطنخواه برای پیدا کردن بازیکن‌های جوان در دسته‌های پایین لیگ، کلیشه‌ای، آشنا و امتحان پس داده محسوب می‌شود که قصه را با ریتمی مناسب پیش می‌برد.
ایجاد موانع بر سر راه تیم و مربی‌اش، هیجان بیشتری به فیلم بخشیده و تماشاگر را در استرس بابت نتیجه کار نگه می‌دارد.
ثقفی در پرویزخان باید به موازات قصه اصلی و تک و توک داستانک‌هایش، روی قهرمان خود که بسیاری از علاقمندان فوتبال از او شناخت دارند تمرکز کرده و او را باورپذیر کنند. کاری که ثقفی انجام داده و ظرأفت‌های زیادی هم در این رابطه به خرج داده است. برای نمونه می‌توان به نشانه‌هایی اشاره کرد که از دل حقیقت بیرون آمده است. از قمقمه قدیمی یادگار پدر و یک نفس آب سرکشیدن از آن و کلاه زمستانی‌ای که اغلب در فصول سرد سال بر سر می‌گذاشت.
در شخصیت‌های مکمل بیشتر با تیپ‌هایی آشنا مواجه هستیم که به خوبی در بافت فیلمنامه جا افتاده‌اند. برای مثال می‌توان به رئیس سازمان تربیت بدنی، همسر و دختر دهداری در کنار رئیس فدراسیون فوتبال و نیز فوتبالیست‌هایی که هر کدام از آن‌ها نشانه‌ای از یک فوتبالیست گمنام آن سال‌ها و مشهور سال‌های بعد هستند، اشاره کرد. از کریم باوی، سیروس قایقران تا جواد زرینچه و احمدرضا عابدزاده که بازیگر این آخری شباهت چهره فوق‌العاده‌ای به سنگربان مشهور کشورمان دارد.
درام‌های ورزشی هر چه که به پرده گره گشایی نزدیک‌تر می‌شوند، نیاز بیشتری به یک مانع بزرگ بر سر راه قهرمان خود پیدا می‌کنند. اتفاقی که در این فیلم نیز رخ داده و آن هم چیزی جز مخالفت یکی از فرماندهان ارتش با برگزاری دیدار دوستانه با تیم ملی کویت به میزبانی قطر نیست. آن هم به دلایل جنگی که برای تماشاگر هم قابل درک به نظر می‌رسد.
پرویز خان به لحاظ فنی در زمینه‌های مختلف از چهره پردازی و طراحی صحنه ولباس تا موسیقی متن و جلوه‌های ویژه کامپیوتری موفق بوده که یکپارچگی خوبی در آن موج می‌زند. با همه این‌ها، ستاره بی‌چون و چرای فیلم کسی جز سعید پورصمیمی نیست که در مرز هشتاد سالگی بازی درخشانی را به نمایش گذاشته که تفاوت زیادی با نقش آفرینی‌های پیشین‌اش دارد. از شیوه راه رفتن و چشم‌هایی که مهربانی معلم واری در آن موج می‌زند تا یکدندگی و صلابتی که پرویز دهداری آن را تمام و کمال داشته است.
پرویز خان در سینمای امروز ایران که عمده آن را سینمای کمدی اشغال کرده و الباقی را ملودرام‌های تلخ اجتماعی تشکیل می‌دهند، هوای تازه‌ای برای سینمای ایران به حساب می‌آید که در صورت برخورداری از زمان مناسب اکران می‌تواند در رده پرفروش‌های سال آینده قرار گیرد.