بایگانی‌ها

هفده سال ستارگی

هفده سال ستارگی
هفده سال ستارگی

ستاره بودن مفهومی در عرصه نمایش و سرگرمی است که طی دهه‌های اخیر در سینمای ما از جدیت و اهمیت آن کاسته شده. هم‌چنان ترکش‌های فرهنگ ضدستاره دهه شصت بر پیکر سینما و حتی بحث‌های نظری مربوط به سینمای ما باقی مانده. اما اهمیت ستاره‌‌ها انکارناپذیر است و نمی‌شود چرخه‌ی سینما را بدون وجود آنها تصور کرد. بارها دیده‌ایم  که جشن و جشنواره‌های معتبر جهانی جایزه ویژه خود را به ستاره‌ها اختصاص داده‌اند. تقدیر سزار (آکادمی سینمای فرانسه) از جرج کلونی، اسکارلت جوهانسون، ویل اسمیت، جانی دپ و سیلوستر استالونه فقط نمونه‌ای از توجه محافل مهم و معتبر سینمایی به ستاره‌ها است.

 نمایش موفق «سلام بمبئی» و سریال «عاشقانه» هم بهانه‌ای شد تا جشن حافظ امسال محمدرضا گلزار را به پاس نزدیک به دو دهه حضور موثر در سینمای ایران مورد تقدیر قرار دهد. برهمین اساس گفتگویی را با برنده جایزه ویژه هیئت داوران هفدهمین جشن حافظ ترتیب دادیم. گفتگویی که به فرصتی برای بحث درباره جایگاه و نقش ستاره‌ها در سینمای امروز ایران تبدیل شد.

متن کامل این گفتگو در شماره 277 دنیای تصویر منتشر شده است. بخش‌هایی از  صحبت‌های محمدرضا گلزار در گفتگو با امید معلم و کسری ولایی را در دنیای تصویر آنلاین می‌خوانید.

 

– در واقع کاراکترم در  «مادر قلب اتمی»  را خلق کردم. هیچ نقشی در فیلم‌های ایرانی نیست که شما بتوانی به آن اشاره کنی و بگویی گلزار از آن‌ها برای بازی در این فیلم الهام گرفته است. فیلم تا میانه‌ها رئال است و از آن‌جا که وارد فضای سوررئال می‌شود، بخش زیادی از شخصیت را سعی کردم بسازم. روی تمام نماهای حضورم فکر کردم. برای لحظه ورودم به فیلم حداقل دو روز اتود می‌زدم. که چطور وارد شوم که ریتم فیلم را بالا ببرد.

– مشکل اینجاست که در سینمای ما قبل از شروع پروژه، همه صحبت از ساختن فیلمی در سطح «آواتار» می‌کنند، اما خروجی‌ها در حد «هادی و هدی» است! قبل از ساخت در دفتر تهیه‌کننده عکس‌های گریم را به دیوار می‌زنند، طراحان لباس‌ها را می‌آورند و … نهایتا وارد کار می‌شوی و می‌بینی مشکل از عوامل نیست. بضاعت سینمای ما در حوزه تولید و خصوصا پیش‌تولید بسیار کوچک و محدود است. فقط از بیرون بزرگ به نظر می‌آید.

– مردم هرگز نمی‌پذیرند مثلا تام کروز نقش یک معلول ویلچری را بازی کند. ولی منتقدان دوست دارند او کلیشه را بشکند و روی آن ویلچر بنشیند. این کار در ایران جواب نمی‌دهد. متاسفانه ما آن‌قدر تنوع فیلمنامه نداریم که بازیگر بتواند بین این دو خواسته تعادل برقرار کند. البته الآن هم منتقدان به این نتیجه رسیده‌اند که وجود ستاره لازمه کار سینما است و وجود قهرمان حیاتی است.

– ما نباید خودمان را گول بزنیم. باید پذیرفت که بیشتر مردم در خانه سریال‌های ترکی می‌بینند. یا باید بگذاریم هرچه می‌خواهند ببینند، یا این‌که ما هم از این طرف تلاش کنیم و امکانی را فراهم کنیم تا تهیه‌کننده‌ها بتوانند فیلم‌های خودشان را بسازند تا مردم به سینما بیایند و تلویزیون خودمان را روشن کنند.

– من در زندگی‌ام تنهایی تصمیم نمی‌گیرم. بین 18 تا 20 ساعت در طول روز کار می‌کنم و خیلی کم می‌خوابم. فقط چهار پنج ساعت. عمق خوابم خیلی کم شده است، آن‌قدر که بعضا حس می‌کنم بیدارم و مجبور می‌شوم قرص خواب بخورم. شاید به‌خاطر استرس و فشار کاری‌ام باشد. دوست دارم مردم این‌ها را بدانند.

– البته منتقدان بهم خیلی کمک کرده‌اند تا این میل به تغییر و تلاش بیشتر در من ایجاد شود. اما یک‌مقدار مغرضانه بودن برخی نقدها آزارم داده است. همیشه می‌گویند بوتیک بهترین فیلم گلزار است. من می‌گویم اسم من در آن فیلم جهانگیر است و نقش اول را دارم. در آن‌ فیلم شاید فقط سه سکانس جمعا پنج شش دقیقه‌ای باشد که حضور ندارم. چطور از بازی همه تعریف می‌کنید جز من؟

– متاسفانه منتقدان ما فکر می‌کنند هرچه فیلم خاص‌تر و کم‌مخاطب‌تر باشد، موفق‌تر است. من خودم طرفدار پروپا قرص کریستوفر نولان هستم. فیلم‌های او هر دو جنبه هنری و تجاری را در خود دارد، چند میلیارد دلار می‌فروشد و تحسین هم می‌شود.