امیدمعلم:این روزها شاهد صدور احکامی فوقالعاده عجیب توسط برخی قضات قوه قضاییه برای هنرمندان هستیم که تازهترین آن حکم فیلمساز مطرح سینمای ما سعید روستایی است. به نظر من، صدور حکم تحصیل در دانشگاه صداوسیمای قم برای فیلمسازی که خود تدریس سینما میکند، نیازمند آسیبشناسی توسط افراد حقوقدان است. اما جدای از این موضوع، در اینجا قصد دارم به نکته دیگری اشاره داشته باشم که بیان آن را بسیار ضروری میدانم. آقایان مسئول! هنرمند دلسوز جامعه خویش است. چراغهای هشداری که در فیلمهای سینمایی از وضعیت جامعه روشن میشوند، بیشتر از آنکه بازتاب حال جامعه باشند، میتوانند راهنمای درستی برای قدرت حاکم باشند تا مشکلات حکمرانی خود را شناسایی و در جهت اصلاح آن حرکت کند.
هالیوود همیشه بزرگترین راهنمای دولت آمریکا بوده است. سالها شاهد ساخته شدن فیلمهای زیادی در آمریکا هستیم که در آنها بهشکل صریح و مشخص به فساد در بخشهای مختلف جامعه و ساختارهای دولتی در کشور ایالات متحده آمریکا اشاره میشود. آثاری که به اعتقاد من هر کدام از آنها در ایران ساخته میشد، به احتمال زیاد کارگردانهایش به سرنوشت سعید روستایی دچار میشدند. نمیدانم چرا مسئولان ما درک نمیکنند که به جای جلوگیری از انتشار فیلمهایی که در آن بازتابی از جامعه وجود دارد، باید هشدارها را جدی بگیرند! نخبگان بزرگترین منتقد حاکمیت در شرایط امروزی هستند. اما یادتان باشد شمایی که در این کشور صاحب قدرت و مقام هستید، هیچوقت نمیتوانید روی آن مجری حساب کنید که وقتی تریبونش را در سازمان صداوسیما در خطر میبیند، شما را تهدید میکند؛ چون در زمان شلوغیهای خیابانی کنارتان نخواهد بود. به این حرف دقت کنید. آن نیروهایی که امروز چاپلوسی شما را میکنند، فردا در بحران مانند آفتابپرست رنگشان عوض خواهد شد. ناگهان بهخودتان میآیید و میبینید برای نیرویی دلسوز بودهاید که چشمانش فقط به جیب شما دوخته شده بود. از این رو، بهتر است دلسوزی یکی از این نخبگان برای کشورش را جدی بگیرید، او را به زندان محکوم نکنید و به شرایط فرهنگی کشور در جامعه جهانی آسیب نزنید.
در آخر یک پیشنهاد مشخصی دارم. این روزها در دیدار با برخی مدیران فرهنگی کشور متوجه یک نکته عجیب شدهام؛ حتی آنها هم از وضعیت فرهنگی مملکت راضی نیستند و شرایط امروز را بسیار تاریک و تلخ میدانند! همه ما میدانیم وقتی خود مدیر هم به سیاستهای فرهنگی باور نداشته باشد، ساختار قدرت دچار آسیبهای جدی در آینده خواهد شد. امیدوارم حال کشور را بفهمید، آن را اصلاح کنید و این را بدانید که امثال سعید روستاییها به عشق ایران در این کشور باقی ماندهاند. من شاهد پیشنهادهای خوب غربیها به بسیاری از فیلمسازان بااستعدادمان برای ساخت فیلم در خارج بودهام. اما آنها ایران را رها نکردند. شرایطی را که برای اصغر فرهادی ایجاد کردید، به یاد بیاورید. او امروز در آمریکا فیلم میسازد. این اتفاق تلخ میتواند برای کارگردانهای دیگر ما هم تکرار شود. این روند بیشتر از آنکه به ضرر هنرمندان باشد، به فاجعهای برای قدرت حاکم تبدیل خواهد شد. شاید بگویید فرهادی که از نظر ما اهمیتی ندارد، همه ما میدانیم که این حرف شوخیای بیش نیست. اگر این حرف درست است، عکسها و جوایزش را از موزه سینما جمع کنید. اصغر فرهادی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی و فیلمسازان جوان ما مانند سعید روستایی بخش جداییناپذیر تاریخ فرهنگی مملکت ما هستند. مسئولان نمیتوانند چیزی را در تاریخ حذف کنند، اما اقدامات و رفتارهایی که با هنرمندان انجام میدهند، برای همیشه در تاریخ کشور ثبت خواهد شد. خوش به حال آن سیاستمداری که از او به خوبی یاد خواهد شد. به امید روزهای بهتر برای ایران.