- مترجم : ارغوان اشتری
یکی از مشهورترین فیلمسازان سینمای معاصر، جین کمپیون نیوزلندی، تصاویر ماندگاری از زنان خلق میکند؛ از نویسنده مشهور کشورش جنت فریم در فیلم فرشتهای سر میز من، آدا زن اسکاتلندی لال با بازی هالی هانتر در پیانو و ایزابل آرچر با بازی نیکول کیدمن در پرتره بانو که اقتباسی از داستان هنری جیمز است. آخرین فیلم کمپیون، قدرت سگ، بازگشت به فیلمسازی پس از یک وقفه طولانی است. جین کمپیون پس از اکران فیلم بلندش، ستاره درخشان، در سال 2009، از ساخت فیلم بلند کنارهگیری و ناامیدی خود را از صنعت سینما ابراز کرد.
در قدرت سگ که بر اساس رمانی نوشته توماس ساویج منتشرشده در سال 1967 ساخته شده است، بندیکت کامبربچ و کریستن دانست ایفای نقش کردهاند. کمپیون اکتبر امسال به اولین کارگردان زنی تبدیل شد که جایزه لومیر کشور فرانسه را که جایزه نوبل سینما نامیده میشود، به پاس یک عمر فعالیت هنری دریافت کرد. در سال 1993، کمپیون اولین کارگردان زنی بود که جایزه نخل طلای کن را برای فیلم موفقیتآمیزش پیانو دریافت کرد، که جایزه اسکار بهترین فیلمنامه را نیز برای او به ارمغان آورد. از دیگر فیلمهای برجسته کمپیون میتوان به دود مقدس، در برش اشاره کرد. ستاره درخشان در مورد رابطه بین جان کیتس، شاعر رمانتیک قرن نوزدهم، و همسایه جوانش، فانی براون، است. او همچنین مجموعه تلویزیونی بر فراز دریاچه را با بازی الیزابت ماس نویسندگی و کارگردانی کرد.
عنوان فیلم قدرت سگ از مزامیر میآید؛ زمانی که عیسی بر صلیب کشیده شده و رنج میبرد. در مزامیر آمده است: «مرا از شمشیر، زندگی گرانبهایم را از قدرت سگها نجات بده.» کمپیون عقیده دارد: «همانطور که از عنوان فیلم پیداست، این یک نوع هشدار است. میدانی، قدرت سگ تمام آن هوسها، تمام آن هوسهای عمیق و غیرقابل کنترلی است که میتوانند بیایند و ما را نابود کنند.» حتی دونالد ترامپ هم در حفظ ظاهر مردانه قدرتمند خود مشکل دارد. جین گفت: «مثل زمانی که اوضاع برای ترامپ خوب پیش نمیرفت، او ذوب شد. او حتی نمیتوانست جمله من باختم را بگوید. ترامپ این داستان عظیم را خلق کرد. حتی گفتن کلمه شکست برای کسی مثل او، برای چنین مردانی گزینه نیست.»
قدرت سگ باعث شد جین کمپیون دست به جستوجو بزند، اما جستوجوی او کاملاً بیسروصدا بود. در کتاب قدرت سگ که به قلم توماس ساویج نوشته شده، او صخرهای را تشریح میکند که در دامنه تپهای در اطراف مزرعه است که تنها تعداد کمی از افراد ممتاز محل- ازجمله فیل بربنک، قهرمان حیلهگر داستان- میتوانند آن را به عنوان یک سگ دونده شناسایی کنند. کمپیون نمیخواست اعتراف کند که هنوز نتوانسته این صخره را پیدا کند. اما وقتی راهنمای او، محقق و استاد آثار سویج، آلن ولتزیان، در پایان روز جین کمپیون را سوار ماشین خود کرد، کمپیون از صندلی خود برگشت و به دوردست خیره شد و متقاعد شد که تپه را دیده است. او از ولتزیان خواست بایستد، از ماشین خارج شد و بالاخره تپه را پیدا کرد.
کمپیون اکنون عقیده دارد: «این واقعاً مانند نشانهای بود که توماس ساویج به من میگفت، بسیار خب، این مال توست. تو هم سگ را دیدهای.» در ضمن این کشف خوشحالکننده روشهای کمپیون را به عنوان یک فیلمساز کاملاً در بر میگیرد؛ روشی که او تمام و کمال «خود» را به هر داستانی که میخواهد تعریف کند، تسلیم میکند. کمپیون گفت: «وقتی واقعاً کارتان را دوست دارید، این روش جواب میدهد. همه چیز را به کارت میبخشی.» قدرت سگ داستانی درنهایت غمانگیز از هوس و خیانت را روایت میکند. داستان در مونتانای سالهای 1920 میگذرد و موضوع فیل، یک دامدار باهوش، مردانه با رگههای بیرحمی است. برادر فیل با بیوهای ازدواج میکند و او را همراه خود به خانه میآورد و درنهایت، پسر نوجوان زن، پیتر که برای تحقیر او را «سیسی» میخوانند، نزد آنها میرود.
زمانی که انتشارات لیتل براون کتاب را در سال 2001 با پسگفتار درخشان آنی پرو، نویسنده کوهستان بروکبک، تجدید چاپ کرد، این رمان به نوعی رنسانس دچار و دوباره کشف شد. کمپیون چندین سال پیش آن نسخه را خرید و فوراً پتانسیل سینمایی آن را دید. کمپیون درباره تجربه خواندن کتاب گفت: «این کتاب برای مدت طولانی در ذهن من ماند و رهایم نمیکرد.» کمپیون با تهیهکننده و دوستش تانیا سگاتچیان در سال 2018 به مونتانا رفت و با ولتزین ملاقات کرد. آنها روزها را به بحث درباره ساویج، زندگی او و تأثیر پیچیده رمان گذراندند. ولتزیان بر این باور است که جین کمپیون خیلی بهتر از خودم دید که قدرت سگ فیلمی است که مطمئناً زمان ساختش فرا رسیده است. ولتزیان از کمپیون خواست که فیلم را بسازد. کمپیون تجربه این دیدار را پرانرژی پشت سر گذاشت و دوباره با متن داستان ارتباط برقرار کرد. او در کلبه چوبی عظیمی که الهامبخش خانه فیل در کتاب بود، برای خود میگشت. جین کمپیون اسبسواری و در مورد دامداری تحقیق میکرد و با عشق خاصش به وسترنها قوت و نیرو میگرفت.
فقط یک چیز وجود داشت؛ قدرت سگ هزاران مایل دورتر از مونتانا ساخته میشد. کمپیون برای اولین فیلمش پس از یک دهه، در حال بازگشت به زادگاهش بود. بندیکت کامبربچ درباره شخصیت فیل توضیح داد: «مطمئناً فیل تاروپود متفاوتی از شخصیتهایی داشت که قبلاً بازی کردهام. اما جین نشانههای طولانی به من داد تا واقعاً فیل را جذب کنم، به او اجازه بدهم در من ورود کند، او را درک کنم، با او باشم، مثل او فکر کنم، مثل او حرکت کنم، مثل او حرف بزنم.» تا قبل از قدرت سگ، کمپیون هرگز فیلمی با نقش اول مرد نساخته بود.
مطالعه دقیق از رفتار و احساسات مردانگی، از بسیاری جهات، در سبک و سیاق جین کمپیون، بازگشتی هیجانانگیز به فرم را برای او متبادر میکند. تنشی که در روایت جریان دارد نیز بخشی از رویکردهای ماندگار و پیشگامانه کارگردان در سینماست. علاوه بر این، کمپیون استدلال میکند: «من فکر میکنم گاهی اوقات تفاوتهای بین زن و مرد کمی اغراقآمیز است، البته در مورد عشق و تمایلات آنها.» اما نزدیک به 40 سال طول کشید تا او فیلمی با محوریت یک مرد بسازد، و این تعمدی بود. جین کمپیون توضیح داد: «از ابتدای کار من، داستانها زنانه بوده است، زیرا زنان کاملاً نادیده گرفته شدهاند. ساخت چنین فیلمهایی یک نوع مأموریت بود و به نظر یک خیانت بزرگ نسبت به زنان در جامعه احساس میشد. با اینکه خودم را هنرمندی میدانم که میتواند به هر موضوعی بپردازد، باز هم این ضرورت طبیعی و در عین حال سیاسی را برای شکافتن مایههای داستانی درباره زنان احساس میکردم.»
کمپیون معتقد است همه چیز درنهایت در حال تغییر است. قدرت سگ اولین بار در جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد؛ جشنوارهای که سال گذشته، کلویی ژائو برای سرزمین خانه به دوشان به پنجمین زن برنده جایزه شیر طلایی تبدیل شد. در اسکار امسال دو زن برای اولین بار نامزد کارگردانی شدند. او درباره شرایط پس از جنبش «می تو» در هالیوود و فراتر از آن چنین گفت: «در طول عمرم هرگز چنین رویداد بزرگی را ندیده بودم. من جنبش را دائمی میبینم و قصد دارم به آن عمل کنم. اکنون میتوانم فضای مردانه داستانها را تصور کنم و وارد چنین فضایی شوم.»
تجربه ساخت قدرت سگ رهاییبخش بود. کمپیون عقیده دارد: «آوردن دانش زنانهتان در آن فضاها واقعاً هیجانانگیز است.» او به حضور کریستن دانست در نقش رز، زن برادر فیل (و هدف اصلی تندیهای او) و َمنشی که برای بینش او بسیار ضروری بود، اشاره کرد: «گرمای طبیعی رز به عنوان یک زن، دوستداشتنی بودن او، زیباییاش… فیل میدید که رز با چنین انرژی زنانه قویای به دنیای او آمده است.» (دانست با شریک زندگی واقعیاش، جسی پلمونز، که نقش جورج، شوهر رز و برادر ملایمتر فیل، را بازی میکند، همبازی است.)
کمپیون درباره کودی اسمیت- مکفی، بازیگر نقش پیتر، چنین نظری دارد: «او صرفاً پیتر نیست. بهتر از شخصیت کتاب است.» کمپیون زمانی که به نویسنده کتاب ساویج فکر میکرد که در سال 2003 درگذشت، زمانی که دیدگاه منحصربهفرد خود را در مورد داستانی در نظر میگرفت که تا حدودی زندگینامه ساویج محسوب میشد، چنین تجربهای را از سر گذراند: «این سؤال را از خودم میپرسیدم: اینجا من، به عنوان یک زن، داستان را روایت میکنم. ساویج در مورد روایت من چه احساسی میتوانست داشته باشد؟» اما هنگامی که او شاهد آن موهبت معنوی نویسنده در مونتانا بود، دیدگاههایشان را در یک راستا تشخیص داد، اگرچه بهسختی دیدگاههای آنها یکسان باشد. جین توضیح داد: «وقتی کتابی را اقتباس میکنید، میخواهید که فقط ستایش نباشد، بلکه از دیدگاهی که نویسنده داشته، استفاده کنید و بر آن تأکید کنید، اما به فراتر از آن چشم بدوزید. شما در حال ساختن داستان جدیدی با آن، و همچنین خود داستان هستید.»
این قدرت تخیل است. کشف چیزی بزرگتر از آنچه میتوانید بدانید. چیزی که کمپیون در قدرت سگ کشف میکند، با آنچه ساویج یافته بود، با آنچه در کارهای قبلیاش یافته بود، و شاید حتی با چیزی که انتظار داشت در این فیلم پیدا کند، متفاوت است. او میگوید: «قدرت سگ داستانی شگفتانگیز است.» کمپیون و تهیهکننده مورد اعتمادش، تانیا سگاتچیان (ستاره درخشان، بالای دریاچه، تاج)، در جلسهای با آنی پرو، زنی دیگر که داستان کوتاه او کوهستان بروکبک به فیلم تبدیل شده، یادداشتبرداری کردند. درنهایت کمپیون و سگاتچیان به مدت 10 روز درگیر شدند و درحالیکه یادداشتهای کوچک را در اطراف یک میز غذاخوری غولپیکر جابهجا میکردند، فیلمنامه آماده فیلمبرداری را در لندن بررسی میکردند. کمپیون گفت: «قدرت سگ داستان گلهداران است. هیچکس تفنگ ندارد. درست در پایان اسطوره (شخصیتهای وسترن تفنگ به دست) است. گاوچرانانی که در مزرعه کار میکنند، عاشق گاوچرانهای قدیمی هستند و لباسهای خود را از طریق پستی میگیرند و لباس گاوچرانان (کابویها) را به عنوان نوعی تقلید از آنها میپوشند.»
منابع: ونیتی فیر، ایندی وایر، سیایاس/فیلمنگار