بایگانی‌ها

هزل جن‌گیر/یادداشتی درباره «جن‌گیر:مومن»

 

نویسنده: ایمان عظیمی

معمولاً ساختن دنباله بر فیلم‌های موفق نمی‌تواند کار آسانی درنظر گرفته شود ولی بودند و هستند فیلمسازانی که توانستند از پس انجام این مهم برآیند و آثار مناسب و حتی بهتری از نسخه‌ی ابتدایی فیلم‌ها خلق کنند و همگان را به تشویق خویش فرابخوانند. با این وجود «جن‌گیر: مومن» جزو دسته‌ی موفق‌ها به حساب نمی‌آید و حتی در میان دیگر دنباله‌های فرانچایز جن‌گیر در مرتبه‌ی پایین‌تر کیفی قرار می‌گیرد و بیننده‌اش را نسبت به خود دلسرد می‌کند.
«کاترین» (اولیویا مارکوم) و «آنجلا» (لیدیا جوت) با هم قرار می‌گذارند تا به‌منظور ارتباط گرفتن با دنیای مردگان، خاصه روح مادر آنجلا در محیطی بیرون از مدرسه و مخفی از چشم دیگران به امور لازم جهت انجام احضار روح بپردازند ولی در این میان اوضاع به‌خوبی پیش نمی‌رود و آن‌‌ها به تسخیر شیطان درمی‌آیند. دیوید گوردن گرین در ساخت جن‌گیر از تمام المان‌های آشنای این فرانچایز بهره برده امّا در عمل نتوانسته با پرداخت خود حتی به فیلم‌های پیشین نزدیک شود؛ حال باید پرسید مشکل از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ گوردن گرین برای ارائه‌ی یک روایت دیگرگونه و ممتاز نسبت به اصل قضیه تا جایی که توانسته درون‌مایه را به نفع نبض بازار تغییر داده و موتیف موجود در آثار پیشین جن‌گیر را نیز دستخوش دگرگونی عظیمی قرار داده است. همین مسئله بیش از هرچیز به خصوصیات ژنریک موجود در این فرانچایز ضربه وارد کرده و عملاً مخاطب را در دورترین نسبت با خود در زمینه برقراری ارتباط قرار داده است.

ردپای ایده‌های بینامتنی در جن‌گیر: مومن قابل مشاهده است و این بر کسی پوشیده نیست ولی این ایده‌ها به‌هیچ‌وجه به کار روایتی که با آن مواجه هستیم نمی‌آید و فیلمساز نیز نمی‌تواند به آن‌ها بال و پر دهد و در متن پیرنگ دلیل و منطقی برای حضورشان پیدا کند. مثلاً بود و نبود بعضی از کاراکترها نظیر پرستار بیمارستان توفیری در روند قصه ایجاد نمی‌کند و کارکردش نیز تا انتها مشخص نمی‌شود. حتی بیننده متوجه نمی‌شود که در آن سه روزی که کاترین و آنجلا ناپدید شده بودند چه بر سرشان ممکن است آمده باشد! بعضی از اتفاقات در فیلمنامه مفروض واقع گردیده و مخاطب، خود با حدس‌هایی که می‌زند باید گره از کار خویش بگشاید! فیلم در تعیین گونه و سبکی که بدان تعلق دارد نیز با یک سردرگمی همراه است و این معضل را به بیننده‌اش انتقال می‌دهد. ما نمی‌دانیم که این یک اثر ترسناک است یا یک فیلم ابرقهرمانی؟ و همین عدم تشخص موجب می‌شود تا آن را زیاد جدی نگیریم. در حقیقت جن‌گیر ِ گوردن گرین هزلیه‌ای تمام‌عیار از جن‌گیر فریدکین فقید محسوب می‌شود و نه‌تنها موفقیت‌های آن اثر عظیم را مورد تمسخر قرار می‌دهد، بلکه خودش را هم در یک موقعیت مضحک به تصویر در می‌آورد. فیلم عملاً کارناوالی از دیدنی‌های یک‌بار مصرف و تمسخر جایگاه جن‌گیرهای پیشین در تاریخ فیلم‌های ترسناک است، هرچند بامزگی‌اش به مهیج بودن و دیده شدن بهتر جنبه‌ی سرگرمی‌اش ختم می‌شود ولی اثری نیست که تاریخ هم بتواند آن را در آینده جدی بگیرد.