ترجمه: آذین شریعتی
دنیای تصویرآنلاین-«روزی روزگاری هالیوود» همکاری مشترک کوئنتین تارانتینو، برد پیت و لئوناردو دیکاپریو سهشنبه سی و یک اردیبهشت در جشنواره کن نمایش داده شد و با استقبال فراوان تماشاگران و منتقدان روبرو شد. منتقدانی مثل پیتر براد شاو از «گاردین» و استفانی زاکارک از «تایم» به فیلم امتیاز کامل دادند. این فیلم به گفته خود تارانتینو ادای دینی است به هالیوود و آدمهایی که در طبقات مختلف آن در کنار همدیگر زندگی میکنند و برای دیده شدن تلاش میکنند. در ادامه مصاحبه «ایندی وایر» با تارنتینو را بعد ازاولین نمایش فیلمش در کن میخوانید که در آن از روند ساخت، تدوین و شکل گیری ایده فیلم و تجربه همکاری دوباره با پیت و دیکاپریو میگوید .
کوئتین تارانتینو وتدوینگرش فرد راسکین برای اینکه «روزی روزگاری هالیوود» را به موقع به افتتاحیه فیلم در کن برساند شبانهروز کار کردند. تارانتینو گفته بود که اگر خودش آماده نبود امکان نداشت فیلم را در جشنواره نمایش دهد اما از آنجاییکه مطمئن بود میتواند فیلم را برساند مدیر جشنواره تیری فرمو خبر حضور فیلم کوئنتین تارانتینو را اعلام کرد. با این وجود تام راتمن مدیر کمپانی «سونی» در مراسم افتتاحیه فیلم تایید کرد که احتمال دارد تارانتینو برای تدوین دوباره فیلم به اتاق تدوین برگردد.
تارانتینو یک روز بعد ازاولین نمایش فیلم در هتل کارلتون گفت: «شاید فیلم را بلندتر کنم. وظیفه راسکین تدوینگرم این است که تمام نماهایی که من گرفتهام را کنار هم قرار دهد و همه چیز را در اختیارم بگذارد. این برای فیلم حماسی مثل این غیر معمول نیست.» تارانتینو و راسکین انتظار داشتند فیلم زمانی در حدود دو ساعت و چهل و پنج دقیق داشته باشد. «من به راسکین گفتم بهتر است فیلم را کوتاهتر کنیم. دو ساعت و چهل و پنج دقیقه مثل فیلم های قدیمی کوئنتین است. بگذار ببینیم میتوانیم از شیوه قدیمی تدوین کوئنتین عبور کنیم و به تدوین صمیمیتری برسیم که هر مخاطبی بتواند ازش لذت ببرد.»
حالا که فیلم 90 میلیون دلاری برای مخاطب نمایش داده شده، تارانتینو دوباره به فیلم نگاه میکند: «قرار نیست چیزی را از فیلم دربیاورم. میگردم ببینم میتوانم چیزی را بهش اضافه کنم یا نه. میخواستم برای کن فیلم را کوتاه کنم.»
فیلم روایت دالتون و بدلکار وفادارش کلیف است. دالتون در همسایگی ستاره نوظهور شارون تیت و کارگردان تراز اول رومن پولانسکی زندگی میکند.
حدود ده سال پیش تارانتینو ایده اصلی فیلم «روزی روزگاری هالیوود» را پیدا کرد. «من با بازیگری کار میکردم که بدلکاری داشت که بیست سال با او کار میکرد. ما کاری برای بدلکارش نداشتیم. او از ما خواست برای او کاری جور کنیم. احتمالاً این فیلم از آخرین فیلمهایی بود که میتوانست کار کند. به نظر من ارتباط آنها خیلی تاثیر گزار بود. من خیلی نمیشناختمشان اما میدانستم دلم میخواهد زندگی آنها را تا آخرین روز کارشان دنبال کنم، شاید بخواهم روزی یک فیلم درباره هالیوود بسازم.»
وقتی زمان نوشتن فیلمنامه فیلم هالیوودیاش رسید، تارانتینو میدانست باید چکار کند: «باید با کاراکترهایم چکار کنم و چه داستانی میخواهم تعریف کنم؟ بعد هم به آخر داستانم رسیدم. دوست داشتم ایده را از طریق شخصیتی به اسم ریک جلو ببرم. ریک فقط یک یک شخص نیست. او کمی اد برایان را دارد، کمی از تای هاردین، کمی از ویلیام شاتنر.»
بدلکار یک قهرمان جنگ و کمی خطرناکتر از دالتون است. تارانتینو دیکاپریو و پیت را برای این دو نقش میخواست و هر دوی آنها را بدست آورد. «من یکی از خوش شانسترین کارگردانهای تاریخ هالیوود هستم. من هر دوی این بازیگرها را که قبلاً هم تجربه کار کردن با آنها را داشتم در فیلمم داشتم. آنها از من خوششان میآمد. آنها باید به هم میآمدند. باید مثل هم لباس میپوشیدند. هم قد میبودند. باید به هم کمک میکردند. من خیلی خوش شانس بودم که هر دوی آنها با هم این تشابه را داشتند و این علاقه را داشتند که با همدیگر و با من کار کنند.»
وقتی فیلم میرسد به شب حمله منسون تارانتینو از چراغهای نئون قدیمی در بلوار هالیوود و موسیقی «رویای کالیفرنیا» از حوزه فلیچیانو استفاده میکند. مرثیهای درخشان برای هالیوود گمشده.
او میگوید: «این قسمت در فیلمنامه نوشته شده بود. شمارش معموسی است برای نزدیک شدن تدریجی به نیمه شب.»
تارانتینو در کنفرانس خبری اعتراف کرد که به سراغ پولانسکی نرفته است. اما از خواهر شارون تیت کمک خواسته و در تیتراژ فیلم از او تشکر کرده است.«من فیلمنامه را به او دادم تا بخواند. برای دیدنش به سانتاباربارا رفتم و آخر هفته را با او گذراندم. وقتی در حال فیلمبرداری سکانس سینما بروین در هالیوود بودیم سر صحنه فیلمبرداری آمد.»
شارون تیت شیرین و کم حرف به نسبت بازیگران مرد فیلم نقش کمتری دارد. وقتی یکی از خبرنگاران در کنفرانس خبری از تارانتینو درمورد کم بودن دیالوگهای شارون تیت پرسید. او در جواب گفت: «من فرضیه شما را رد میکنم.» ما در فیلم دو شخصیت اصلی مرد را طی دو روز در فوریه 1969 دنبال میکنیم و شش ماه بعد در شب 8 اوت 1969 دوباره به سراغ آنها میرویم. ما تیت را تا وستوود جاییکه نمایش خودش را در نقش فریا کارلسون بازبینی میکند دنبال میکنیم.
سکانس اسپن رانچ که از سال 1969 اقامتگاه خانواده منسون بود از سکانسهای تاثیرگزار فیلم است. سکانس با یک کرین شات بر فراز سوارکارانی که از یک شهر کوچک غربی خارج میشوند شروع میشود. بعضی از منتقدین معتقدند تارانتینو در این صحنه از لئونه تاثیر گرفته ولی خود او سم پکینپا را الهام بخش میداند.
تارانتینو که از تماشای این سکانس در کاخ جشنواره کن هیجان زده شده میگوید: «وقتی به سکانس اسپن رانچ رسیدم، در سینما سکوت مجض بود. میتوانستی صدای افتادن یک سوزن را بشنوی. چیزی که در این سکانس بینظیر است و من نمیتوانم به پای خودم بنویسمش، طراحی صحنه است. یکی از بهترین طراحی صحنههایی که تا بحال در فیلمهایم داشتهام دوباره سازی اسپن رنچ بوده. یکی دیگر از کارهایی که بخوبی از پسش برآمدیم استفاده از بازیگران دختر بود. وحشتناک و ناراحتکننده بود. ما عامدانه کاری نکردیم که وحشتناک و ناراحت کننده بشود. واقعاً هست.»
منبع:ایندی وایر