بایگانی‌ها

نقش مهم اجتماع در تعيين مسير درام

نقش مهم اجتماع در تعيين مسير درام
نقش مهم اجتماع در تعيين مسير درام

سحرعصرآزاد:جشنواره فيلم فجر در آستانه پنجمين دهه برگزاري با معرفي برگزيدگان به كار خود پايان مي دهد. اما پرونده اين رويداد سينمايي براي نقد و تحليل همچنان باز و قابل دسترسي است. جشنواره اي سي و نه ساله كه امسال با بدعت متأثر از شرايط بحران كرونا تنها به نمايش 16 فيلم كه در فهرست نامزدها حضور داشتند، به كار خود پايان داد و با اگر و اماهاي بسيار مواجه شد.

ويژگي مهم فيلم هاي اين فهرست را بايد حضور پررنگ اجتماع و توده مردم در درام هاي امروزي و تاريخي دانست كه بنا به دغدغه و گره ذهني فيلمسازان به آثار آنان راه يافته است. «بي همه چيز»، «ابلق»، «”زالاوا» و «شيشليك» با گونه هاي سينمايي، قصه و تم محوري مختلف، توده مردم را به شكلي نمادين موثر در تعيين سرنوشت قهرمان، جامعه و شالوده درام ترسيم كردند كه بي ارتباط با وضعيت زمان حال اجتماع ما نيست.

نوع نگاه متمايز به كاراكترهاي زن كنشمند در فيلم هاي «مامان»، «خط فرضي»، «ابلق»، «بي همه چيز» و «تي تي» قابل توجه بود. جذابيت رئال و غير كليشه اي كاراكتر چندوجهي مادر “مامان” در كنار مادر سرخورده “خط فرضي” كه تاوان سنگيني براي مواجهه با حقيقت مي دهد، تعديل كننده كليشه نخ نماي مادر هستند. كليشه اي كه در “بي همه چيز” به گونه اي ديگر احيا مي شود؛ زني كه براي باز پس گرفتن وجهه مادرانه و شنيدن كلمه جادويي (مادر) يك روستا را زير و رو مي كند. در اين ميان “تي تي” با هدف منحصر به فرد خدمت به بشريت، مادرانگي را ترجماني جديد مي كند آنهم براي فرزنداني كه متعلق به او نيستند.  »

 

«”گيجگاه»، «شيشليك» و «رمانتيسم عماد و طوبا» از وجه رويكردهاي مختلف به طنز و كمدي براي تعديل جهان رئال قابل توجه هستند. “گيجگاه” طنز كاريكاتوري را به مدد مي گيرد تا اداي ديني باشد به سينماي دهه 60 و قهرمانان اكشن كار فراموش شده، درحاليكه “شيشليك” نقد امروز را در قالبي تمثيلي و شعاري به جامعه اي تخيلي كه ريشه در دهه 60 دارد، وارد مي كند. “رمانتيسم عماد و طوبا” نيز با تكيه بر قالب كمدي رمانتيك، داستان آشناي گم شدن عشق در روزمرگي زندگي مشترك را دراماتيزه و نو مي كند تا جذابيت پيگيري داشته باشد.    

«يدو»، «تك تيرانداز» و «”روزي روزگاري آبادان» را مي توان برآيند نگاه به دفاع مقدس از دو سويه مختلف دانست؛ درحاليكه “يدو” غيرت مردم عادي محاصره شده در شهرشان را مورد واكاوي شاعرانه قرار مي دهد، “تك تيرانداز” به رزمندگان درگير جنگ رو در رو و چالش هاي آنها براي پس زدن دشمن مي پردازد. “روزي روزگاري آبادان” را مي توان متأثر از تبعات جنگ در دو دهه بعد دانست كه از يك بمب عمل نكرده؛ به عنوان تمهيدي دراماتيك براي آسيب شناسي رابطه يك خانواده در حال فروپاشي بهره هنرمندانه مي برد.

«روشن» بيش از هر چيز مديون زاويه نگاهي جديد به يك كاراكتر به انتها رسيده است. مردي عادي از كف جامعه كه براي كم نياوردن دچار انفعالي ملموس است اما همه چيز دست به دست هم مي دهد تا او كنش تعيين كننده خود را در يك فينال تراژيك بروز دهد.

«ستاره بازي» متأثر از نگاه تك بعدي به مهاجرت بخصوص در تعيين سرنوشت كودكان و نوجوانان است كه پاياني قابل پيش بيني دارد. اما فيلم امتياز وامداري به واقعيت مستند را هرچند تلخ و تخت، براي خود حفظ مي كند.

«زالاوا» موقعيت يكه خود را از نوع نگاه به سينماي وحشت از نوع ايراني مي گيرد كه متأثر از نگاه مردم يك روستا به جن پيش مي رود و سه ديدگاه مختلف درباره جن را مقابل هم قرار داده و به چالش مي كشد.

«”تك تيرانداز»و «منصور» با وامداري به زندگي آدم هايي واقعي از دوران دفاع مقدس، امتياز بالقوه خود را از تلاش براي خلق قهرمانان ايراني مي گيرد. هرچند نگاه تخت و يك بعدي به اين كاراكترها باعث شده در كنار تكنيم قابل توجه، ابعاد دراماتيك و جذابيتي در خور يك اثر سينمايي پيدا نكنند.

اما«”مصلحت» ضربه اصلي را از سنگيني نگاه ايدئولوژيك حاكم بر قصه، كاراكترها و شعارهاي مستقيم و گل درشت مي گيرد كه باعث مي شود دافعه برانگيز شود. تلاش هاي انجام شده براي خاكستري كردن كاراكترهاي به اصطلاح طاغوتي مثل مادر مقتول هم زير سايه همين نگاه و تحول اغراق شده پاياني بي ثمر مي ماند.