بایگانی‌ها

فاصله حرف تا عمل

فاصله حرف تا عمل
فاصله حرف تا عمل

سحرعصرآزاد دنیای تصویرآنلاین-«روز بلوا» چهارمين فيلم سينمايي بهروز شعيبي پس از «دهليز»، «سيانور» و «داركوب» است كه يك نقد اجتماعي را با محوريت كاراكتر روحاني به شكلي حساب شده پيش مي برد. شعيبي پس از تجربه ساخت فيلم هايي در حيطه اجتماعي، سياسي و … كه رويكردهاي متفاوتي را به مسائل جاري به همراه داشته، اين بار الگوي قصه سفر قهرمان به دل فساد براي كشف حقيقت را بر بستري چالش برانگيز مورد توجه قرار داده است. فيلمنامه بر اساس طرحي از شعيبي و حسين تراب نژاد توسط مهران كاشاني به نگارش درآمده كه نشان دهنده دقت نظر و تلاش براي عبور از فيلتر نويسندگان مختلف براي رسيدن به قصه اي كم اشتباه و دقيق است. بر همين اساس فيلم قصه روحاني جواني به نام عماد را پي مي گيرد كه در طول چند روز به واسطه ناپديد شدن برادرش متوجه فساد جاري در كار و زندگي خودش و اطرافيانش مي شود و بايد تصميم بگيرد كه عليه آنها بايستد يا عافيت طلبي پيشه كند. الگويي كه همانطور كه اشاره شد كلاسيك و آشنا است و در فيلم هاي خارجي متعددي با پرداخت هاي مختلف مورد توجه قرار گرفته است. نقطه قوت اوليه كار اين است كه توانسته اين الگوي آشنا و غير ايراني را با خوانشي جديد از موقعيت و كاراكترها تبديل به قصه ايراني با مسئله اي اينجايي كند كه مي تواند نقاط ضعفي در وجوه مختلف داشته باشد اما اين امتياز مهم را به حساب خود ثبت مي كند. نكته دوم انتخاب يك روحاني براي قرار گرفتن در اين چالش است كه به خاطر نوع نگاه به اين قشر در اين سرزمين و فيلم ها و سريال هاي ايراني چالش برانگيز است. اما شعيبي با سابقه بازي در نقش روحاني در فيلم تحسين شده “طلا و مس” و ساخت سريال “پرده نشين” نشان داده هم نسبت به اين موضوع و اين قشر دغدغه مند است، هم مطلع. پس به نوعي رويكرد او به اين قشر بر چنين بستر چالش برانگيزي مي تواند آسيب شناسانه و دقيق باشد. فيلم با سكانسي از سخنراني عماد در يك برنامه تلويزيوني درباره مبارزه با فساد در جامعه و اهميت پاسخگويي و مسئوليت پذيري مسئولان آغاز مي شود كه دقيقاً چالش آتي خود او است. در واقع فيلم فاصله حرف تا عمل در جهان درون و بيرون كاراكتر عماد است و تصميمي كه او براي حركت يا ايستايي مي گيرد. فيلم در نيمه ابتدايي تا لحظه اي كه عماد تصميم مي گيرد شخصاً به دنبال برادرش برود و لباس روحانيت را از تن درآورده و وسط گود مي رود؛ كه حدوداً دقيقه 30 است مي توانست سريع تر و پرشتاب تر حركت كند. هرچند اين ريتم در دل موقعيت و جوش و خروش دروني كاراكتر وجود دارد اما مي توانست به جهت تايمينگ هم با كمي ايجاز كه به باورپذيري اين تصميم لطمه نزند، سريع تر پيش برود. وقتي فيلمي قرار است به فساد اقتصادي، اختلاس و مشكلات جاري و ملموس جامعه روز بپردازد كه مخاطب با گوشت و پوست و استخوان آنها را احساس كرده، طبعاً گريزي از حرف هاي درشت و اطلاعاتي كه وجهي شعارگون پيدا مي كنند نيست. اما نويسنده و فيلمساز تلاش كرده اند اين اطلاعات را با تمهيد آگاه كردن كاراكتر عماد از سوي ايمان، هكر يا اميري ارائه بدهند كه يكي از معدود گزينه هاي دراماتيزه شده است. سراشيبي كه عماد از ناآگاهي تا آگاهي طي مي كند به شكلي منحني وار كاراكتر او را از يك شخصيت منفعل به عملگرايي وامي دارد كه نياز دراماتيك او را كه آبرومندي است، تحت تأثير قرار مي دهد. اما جذابيت كار اينجاست كه در طول درام نياز دراماتيك عماد هم از آبروي شخصي به حق طلبي عمومي تغيير پيدا مي كند. اينجاست كه او تصميم مي گيرد تنها و حتي بدون راحله خود را در معرض قضاوت و پذيرش مسئوليت اشتباهاتش قرار دهد.