بایگانی‌ها

«قدرت سگ» فیلم مریضی است

«قدرت سگ» فیلم مریضی است
«قدرت سگ» فیلم مریضی است

«قدرت سگ» از جمله فیلم‌های امسال است که مورد توجه قرار گرفته و شانس بالایی در فصل جوایز دارد. فیلمی با ادعای مشهود نقد مسائل روز در دل غرب وحشی قرن بیستم با درونمایه روانشناسانه. کیفیت تیم فنی فیلم و توانایی بالای بازیگرانش از جمله نکاتی هستند که «قدرت سگ» را بسیار مورد انتظار کرده بود. در چند سال اخیر به‌دلیل نقل محافل قرار دادن یکسری مسائل آثاری ساخته شده و تحویل گرفته شده که گذر زمان خیلی زود رویشان سایه افکنده است. متأسفانه «قدرت سگ» از همین دسته فیلم‌ها است.
.

فیلم نمی‌تواند مخاطب دغدغه‌مند را راضی کند و مخاطب عادی را هم خسته یا سردرگم می‌کند. با وجود تلفن همراه هوشمند و اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مشکلات اجتماعی و اخلاقی خیلی زود بیرون می‌زنند و فیلمی ارزش حقیقی دارد که واقعاً حرف یا نگاه تازه‌ای به مسائل داغ مورد بحث داشته باشد.
.
سردرگمی شخصیت‌ها و عدم پرداخت موازی و رها کردنشان در هر لحظه‌ای که امکان رسیدن به چیزی فراتر از لحظه موجود است در طول تمام لحظات کلیدی فیلم، نشانگر عدم فکر پیشروانه و عدم روانشناسی درست فیلمساز است. قلقلک دادن مخاطب با یکسری تصمیمات مریض و رفتار ناشایست که با حق به جانب نشان دادن و معصوم جلوه کردن یک شخصیت مریض به تمام شخصیت‌ها کاملاً خیانت می‌کند. تفاوت واکسن با مریضی ناخواسته در نتیجه‌ای است که فرد قرار است با آن دست و پنجه نرم کند. واکسن با این هدف به بدن تزریق می‌شود که قدرت آن را در برابر تهدیدهای پیش رو افزایش دهد. برخلاف مریضی که با رفتار هرج و مرج گونه و بدون برنامه می‌تواند فرد را به کام مرگ هم بکشاند.
.
سینمای خوب مثل واکسن است، تجربیات تازه به آدم می‌دهد و با نشان دادن نادیده‌ها و فکر کردن به فکر نکرده‌ها زندگی را بهتر می‌کند. بحث سینمای خوب فقط منوط به کیفیت فنی نمی‌شود، بعد از کیفیت فنی، مهم است که فیلمساز با چه قصد و هدفی و با چه متر و معیاری قصه‌اش را روایت می‌کند. مریضی اگر هدف و سویه نداشته باشد لزوماً به قوی‌تر شدن بدن و بهبود نمی‌انجامد. مریضی بی‌هدف و بدون برنامه ریزی دقیق و صرفاً برای مریض شدن و مریض کردن مخاطب چیزی نیست که به عشق به سینما اضافه کند و فراتر از آن آرمان بهتر بودن و بهتر زیستن را در ناخودآگاه مخاطب نمی‌گنجاند.

دستمایه ساختن مشکلات و مسائل روز در دل هر جهان داستانی‌ای با هر شکل و شمایلی از جمله محبوب‌ترین کارها در سینماست. رویکرد روانشناسانه و تحلیل علت و معلول حوادث در پساپردهٔ درام فیلم اگر درست اجرا شود به‌دلیل اثرگذاری‌اش در جهان، جایگاه رفیعی به آن اثر در تاریخ سینما نیز می‌دهد. از طرفی وقتی روانشناسانه فیلم می‌سازی و ادعای درک علت و معلول و شناخت دومینوی حوادث یا حتی فهم اثر پروانه‌ای‌شان بر جهان قصه داری، ظرافت طبع زیادی لازمهٔ رسیدن به مقصودی انسانی است. باید فکر کنی که با سه دسته مخاطب طرف هستی، عده‌ای که به موضوعی فکر کرده یا درگیرش بودند و یا قربانی هستند یا در تلاش برای نجات قربانی‌ها، عده‌ای که خودشان عاملان رفتارهای غیر انسانی بوده‌اند یا در نظرشان توانایی انجامش را دارند، و عده سومی وجود دارند که هیچ برخوردی با موضوع مورد بحث ندارند و هیچ فکری به آن نکرده‌اند. فیلمسازی که فیلم روانشناسانه می‌سازد، حتی اگر خلاف آن بگوید، دغدغه دارد و وقتی دغدغه دارد باید با این سه دسته مخاطب ارتباط برقرار کند و در خودآگاه یا ناخودآگاهشان تأثیر بگذارد. روانشناسی ضعیف علیرغم نبود تأثیر مثبت، مثل بیمار‌ی وارد وجود می‌شود و ممکن است به هر سویی برود. پس فیلمی که چنین بلایی سر مخاطب خود بیاورد، هنرمند سازنده‌اش، هنر خاصی نداشته و حتی مضر و مخل روان سالم اجتماع نیز بوده است.