شانس چه فیلمی برای بردن نخل طلای کن بالاتر است؟ اریک کان منتقد ارشد ایندیوایر در ادامه پیشبینیهای روزانه خود، پس از پایان روز هشتم جشنواره ارزیابی خود را از فیلمهایی که رقبای اصلی برای دریافت نخل طلا محسوب میشوند منتشر کرده است. او نیز بیشترین شانس را به کشف بزرگ امسال داده و معتقد است فیلم آلیس رورواچر اصلیترین شانس نخل طلای کن خواهد بود. «دلهدزدان» و «جنگ سرد» در ردههای بعدی قرار دارند.
شاد مثل لاتزارو
سومین فیلم آلیس رورواچر و دومین فیلم او در بخش مسابقه کن پس از «شگفتیها» (که جایزه بزرگ هیات داوران کن را برنده شد) داستان یک روستای دورافتاده در ایتالیا و تجربههای مرد جوانی است که سالها پس از متروکه شدن آنجا به زندگی بر میگردد و مجبور است با طبیعت غریب زندگی در یک منطقه خالی کنار بیاید. رورواچر یکی از سه زن فیلمساز بخش مسابقه است و فیلم نشان از پیشرفت استعداد داستانگویی او دارد؛ با روایتی پیچیده و دیگرجهانی که همراه است با پیچشهای عجیب و نمادگرایی فراوان. سبک فیلم و مشخصههای آن مناسب سلیقه هرکسی نیست، اما هیچکس نمیتواند اصالت تگاه رورواچر را انکار کند. بازیهای فیلم نیز آنقدر جادویی و درخشان است که باعث میشود سکانسهای فیلم تا مدتها نقل بحثهای سینمادوستان شود، در حالی که دیگر فیلمها زود از یاد میروند.
دله دزدان
این فیلم هیروکازو کورهایدا درباره یک خانواده فقیر و دلهدزد بیش از همه هوش از سر منتقدان ربوده است و بسیاری آن را بهترین فیلم این کارگردان ژاپنی تا به امروز میخوانند. «دله دزد» همچنین از آن دست فیلمهایی است که میتواند نظر هیات داوران را به خود جلب کند. اگر نظر هیات داوران اندکی هم به شور و شوق منتقدان نزدیک باشد، کورهایدا یک جایزه مهم در جیب خواهد داشت. فقط باید دید آیا تاثیر فیلم تا پایان جشنواره باقی خواهد ماند یا کمرنگ خواهد شد.
جنگ سرد
فیلم بعدی کارگردان برنده اسکار (برای «ایدا») یک درام تاریخی سیاه و سفید دیگر است که رابطه عاشقانه و پرحادثه یک زوج را در اروپای پس از جنگ جهانی و در طول 20 سال به تصویر میکشد. فیلم در نمایش خود در سالن جشنواره با تشویقهای ایستاده و پرهیجان روبرو شد و مسلما یکی از راضیکنندهترین آثار فستیوال امسال برای طیفهای گسترده مخاطبان خواهد بود. حضور آن در رقابت اسکار خارجی تقریبا قطعی است و البته، انتخاب مناسبی برای نخل طلا نیز خواهد بود.
بلک کلنزمن
نگاه جذاب اسپایک لی به یک افسر پلیس سیاهپوست (جان دیوید واشنگتن) که در گروه کوکلاکس کلان نفوذ میکند، بهترین فیلم داستانی این فیلمساز در سالهای اخیر و بهطور شگفتانگیزی بهموقع است. لی برای این فیلم بهترین نقدهای عمرش را دریافت کرده و واکنشهای هیجانانگیزی در طول فستیوال به خود دیده است. از فیلمهای تجاریتر فستیوال که برای جایزه بهترین کارگردانی شانس زیادی دارد. از مهمترین فیلمهای فستیوال که مطمئنا در معرض توجه داوران قرار خواهد داشت.
«دختران خورشید»
تنها زن فرانسوی بخش مسابقه با درامی جنگی درباره زنان کرد مبارز علیه داعش حضور دارد. با آنکه برخی لحظات ضعیف فیلم باعث شده نظرات منتقدین درباره آن ضدونقیض باشد، اما سکانسهای اکشن فیلم چشمگیر است و یک روایت قوی، آن را به یکی از دستیافتنیترین فیلمهای بخش مسابقه تبدیل میکند.
«یومالدین»
ای.بی. شاوکی کارگردان مصری، تنها فیلمساز اول بخش مسابقه است. فیلم روایتی است از تجربه یک مرد که در زاغه جذامیان زندگی میکند و تصمیم میگیرد برای یافتن خانوادهاش به جاده بزند. لحن تلخ و شیرین فیلم به مذاق بسیاری از تماشاگران خوش آمد و این مسئله در مورد شخصست اصلی نامتعارف آن نیز صادق است. یک فیلم دوست داشتنی برای مخاطبان که میتواند انتخاب خوبی نیز برای جایزه باشد.
سه رخ
تازهترین اعتراض جعفر پناهی به ممنوعالکاری. یک درام جادهای کند و آرام است که بازی فیلمساز در آن نشان از خودبازتابندگی داستان دارد. عدم امکان ترک کشور و حضور در کن برای پناهی، بار سنگینی روی دوش فستیوال میگذارد. بنابراین یک نخل طلا میتواند پیامی روشن و قدرتمند باشد؛ مانند کاری که جشنواره برلین کرد. هرچند شاید به نظر برخی اعضای هیات داوران بیش از حد آرام یا بیقوارهتر از آن باشد که ارزش جایزه بردن داشته باشد.
لتو (تابستان)
فیلمساز روسی کیریل سربنیکوف پیش از تمام کردن این موزیکال ضدفرهنگی شوروی سابق در حبس خانگی قرار گرفت. با اینحال این مسئله مانع نشد تا روایت سیاه و سفید و پانک او از زیر و بم هارد راک، تماشاگران کن را خود همراه نکند. حاضرین در سالن در طول نمایش فیلم همراه با ملودیها پا میکوبیدند و از انرژی بالای فیلم لذت میکردند. شاید بهترین فیلم کن نباشد و از لحن یکنواخت و داستان کممایهاش ضربه خورده باشد، اما اعظای یک نخل طلا میتواند به مثابه حمایتی اساسی از یک فیلمساز شاغل در شرایط خفقان باشد.
خاکستر، نابترین سفید است
فیلمساز چینی جیا ژانگه از معدود فیلمسازان محبوب کن است که در مسابقه حضور دارد (او برای «لمس گناه» در سال 2013 جایزه فیلمنامه را برده و با «کوهها ممکن است حرکت کنند» نیز در سال 2015 در جشنواره حاضر بوده است). فیلم آخر او نگاهی است به خشونت و مسئله هویت فرهنگی در طول دهههای مختلف که با تمرکز بر یک گنگستر و همراه وفادارش به تصویر در میآید. فیلم توقعات را از بهترین کارگردان چین برآورده میکند، هرچند که باب تازهای را باز نمیکند و مدت زمان 140 دقیقهای، آن را از نفس میاندازد. ممکن است جایزهای ببرد، اما بعید است نظر اکثریت داوران را برای جایزهای اصلی جلب کند.
همه میدانند
امسال کن پس از مدتها افتتاحیه خود را با فیلمی از بخش مسابقه برگزار کرد. اولین فیلم اسانیایی زبان از اصغر فرهادی، فیلمساز ایرانی. اگرچه این داستان پرتعلیق از یک خانواده بزرگ درگیر یک ماجرای گروگانگیری بهنظر برخی مخاطبان بیش از حد ملودراماتیک آمد، با اینحال بهکمک بازی قدرتمندانه خاویر باردم و پنهلوپه کروز بهعلاوه داستانگویی پیچیده فرهادی، برخی نیز طرفدار فیلم هستند. با آنکه فیلم بهاندازهای تفرقهانداز بوده که نتواند شانس بالایی برای نخل طلا داشته باشد، باردم و کروز موقعیت بهتری برای کسب جوایز بازیگری دارند.