بایگانی‌ها

صابر ساقی دیوانه

صابر ساقی دیوانه
صابر ساقی دیوانه

مرسده مقیمی: این اولین بار نیست که مجید صالحی در نقشی غیرکمدی ظاهر می‌شود؛ پیش‌تر بارها در این موقعیت قرار گرفته و هر بار نیز تحسین شده است اما تفاوت صابر ساقی با آن‌چه پیش‌تر از صالحی دیده‌ایم ارائه گنده‌لاتی است که در قسمت‌های ابتدایی «سیاوش» (مخصوصا سکانس زندان) بیش از آن‌که شخصیت باشد شبیه است به یک تیپ آشنا با همان لات‌بازی‌ها متداول که اتفاقا خیلی هم دندان‌گیر نیست و بیشتر انتخابی برای متفاوت‌نمایی از سوی کارگردان به نظر می‌رسد اما هرچه قصه پیش می‌رود ابعاد این شخصیت بیشتر برای مخاطب روشن می‌شود و کار صالحی در ارائه نقش پیچیده‌تر.

او که در ابتدا در قامت غولی بی‌شاخ و دم، بدمن قصه است رفته رفته و در ارتباط با فرزندش صنم، همسر سابق‌اش، معشوقه تازه‌اش، رفقایش که بیشتر شبیه نوچه‌اند و از همه مهمتر با خانواده‌اش؛ وجوهی تازه می‌یابد و از آن تیپ اولیه فاصله گرفته و به کاراکتری پرجنب و جوش بدل می‌شود. از آن‌جا که کلیت کاراکتر صابر به نحوی طراحی شده که صالحی باید دائما بازی بیرونی و غلوشده‌ای داشته باشد سکانس‌های او غالبا از ریتم و تمپوی بالایی برخوردار است و اصلا آمدن اسم او سبب می‌شود مخاطب خودش را برای وقوع دردسری تازه آماده کند و این‌جاست که صالحی کاملا موفق می‌شود به طور کامل از نقش‌های کمدی‌اش که همچنان در ذهن مخاطب بر نقش‌های غیرکمدی غلبه دارد، آشنایی‌زدایی کند و با ارائه‌ای متفاوت حتی به نسبت آثار درامی که تا کنون بازی کرده است، تصویری باشد از لات‌های پرسر و صدای جنوب شهر که آمدن اسم‌شان برای این‌که بوی دردسر استشمام شود، کافی است.

گرچه طراحی قصه به گونه‌ای است که مهم‌ترین پارتنر او در طول قصه سیاوش (میلاد کی‌مرام) باشد و البته که پاس‌کاری‌های بین این دو هم دیدنی از آب در آمده است، مخصوصا که رابطه میان این دو علاوه بر رابطه برادری با پیچ و خم‌های معمول و غیرمعمولش، رابطه قهرمان و یکی از ضد قهرمان‌ها نیز هست اما دیدنی‌ترین بخش اجرای صالحی در قسمت‌های پایانی و مواجهه‌اش با پدرش ( با بازی دیدنی خسرو شهراز) رقم می‌خورد. نمایش احساسات متفاوت از خشم تا تحقیر و میل به دوست داشته شدن و این‌که آن‌چه حالا هست حاصل نگاه پدری است که او را هیچ‌گاه دوست نداشته! و بازی سینوسی صالحی که گاهی در همین سکانس به شدت زیرپوستی و متکی بر میمیک است و گاهی کاملا در سویی مخالف اُوِر اکت و اگزجره، سبب می‌شود از «سیاوش» این صابر ساقی‌ِ دیوانه را به خاطر بسپاریم.