بایگانی‌ها

فریاد در بیابان

دعوای هاردی و ترون در «مدمکس»
دعوای هاردی و ترون در «مدمکس»

«مدمکس: جاده خشم» لبریز از صحنه‌های به‌یادماندنی است؛ از انفجارهای عظیم تا نبردهای بی‌وقفه اکشن. اما به یادماندنی‌ترین لحظه فیلم ربطی به نبرد یا رانندگی ندارد. فیوریوسا (با بازی چارلیز ترون) بعد از این‌که مادرهای نجات یافته از مهلکه متوجه می‌شوند که خانه‌شان (مکان سبز) دیگر وجود ندارد، به سمت بیابان می‌رود و درحالتی مایوس و رنجور، به زانو می‌افتد و فریاد می‌زند. دردآورترین صحنه‌ی «جاده خشم» که جرج میلر به تازگی در گفتگو با انترتینمنت ویکلی درباره‌ نحوه ساخت آن به شیوه‌ای تازه صحبت کرده است.

اولین نکته خلاقانه در سکانس این است که وقتی میلر صدای مادرها را در لحظه خبردادن به فیوریوسا درباره نابودی مکان سبز در هم می‌کند، دوربین روی کلوزآپ صورت فیوریوسا ثابت شده است و گویی صدای مادران در ذهن او در هم می‌پیچد.

میلر درباره هدف خود از چنین میزانسنی می‌گوید: «وقتی یک نفر خبر ویران‌کننده‌ای را می‌شنود، کمی آن را بریده بریده می‌فهمد. تماشاگر حد کافی از متریال داستانی را دربافت می‌کند تا بدون هرگونه گزارش محیطی اضافه، بفهمد اتفاق ناگواری رخ داده است. بنابراین تصمیم گرفتم روی صورت زن متمرکز شوم.»

میلر کلیاتی از صحنه‌های «جاده خشم» را روی استوری برد پیاده کرده بود. بنابراین هیچ چیز از این سکانس پیشتر به‌صورت فیلمنامه نوشته نشده بود. میلر می‌گوید تنها چیزی که از این سکانس به‌عنوان هدف در ذهن داشته، این بوده که فیوریوسا لحظه‌ای را برای خودش داشته باشد و آن را از یک فاصله‌ فیلمبرداری کند. وزش باد در صحرای آفریقا در روز فیلمبرداری مشکل‌ساز شد؛ به‌طوری‌که امکان داشت برداشت هرکدام از صحنه‌ها را خراب کند. میلر تصمیم گرفت از این باد استفاده کند: «حین ساخت فیلم شما باید بتوانید روی مشکلات موج سواری کنید و از آن‌ها بهره ببرید. بنابراین به‌جای لعنت فرستادن به باد، به پشت سرم نگاه کردم و تل‌ماسه‌هایی را دیدم که باد جابجایشان می‌کرد. خورشید هم داشت در آسمان پایین می‌آمد. با خود فکر کردم او (فیوریوسا) می‌تواند به سمت تل‌ماسه‌ها برود و به این حالت نامیدی کامل واکنش نشان دهد.»

میلر گروه را برای گرفتن این نما جابجا می‌کند و چارلیز ترون را هدایت می‌کند تا همین‌طور که قدم‌زنان از دوربین فاصله می‌گیرد، بازوی مصنوعی خود را نیز باز کند تا آسیب‌پذیرتر به‌نظر برسد. این نما تنها در همان برداشت اول گرفته شد.

میلر می‌گوید: «بازیگرها مثل ورزشکاران برتر هستند. آ‌ن‌ها فارغ از شرایط پیرامونی، کار خود را در لحظه و قدرتمندانه انجام می‌دهند. من این را حین کار با جک نیکلسون که مرد بسیار باهوشی است، فهمیدم. هنرمندان بزرگ بازیگری و پرفورمنس تمام توانایی‌های یک ورزشکار را دارند، به‌علاوه مهارت‌های عاطفی انسانی که باید حین اجرا منتقل کنند.»

میلر در ادامه درباره بازی چارلیز ترون می‌افزاید: «من می‌دانستم که در یک فیلم اکشن این‌چنینی، چارلیز تمام این ویژگی‌ها را بروز می‌دهد. چارلیز بازیگر بسیار ارزشمندی است. او رقاص باله فوق‌العاده‌ای بوده و برای همین فضا را می‌شناسد و می‌داند چگونه باید در فضا حرکت کند. ما در مورد باد و استفاده از آن خوش‌شانس بودیم، اما کیفیت اجرای ترون به شانس و اقبال ربطی نداشت.» هنرنمایی او و خلاقیت میلر منجر به خلق صحنه‌ای شد که اوج عاطفی «مدمکس: جاده خشم» به‌شمار می‌رفت.