در دنیای هیچ چیز بدتر از تلاقی دو نفرین حرفهای نیست؛ نفرین فیلمهای تولیدی نتفلیکس از یک سو و روند ناکامی دانکن جونز از سوی دیگر باعث شده تا Mute به یکی منفورترین فیلمهای سال تبدیل شود.
دانکن جونر کارگردانی که بعد از «ماه» در سال 2009 به یکی از استعدادهای تازهوارد سینما تبدیل شده بود، با ساخته جدیدش نقدهای تماما منفی و بیرحمانهای را از جانب رسانهها دریافت کرده و به نظر میرسد که به این زودیها روی خوش حرفهی سینما را نخواهد دید.
داستان فیلم در برلین چند سال بعد اتفاق میافتد، شهری که در تکنولوژی و نئون غرق شده. قهرمان داستان با نقشآفرینی الکساندر اسکورشگورد جوانی است که در کودکی در اثر یک حادثه قدرت تکلم خود را از دست داده و حالا باید در این شهر دور از انسانیت به دنبال معشوقهی گمشدهاش بگردد.
نه منتقدان و نه تماشاگران فیلم را دوست نداشتهاند و اکثرا از «لال» بهعنوان نسخه فاجعهباری از «بلید رانر» نام برده اند. فیلمی با ایدههای بصری و روایی تلف شده که به یکی دیگر از پروژههای ناموفق نتفلیکس تبدیل شده است.
حتی طرفداران خاص جونز هم نتوانستهاند که از فیلم دفاع کنند و ایدهی ارتباط معنایی و جهان داستانی «لال» با «ماه» به آن کمک نکرده. دانکن جونز سال گذشته نیز با «وارکرفت» روی منفی منتقدان را تجربه کرده بود و باید دید که مسیر حرفهاش به کدام سمت خواهد رفت.