احمد محمد اسماعیلی
دنیای تصویرآنلاین- «سوفی و دیوانه» فیلمی متفاوت در وضعیت حال حاضر سینمای ایران است. فیلمی که در ایران و دنیا نمونه های زیادی از آن ساخته شده است .یکی از نمونههای ایرانی «سوپر استار» است و حضور فرشته آسای دختری نوجوان همانند سوفی باعث تحول تدریجی کاراکتر سوپراستار سینما میشود. در فیلم کرم پور نیز قرار است به آفرید غفاریان با حضورش در زندگی امیر باعث تحول او بشود. امیر جعفری که در سالهای اخیر بیشتر در فیلم های طنزی مثل «اکسیدان» ایفای نقش داشته، این بار نقش متفاوتی را تجربه می کند و به آفرید غفاریان که در تئاتر ودر کارهای محمد حسن معجونی حضور داشته است گزینه مناسبی برای ایفای نقش سوفی است. در کارنامه کاری مهدی کرم پور فیلم های متفاوتی مثل «تهران تهران» ، «چه کسی امیر را کشت» و یا «پل چوبی» دیده می شود. داستان فیلم در باره امیر است واودر حال خودکشی در مترو است که سوفی با یک سوال او را از این کار منع می کند. سوفی با داستانهای خیالی درباره زندگی خود قصد دارد فکر خودکشی را از سر امیر بیرون کند. غافل از این که امیر هم درباره زندگی اش فقط تخیلاتی را برای سوفی نقل می کند. «سوفی و دیوانه» یک اثری شهری هم محسوب می شود و دوربین فیلمبردار در لوکیشن هایی مانند بازار ، مترو و یا مکان هایی که گذر هر روزه مردم به آن می افتد در حال تعقیب دو شخصیت اصلی است. سایت دنیای تصویرآنلاین با مهدی کرم پور درباره ساختار فیلمش گفت وگویی انجام داده است.
در دوران کاریتان فیلمهایی ساخته اید که به لحاظ ژانر و موضوع خیلی از یکدیگر متفاوت هستند. چقدر به این تجربهگرایی در ژانرهای مختلف اعتقاد دارید؟
دوست دارم در فیلمسازی به سراغ تجربه های جدید و نوتری بروم . به لحاظ تماتیک یک سری دغدغه و دلمشغولیهای همیشگی را در آثارم دنبال می کنم. اما به لحاظ فرم به ارائه کارهای متفاوت اعتقاد دارم.
«سوفی و دیوانه» به لحاظ ساختار و نوع شخصیت پردازی در سینمای ایران در سالهای اخیر اثر بسیار متفاوتی به نظر می رسد که شبیه سایر فیلم های اجتماعی نیست؟
متاسفانه در سالهای اخیر اغلب فیلمها یک شکل و شبیه هم هستند و یواش یواش آن چیزی را که به عنوان سینمای اندیشمند و متفاوت می شناختیم ، تبدیل به سینمای یک شکل شده است و اغلب فیلمسازان تمایلی به تجربه کارهای نو و جدید ندارند و ترجیح میدهند به الگوهای امتحان پس داده بپردازند. در دهههای قبل تر ما فیلمسازانی مثل علی حاتمی ، بهرام بیضایی وعباس کیارستمی داشتیم که سبک کاری آنها از هم متمایز بود. در این فرآیند مخاطب دستش برای انتخاب فیلم دیدن باز بود . این تنوع ژانری نقطه قوت سینمای ایران در دهههای هفتاد و هشتاد بود . با حاکم شدن روند سرمایه سالاری و ارزش گذاری به سلائق نازل مخاطبان، فیلمسازان رفته اند به سمت یک جور فیلم ساختن. این نوع فیلمها دارای امنیت بیشتری برای بازگشت سرمایه و تداوم کار فیلمساز است . همچنان ترجیح میدهم سینمایی را دنبال کنم که مخاطبش از فیلمها توقعات خاص و ویژه ای دارد . فیلمهایی از جنس «سوفی و دیوانه » اگر در زمان اکرانش به توفیق در جذب مخاطب نرسند، حتما در طول گذر زمان ارزش هایشان برجسته می شود و مورد توجه قرار می گیرند .
خیلی از فیلم های تاریخ سینما مثل «گاو» و یا «همشهری کین» در زمان اکران موفق نبودند و در سال های بعد به جایگاه خوبی در تاریخ سینما رسیدند؟
بله، موقعی که فیلم «چه کسی امیر را کشت» را ساختم ، در زمان اکرانش با نقدهای تندی مواجه شدم. اما بتدریج مورد توجه قرار گرفت.
در «پل چوبی» هم یک قصه عاشقانه متفاوت ساختید؟
بله، بعدا فیلمسازانی تحت تاثیر تجربه هایم فیلم های زیادی ساختند .
دلیل اصلی کم کاری شما در دو دهه دوران فیلمسازیتان چیست؟
در بحث فیلمسازی نگاه کمال گرایانه ای دارم و تا کلیت ساختار یک فیلم برایم در ذهنم شکل نگیرد نمی روم سراغ فیلمسازی. در ضمن فیلمسازی نیستم که بخواهم هر سال فیلم بسازم. من برای ساختن هر فیلم دو سال تحقیق و پژوهش و آماده سازی انجام می دهم و به طور میانگین بین چهار – پنج سال یکبار فیلم می سازم.
آیا «سوفی و دیوانه» را می توانیم یک فیلم اجتماعی عارفانه بدانیم؟
یک عاشقانه خیابانی است که در لایه های زیرمتنش به مسائل مختلفی پرداخته ام.داستان سر راستی دارد و پیچیدگیش در درونش و نه در ظاهرش است. فیلم به راحتی روایت می شود و ساختار فیلم ساده به همراه پیچیدگی مضمونی و فرمی است.
آیا قهرمان فیلم امیر است یا سوفی؟
همانطوریکه از اسم فیلم برمی آید فیلم دو شخصیت محوری دارد و هر دویشان می توانند قهرمان قصه باشند.
در تمام فیلم های شما شخصیتی به نام امیر وجود دارد. آیا این نام جنبه مفهومی برایتان دارد؟
مسئله شخصی است و نمی توانم بیانش کنم.
در جامعه مدرن و ماشینی که اغلب مردم زندگیهای کلیشه ای دارند. آدم هایی از جنس امیر که درگیر پیله تنهاییهاشان شده اند زیاد دیده می شوند؟
موقعی که دوسال قبل فیلم را ساختیم این مسئله هم دیده می شد و حالا که فیلم اکران شده این تنهایی و عدم ارتباط درست بین آدمها خیلی پر رنگ تر دیده می شود . مسئله امید حلقه مفقوده اغلب آدمها است و همه به دنبالش هستند . فیلم نیز درباره کسی است که امیدش را از دست داده و می خواهد خودکشی کند ، اما در طول یک شبانه روز اتفاقاتی بر او می گذرد که مسیر زندگیش را تغییر می دهد.
آیا شهر تهران در فیلم شما یک شخصیت است و یا یک مکان صرف برای روایت قصه؟
همیشه در فیلم هایم شهرها هویت و کاراکتر داشته اند و این رویکرد در سه فیلم آخرم «تهران تهران» ، «پل چوبی» و «سوفی و دیوانه» پررنگ تر هم وجود دارد و در شهر رابطه بین شخصیتها در موقعیت های مختلف تعریف می شود . در فیلم نامه هم، دیالوگ ها برای گفتن در هر مکان خاص و مشخص طراحی شده اند .