بایگانی‌ها

نگاه متفاوت منتقد معروف به جایزه اسکار «فروشنده»

نگاه متفاوت منتقد معروف به جایزه اسکار «فروشنده»
نگاه متفاوت منتقد معروف به جایزه اسکار «فروشنده»

امین مبینی

کریستن تامپسون، منتقد مشهور آمریکایی به بهانه اتفاقات عجیب امسال در مراسم اسکار، در مقاله‌ای به تحلیل برندگان اسکار بهترین فیلم و تاثیر سیاست بر آن پرداخته است.

در بخشی از این مقاله که چندی پیش در وب‌سایت سینمایی دیوید بوردول منتشر شده است، تامپسون درباره جایزه اسکار «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی و بار سیاسی این جایزه بحث می‌کند. او اشاره دارد که این جایزه گرچه با اهداف سیاسی اعطا شده، اما این اهداف فقط به مخالفت با ترامپ محدود نمی‌شوند. این بخش از مقاله را با هم مرور می‌کنیم:

از مدت‌ها پیش تصور می‌شد که کمدی آلمانی تونی اردمن جایزه این بخش را صاحب خواهد شد. اما با امضای نخستین قانون منع مهاجرت مسلمانان توسط ترامپ، ماجرا تغییر کرد. چند روز پیش‌تر نامزدهای اسکار اعلام شده بودند و فیلم فروشنده ساخته “اصغر فرهادی” کارگردان ایرانی نیز در فهرست قرار داشت.

فرهادی در اعتراض به این قانون (و احتمالا از سر نگرانی‌ بابت اینکه نتواند اجازه ورود به آمریکا را کسب کند) اعلام کرد در مراسم اسکار حاضر نخواهد شد. از همین زمان گمانه‌زنی‌هایی به گوش می‌رسید که اعضای آکادمی متحدانه به فروشنده رای دهند. فروشنده برنده اسکار شد، اگرچه مشخص نیست که چه تعداد از آراء اعضای آکادمی از روی ضدیت با ممنوعیت فوق‌الذکر داده شده است. شخصا از تونی اردمن لذت بردم و آن را دوست داشتم، اما فروشنده را فیلم بهتری می‌دانم.

همان‌طور که بیلگه ابیری، منتقد سینما اشاره می‌کند، نوعا فیلم‌های خارجی‌زبان با مایه‌های پررنگ سیاسی برنده این جایزه نمی‌شود. با این‌حال، قواعد رای‌گیری نیز تغییر کرده‌اند:

«اعضای آکادمی نسخه‌های اسکرینر فیلم‌ها را از طریق پست دریافت می‌کنند. آن‌ها پیش از ثبت آراء خود مجبور نیستند که تایید کنند همه یا حتی یکی از آثار حاضر در لیست نامزدها را دیده‌اند. این یعنی ممکن است گروهی از داوران به فروشنده رای بدهند، فقط برای این‌که آن را به ترامپ مرتبط ساخته باشند.»

ایبری ادامه می‌دهد:

«اما شاید برای جایزه فرهادی بتوان دلایل گسترده‌تری برشمرد. جهان اسلام در دهه‌های اخیر نوعی رنسانس سینمایی را از سر می‌گذراند که عمده آن حاصل کار کارگردانان ایرانی در دهه‌های هشتاد و نود میلادی است. جنبشی که اکنون به سایر نقاط خاورمیانه و شمال آفریقا نیز سرایت کرده است. سال‌ها بود که اسکار این فیلم‌ها را نمی‌شناخت. عباس کیارستمی که در ماه ژولای گذشته درگذشت، مهم‌ترین چهره سینمای نوین ایران و فیلمسازی بزرگ در عرصه بین‌المللی بود. کسی که البته، هرگز نامزد اسکار نشد.

با این‌حال، آکادمی کم‌کم به این‌سوی جهان توجه می‌کند. سال گذشته فیلم موستانگ ساخته دنیز گمزه ارگووِن که به مصائب زنان در ترکیه می‌پرداخت، نامزد شد (البته به عنوان نماینده فرانسه). همان سال درام جنگ جهانی اولِ ذیب از ناجی ابونوار اردنی نیز با فیلم ارگوون رقابت می‌کرد. طی ده سال اخیر کارگردانانی همچون هانی ابواسعد (فلسطین) و رشید بوشارپ (الجزایر) نیز چندبار برای تصاحب این تندیس کوچک رقابت کرده‌اند؛ و طبیعتا انسان‌ها هرچه بیشتر به چشم آیند، تلقی هیولاوار از آن‌ها بیشتر رنگ می‌بازد.
از این منظر، هر جایزه برای فرهادی مفهومی بیش از صرف مخالفت با یک دستور رئیس جمهور دارد: یک تحول فرهنگی که سال‌ها مغفول مانده بود را به مرکز توجهات سوق می‌دهد. این کار، به مثابه نهایت تاکید یک فرد بر انسانیت است و شوربختانه، در جهانی زندگی می‌کنیم که چنین کاری تماما حرکتی سیاسی است.»

این مساله که ایران برای مدتی یکی از جذاب‌ترین جریان‌های سینمای بومی جهان را داشته، حتی از دید علاقه‌مندان به سینمای ملل نیز پنهان مانده بود. من امید چندانی ندارم که این جریان و آثار متاخرتر کارگردانانی همچون فرهادی و جعفر پناهی به طور گسترده دیده شوند، اما به هرحال برخی نگاه‌ها را به سوی خود معطوف خواهند کرد.

تماشای فیلم‌های برجسته چند دهه اخیر سینمای ایران، میزان انسانیت و عواطف موجود در آن‌ها را نشان می‌دهد. تماشای آثار خاورمیانه نیز همان‌طور که ابیری گفت، نقاب اژدها را از صورت مردم این منطقه بر می‌دارد. از آن‌پس، هراس و نفرت مسلمانان از تروریست‌ها و افراطیون نیز به اندازه سایر مردم جهان خواهد بود.

در نگاه کلی، جوایز اسکار آنقدرها اهمیت ندارند و در سال‌های اخیر در مورد آن‌ها بزرگنمایی شده است. هیاهوی رسانه‌ای حول آن‌ها در تمام سال سینمایی جریان دارد و به بهانه آن حجم زیادی از اخبار پیرامون صنعت سینما منتشر می‌شوند (مشخصا به‌صرفه‌تر است که یک کارمند برای تماشای فیلم‌ها و قلم‌فرسایی درباره چشم‌انداز اسکار استخدام شود تا این‌که او را برای تهیه گزارش‌های میدانی تامین مالی کنند). فقط یک فرد ساده‌لوح باور می‌کند که واقعا بهترین فیلم‌های سینمای جهان در هر سال اسکار می‌گیرند.